آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • تحلیل فلسفی علل تامه، اعدادی و ایجادی در نظام هستی و مراتب وجود

تحلیل فلسفی علل تامه، اعدادی و ایجادی در نظام هستی و مراتب وجود

این محتوا با تحلیل فلسفی و عرفانی مفهوم «علت» در سه مرتبه‌ی تامه، اعدادی و ایجادی به تبیین تمایزات میان علت‌های طولی و عرضی می‌پردازد و جایگاه هر یک را در نظام هستی روشن می‌سازد. در آغاز،  توضیح داده می شود که علت تامه منشأ ایجاد شیء است؛ بدین معنا که وجود معلول تماماً وابسته به آن است و سنخیت تام میان آن دو برقرار می‌گردد. در مقابل، علت اعدادی همچون عامل فراهم ‌سازی شرایط ایجاد است، نظیر آتش برای حرارت یا آب برای رطوبت که رابطه‌ای از جنس تناسب مادی دارند، نه ایجادی. 

در ادامه بیان می‌شود که هر معلولی با علت خود سنخیت وجودی دارد، اما این سنخیت در علت ایجادی از سنخ تجرد و وجود است، حال آنکه در علت اعدادی از سنخ تأثیرات طبیعی و شرطی است. علت باید از معلول شریف ‌تر و مقدم ‌تر باشد، همانند عقل مجرد نسبت به نفس ناطقه. سپس تبیین می‌شود که نفس ناطقه از عقل مجرد صادر می‌شود و نه از جسم، زیرا جسم مرتبه‌ای نازل‌تر دارد و نمی‌تواند علت برای امری مجرد باشد. 

در بخش بعد، تفاوت میان تأثیر مادی و تأثیر مجرد بیان می‌شود: در مرتبه مادی تأثیر مستلزم وزن و جهت است، در حالی که نفس از جهت و وزن منزه است و لذا صورت جسمانی در آن اثری ندارد. در علیت ایجادی، علت و معلول جدایی وجودی ندارند، بلکه معلول همان علت است که در مرتبه‌ای نازل ‌تر تجلی یافته است. اما در علیت اعدادی، علت و معلول در عرض یکدیگرند و تأثیر از بیرون ذات علت صادر می‌شود. 

به همین قیاس، عناصر مادی چون آب، خاک، هوا و آتش علل اعدادی برای گیاه‌اند نه علل ایجادی آن؛ زیرا تأثیر آنها در قالب شرایط است، نه اعطای وجود. در سلسله طولی، علت از معلول قوی ‌تر است و وحدت وجودی دارند، در حالی که در سلسله عرضی، هر کدام وجودی مستقل دارند و تنها رابطه‌ای عددی میان آنها برقرار است. 

سپس به مراتب وجودی و فیض الهی اشاره می شود و توضیح داده می شود که عقل، واسطه‌ی علیت برای عالم مثال است و عالم مثال برای عالم ماده. خداوند علت تامه و مستقل بالذات است و سایر علل تنها مظاهر و مجازی‌اند که استقلال ندارند. در پایان، مسیر تکاملی نفس ناطقه از نطفه تا تجرد عقلی و فراتر از آن شرح داده می‌شود؛ آن ‌گونه که انسان در قوس صعودی، از مراتب نازل تا مظهر کامل اسماء الهی ارتقاء می‌یابد و از واسطه‌های ایجادی خویش نیز فراتر می‌رود. 

آغاز محتوا:

  • تبیین مفهوم علت تامه و علت اعدادی: 

علت تامه، همان علت ایجاد است. عقل مجرد، علت ایجاد است؛ و خداوند، علت ایجاد و نیز علت تامه‌ی همه‌ی موجودات می‌باشد. در مقابل، علت اعدادی مانند آتش است که علت حرارت محسوب می‌شود. در اینجا بین علت و معلول، سنخیتی برقرار است. آتش با حرارت سنخیت دارد، چنان ‌که آب نسبت به رطوبت چنین است. این سنخیت، یک ارتباط ذاتی و تناسب وجودی است.

  • سنخیت میان علت و معلول در علل اعدادی و ایجادی: 

هر معلولی با علت خود سنخیت و رابطه‌ی وجودی دارد. برای مثال، نفس با عقل مجرد سنخیت دارد، زیرا در تجرد با او تناسب دارد. به همین قیاس، حرارت با آتش و رطوبت با آب سنخیت دارند. بنابراین، هم در علل اعدادی و هم در علل ایجادی، تناسب و سنخیت وجود دارد. 

علت باید شریف ‌تر و برتر از معلول باشد، یعنی در مرتبه‌ی وجود قوی ‌تر از معلول باشد. برای نمونه، نفس ناطقه علت ادراکات است و قوی‌ تر از آنهاست. اما نفس ناطقه خود علتی دارد، ولی این علت نمی‌تواند جسم باشد، زیرا جسم پایین ‌تر از مرتبه‌ی نفس است. از طرف دیگر، علت نفس ناطقه، عقل خودش نیز نیست؛ زیرا در این صورت جمع میان قابل و فاعل پیش خواهد آمد که محال است. پس علت نفس ناطقه، عقل مجرد است.

  • نفی تأثیرپذیری نفس از صورت جسمیه: 

نفس ناطقه با صورت جسمیه سنخیت و تناسب ندارد، زیرا صورت جسمیه معلول نفس ناطقه نیست و مرتبه‌ی آن نیز پایین‌تر از نفس است. همچنین، یکی از اصول علیت آن است که علت بر معلول تقدم دارد و شریف ‌تر از آن است. سه ویژگی میان علت و معلول وجود دارد: 

یکم، علت باید از معلول اشرف باشد؛ 

دوم، تقدم علت بر معلول؛ 

سوم، وجود سنخیت و تناسب میان علت و معلول. 

اگر نطفه در مسیر تکامل قرار گیرد و از مجرای حرکت جوهری شدت وجودی یابد، در هر دم صورتی جسمانی و سپس کمالی می‌پذیرد و در نهایت، نفس ناطقه ایجاد می‌شود. 

صورت جسمیه در نفس تأثیری ندارد، زیرا تأثیرگذاری نیازمند وزن، جهت و مقابله است که تنها در اجسام یافت می‌شود، در حالی که نفس مجرد است و جهت مادی ندارد. از سوی دیگر، جسم پایین‌تر از نفس است و نمی‌تواند در علت خود اثر بگذارد. پس صورت جسمیه به دو دلیل در نفس اثرگذار نیست: 

اول، برای تأثیرگذاری نیاز به جهت و مقابله است که در نفس مجرد نیست؛ 

دوم، جسم از مرتبه‌ی وجودی پایین ‌تری برخوردار است و نمی‌تواند در مرتبه‌ی بالاتر اثر کند. 

  • رابطه‌ی قوه و فعل در پیدایش نفس ناطقه: 

نفس در آغاز در نطفه به صورت قوه و استعداد بود و صورت جسمیه در ابتدا از آن قوی ‌تر بود. اما در مسیر حرکت جوهری به تجرد رسید و استعداد به فعلیت بدل گشت و تبدیل به نفس مجرد شد. در علل اعدادی، مثل آتش و حرارت، سنخیت و تناسب برقرار است، اما در علت تامه مانند عقل و عالم ماده، چنین سنخیتی وجود ندارد. هرچند عقل مجرد نسبت به ماده اشرف و مقدم است، اما میان این دو سنخیت تام برقرار نیست.

  • تفاوت در نوع عطا بین علل مادی و علل ایجادی:

در جریان علیت مادی، لازم نیست عطا کننده کامل ‌تر از گیرنده باشد. در این نوع علیت، عطا کردن به معنای بخشیدن کمالی است که جدا از ذات عطا کننده می‌باشد. برای مثال، در علت مادی، عطا از درون ذات فاعل صادر نمی‌شود بلکه امری بیرونی است. اما در علیت ایجادی، عطا عین ذات علت است و معلول از درون ذات فاعل پدید می‌آید. در این نوع علیت، علت و معلول جدا از هم نیستند و معلول همان علت است که در مرتبه‌ی نازل‌تر تجلی یافته است. 

در سلسله‌ی طولی، رابطه‌ی وجودی علت و معلول وحدت دارد، اما در سلسله‌ی عرضی، که علل اعدادی قرار دارند، تعدد وجودی و وحدت عددی است. در سلسله‌ی طولی، علت و معلول در حقیقت یکی‌اند؛ علت باطن معلول و معلول ظاهر علت است. اما در سلسله‌ی عرضی، مانند رابطه‌ی آتش و حرارت یا آب و رطوبت، این وحدت وجودی نیست و رابطه معلول از نوع تأثیر طبیعی و مجاورت مادی است.

  • تفاوت سه‌ گانه‌ی علت ایجادی و علت اعدادی:

در علت ایجاد، عطا عین ذات است و فاعلیت از درون ذات فاعل می‌جوشد، در حالی‌که در علت اعدادی چنین نیست. دوم آنکه در علت ایجادی علت از معلول قوی‌تر و کامل‌تر است، اما در علت اعدادی این ضرورت وجود ندارد. سوم، در علت ایجادی بین علت و معلول رابطه‌ی طولی و وحدت وجودی است، ولی در علت اعدادی این رابطه عرضی و تعددی است. 

برای مثال، آب، خاک، هوا و آتش علل اعدادی رشد گیاه‌اند، هرچند گیاه از آنها کامل‌تر است. در اینجا عطا کننده (یعنی عناصر مادی) از گیرنده ضعیف ‌تر است، زیرا سلسله‌ی عرضی است نه طولی. این علل مادی تنها در جسمانیت و مادیت گیاه تأثیر دارند، نه در نفس نباتی آن. 

  • تفاوت در شرافت وجودی علت و معلول: 

در سلسله‌ی ایجادی، علت از معلول قوی ‌تر است؛ اما در علل اعدادی چنین ضروری نیست. برای نمونه، آب، خاک، هوا و آتش نسبت به گیاه در مرتبه‌ی وجودی پایین ‌تر هستند، ولی در عین حال علت اعدادی آن محسوب می‌شوند. همچنین، در آتش و چوب، که هر دو در یک مرتبه‌ی وجودی یعنی جماد قرار دارند، آتش علت حرارت چوب است در حالی که شرافت ذاتی میان آن دو تفاوتی ندارد. 

در سلسله‌ی عرضی، تعدد وجودی برقرار است و وحدت عددی در میان است، ولی در سلسله‌ی طولی، وحدت وجودی برقرار است و علت و معلول دو چهره از یک ذات و حقیقت‌اند. بنابراین، در علیت طولی، مرتبه‌ی عالی وجود به نازل فیض می‌بخشد و همه‌ی مراتب وجود، تجلیات حقیقت واحدی هستند که در مراتب عقلانی، مثالی و مادی ظهور یافته است.

  • عقل مجرد و مراتب تجلی در سلسله‌ی طولی: 

مراتب وجودی، یک حقیقت واحدند که در مراتب مختلف تجلی می‌یابند: در مرتبه‌ی عقلانی، مثالی، و مادی. مرتبه‌ی مثالی وسیطه‌ی میان عقل و ماده است و در نظام علیت نقش واسطه را دارد. برای عالم ماده، عقل واسطه‌ی علیت است و برای عالم مثال نیز واسطه‌هایی وجود دارد که خود به کمالات الهی منتسب هستند. در این میان تنها خداوند، علت تامه و علت به ذات مستقل است و سایر علل تنها مجرا و واسطه‌اند. 

هر مجردی نسبت به مادون خود تعلق تکمیلی دارد؛ عقل نسبت به عالم مثال و عالم مثال نسبت به عالم ماده به‌ منزله‌ی علت تکمیلی‌اند. این مراتب به دلیل وابستگی‌ شان به اسماء الهی، دارای مقام ثابت و توقیفی هستند، چرا که مظاهر اسماء خداوندند و اسما در آنها توقف دارد.

  • ارتقاء نفس در قوس صعود: 

در مسیر صعودی وجود، نطفه تا نهایت سیر کمالی، لطیف ‌تر و متعالی‌ تر می‌شود. انسان بر همین اساس به مقام شایستگی و کمال وجودی دست می‌یابد. نفس ناطقه به مقام تجرد عقلی و سپس فوق عقلی می‌رسد و از عقلی که علت ایجاد او بوده است فراتر می‌رود، به گونه‌ای که از حجاب‌های نورانی می‌گذرد و به معدن عظمت الهی می‌رسد. در این مرتبه، نفس ناطقه مظهر همه‌ی اسماء الهی می‌شود. 

نفس از واسطه‌های ایجاد خود که همان عقول مجرده و مراتب مثالی‌اند بالاتر می‌رود؛ نه از جهت هم ‌سنگی با آن‌ها، بلکه از حیث برتری و تعالی. در سلسله‌ی عرضی، هر چیزی علت هر پدیده‌ای نیست؛ مثلاً آتش علت رطوبت نیست و آب علت حرارت نمی‌باشد، زیرا در سلسله‌ی علیت شرط سنخیت ذاتی بین علت و معلول وجود دارد. 

گفتارهای مشابه