آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • نکات سلوکی – بخش هفدهم

نکات سلوکی – بخش هفدهم

خلاصه محتوا:

در بخش هفدهم سلسله‌ «نکات سلوکی»، عنوان اصلی «طرق مختلف سلوک» است؛ یعنی راه‌های گوناگون رسیدن به خداوند. این بخش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا مضمون آن باید از نخستین مباحث سلوکی می‌بود. مبنای بحث، حدیث معروفی است که می‌فرماید: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق»؛ راه‌های وصول به خداوند به تعداد نفس‌های بندگان خداست.  

  • مفهوم بنیادین سلوک و نقش اراده انسان:

راه ‌یابی به هدایت الهی مشروط به خواست و اراده‌ی انسان است: خداوند تنها کسی را هدایت می‌کند که خود بخواهد در مسیر هدایت قرار گیرد؛ و هر کس ضلالت را انتخاب کند، خدا نیز او را واگذارد. ربوبیت الهی متناسب با نیت و طلب انسان جاری می‌شود؛ رزق، هدایت و حتی گمراهی در پاسخ به اراده و اختیار انسان تحقق می‌یابد. از این‌رو خداوند هر سالک را از راهی که با مزاج، طبع و استعداد او سازگار است هدایت می‌کند. 

  • تمایز استعدادها و ظهور آن در قالب میل و علاقه: 

نزدیک‌ ترین طریق سلوک هر فرد همان مسیرِ منطبق با استعداد وجودی اوست. استعداد در ساحت ظاهر به شکل علاقه، حب و گرایش درونی به عمل خیر خاص تجلی می‌یابد. هر کسی به عبادتی یا خدمتی یا طاعتی بیشتر گرایش دارد؛ همان میل نشانه‌ی طریق سلوکی اوست. 

  • نمونه‌های متعدّد از طرق مختلف اولیای الهی: 

علامه طباطبایی طریق سلوکش تلاوت و تدبر در قرآن بود؛ 

آیت‌الله بهجت از راه ذکر کثیر و اهتمام به مستحبات؛ 

آیت‌الله خوشبخت با حضور دائم قلبی؛ 

آیت‌الله امجد از طریق تربیت و دستگیری اعتقادی جوانان؛ 

آیت‌الله بهاءالدینی راه سلوک را در تفکر می‌دانست؛ 

آیت‌الله کشمیری از راه ذکر فراوان؛ 

برخی، چون آیت‌الله حسن‌زاده آملی، با تحقیق، تألیف و تدریس سلوک می‌کردند. 

در مقابل، برخی دیگر از طریق خدمت به خلق، تربیت شاگردان، میدان جهاد، یا اداره‌ی حاکمیت دینی در مسیر الهی گام می‌نهادند. همه‌ی این راه‌ها وجوه گوناگون یک حقیقت‌اند. 

  •  اصل فردیت سلوک و منع از تحمیل طریق واحد بر دیگران: 

چون مزاج، طبع، ملکات و حالات افراد متفاوت است، تحمیل یک طریق سلوک بر همه نادرست خواهد بود. هر کس باید راه خاص خود را با بصیرت بیابد؛ زیرا انسان بر نفس خویش آگاه است: «بل الانسان علی نفسه بصیره». 

  • منشأ میل عبادی و قاعده‌ی شاکله: 

تمام عرصه‌های طاعت و میل عبادی در انسان از مزاج، طبع و استعداد ذاتی او سرچشمه می‌گیرد؛ خداوند می‌فرماید: «کل یعمل علی شاکلته»، یعنی هر فرد بر پایه‌ی ساختار وجودی خود عمل می‌کند. بنابراین هر انسان باید همان میل صالح را شناسایی کند، آن را تعمیق بخشد، استمرار دهد و در همان مسیر صادقانه بپاید، زیرا طریق حقیقی او همان است. 

  •  آغاز محتوا : 

موضوع محتوا عبارت است از طرق متعدد سلوکی یا همان حدیث شریف: «اَلطُرُقِ اِلَی الله بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق»، و بر اساس تعبیری دیگر، اینکه «اقرب الطرق السلوکی» برای هر انسان کدام است؛ یعنی نزدیک ‌ترین راه سیر الی‌الله برای هر فرد چگونه تعیین می‌شود. 

  • اصل هدایت بر پایه اراده انسان: 

نکته‌ی نخست آن است که هیچ‌کس تا خود اراده‌ی هدایت نکند، هدایت نخواهد شد. خداوند راه هدایت را تنها برای کسی می‌گشاید که خود خواهان آن باشد. در آیات قرآن کریم آمده است: «یهدی من یشاء و یضل من یشاء»؛ و مراد از «یشاء» اراده‌ی انسان است. خداوند جهت و نتیجه را متناسب با خواست انسان مقرر می‌دارد. رزق، هدایت و گمراهی همه در قلمرو ربوبیت الهی، اما بر اساس طلب و نیت انسان تعیین می‌شوند: «یرزق من یشاء» خداوند هر انسانی که رزق خاص بخواهد، خداوند رزقش را خواهد داد، پس تمام ربوبیت خداوند متناسب با طلب ما هست. یَحکُمُ ما یُرید: خداوند حکم می کند متناسب با آنچه شما می خواهید و اراده می کنید.

  • هدایت بر پایه استعداد و ظرفیت درونی :

خداوند هر سالک را از همان راهی هدایت می‌کند که برای او نزدیک ‌تر است؛ یعنی هر انسان از مسیری که در آن استعداد و آمادگی درونی دارد، به خدا نزدیک می‌شود. بر این اساس، نزدیک ‌ترین طریق سلوکی برای هر فرد همان استعداد ذاتی اوست. 

حدیث شریف «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» بدین معناست که هر انسان راه ویژه‌ی خود را دارد؛ سلوک هر کس بر پایه‌ی استعداد اوست و خداوند نیز متناسب با همان استعداد، او را هدایت می‌نماید. استعداد هر فردی طریق نزدیک سلوکی او به حق است.

  • جلوه‌ی خارجی استعداد در «علاقه» و «حب»:

از کجا می‌توان استعداد سلوکی را تشخیص داد؟ پاسخ آن است که استعداد در باطن وجود انسان به صورت علاقه و میل قلبی نسبت به عملی خیر جلوه می‌نماید. اگر کسی به عبادت خاصی یا خدمتی خاص میل و محبت بیشتری دارد، همان راه، طریق سلوک اوست؛ زیرا میل، چهره‌ی آشکار استعداد است. 

  • نمونه‌ها و مصادیق گوناگون طرق سلوکی:

علامه طباطبایی راه سلوک خود را در تلاوت و تدبر در قرآن یافته بود؛ 

آیت‌الله بهجت طریق خود را در عمل به مستحبات و ذکر کثیر می‌دانست؛ 

آیت‌الله خوشبخت از راه حضور دائم قلبی و اتصال دائمی به حق سیر می‌کرد؛ 

آیت‌الله امجد با دستگیری از جوانان و تصحیح باورهای اعتقادی آنان سلوک می‌نمود؛ 

آیت‌الله بهاءالدینی طریق سلوک را در تفکر و تأمل دائمی می‌دید؛ 

آیت‌الله کشمیری از راه ذکر فراوان به قرب الهی رسید؛ 

عده‌ای از طریق توسل به اهل‌بیت (ع) سلوک دارند؛ 

برخی از راه خدمت به خلق خدا؛ 

طریق ها متفاوت است زیرا مزاج ها در هر فردی متفاوت هستند. بنابر این مومنین متفاوت راه و طریق سلوکی متفاوتی دارند و نباید راه سلوکی هر فردی را به فرد دیگر تحمیل کرد.

آیت‌الله حسن‌زاده آملی مسیر خود را در تحقیق، مطالعه و تألیف با حفظ خلوص نیت یافت؛ 

و بعضی با تربیت شاگردان معنوی، همانند مرحوم ملا حسین‌ قلی همدانی که سیصد تن از اولیای الهی را تربیت نمود، به سلوک پرداختند. 

همچنین، بعضی از افراد از برگزاری جلسات معارف الهی سلوک پیدا می‌کنند، برخی در میدان‌های جهاد همانند شهیدان خرازی، حاج قاسم سلیمانی، زین‌الدین، همت و ابشر، به سیر و تعالی می‌رسند. عده‌ای نیز از طریق پذیرش مسئولیت‌های سیاسی و اداره‌ی حاکمیت دینی، مسیر عبودیت خویش را طی می‌کنند. 

گروهی دیگر با صبر، گذشت و عفو سلوک می‌یابند، برخی با توازن در زندگی، گروهی با روزه ‌داری مستمر همچون آیت‌الله انصاری همدانی، بعضی با سکوت در راه نجات نفس، و بعضی دیگر با زیارت قبور اولیای الهی و تسلیم در برابر قضا و قدر الهی سیر می‌کنند. آنان در برابر حوادث تلخ نه شکایت می‌کنند و نه گلایه، بلکه سپاس‌گزار نیز هستند. 

  • ملاک شناخت طریق سلوکی شخصی: 

هر فرد از علاقه و میل درونی خویش درمی‌یابد که سلوک او از کدام راه است. هرگاه میل به عبادتی یا عملی خیر در دل او بر دیگر کارها چیره شد، همان میل نشانه‌ی استعداد سلوکی اوست. علاقه، صورت ظاهری استعداد و استعداد، بنیانِ درونی سلوک است. هر کسی میل و علاقه سلوک خود را خودش می تواند بفهمد و آن هم نیز از طریق گرایش به عبادت خاص می تواند بفهمد که برای این کار ساخته شده و با ادامه همین راه و استحاکم و تداوم همین راه توسط او سلوک او هست. بنابر این میل بر اساس استعداد ظاهر می شود و عبادتی که استعداد آن را نداریم میلی در ما نسبت به آن ظاهر نمی شود. هر گاه میل به عمل و عبادت خاصی در ما به وجود آید همان سلوک ما خواهد شد. بهترین طریق سلوک برای هر فردی با توجه به استعدادها و ویژگی هایی که دارد متفاوت می شود.

  • نسبت مزاج با استعداد و میل :

حال این سوال مطرح است که میل و علاقه در هر انسان از چه چیز هایی شکل می گیرد؟

سلوک انسان بر اساس مزاج و طبع او نیز متعیّن می‌گردد. استعداد وجودی در هیئت مزاج و طبع ظهور می‌کند. طبع تند و جزمی یک نوع سلوک می‌آفریند، طبع معتدل نوع دیگر، و طبع سرد نیز راهی دیگر. در نتیجه، مجموعه‌ی مزاج، طبع، حالات، ملکات و استعداد فرد، میل خاصی در او پدید می‌آورد که همان میل، جهت سلوک او را روشن می‌سازد. 

  • قاعده‌ی شاکله و نتیجه‌ی نهایی:

بر اساس قاعده‌ی قرآنی «کل یعمل علی شاکلته»، هر کس بنا بر ساختار وجودی و گرایش ذاتی خویش عمل می‌کند. هیچ مسیری برای همه‌ی سالکان یکسان نیست. هر کس باید طریق خود را بیابد و در همان راه ثابت قدم بماند. راه انسان همان میل و حب درونی اوست، و هرگاه به عبادتی راغب شد، بداند که همان عبادت راه سیر او به سوی خداست. باید آن راه را ادامه دهد، تعمیق بخشد، خالص سازد و در آن استوار گردد.

گفتارهای مشابه