خلاصه محتوا:
در این محتوا فلسفی، موضوع درباره اقسام و مراتب «کلی» در فلسفه مطرح میشود. کلی در معنا دو حیث دارد: کلی ذهنی و کلی خارجی.
کلی ذهنی خود به دو قسم تقسیم میشود: کلی منطقی و کلی عقلی.
کلی خارجی نیز دو نوع دارد: کلی طبیعی و کلی سعه (یا کلی وجودی). بدین ترتیب، چهار نوع کلی در فلسفه مطرح است.
در کلی ذهنی، معانی و مفاهیم کلی در ذهن انسان تحقق دارند، نه در خارج. این کلیات شامل مفاهیم عقلی و منطقیاند که صرفاً در ذهن انسان وجود دارند. اما در کلی طبیعی، ماهیت یا حقیقت یک شیء در خارج به صورت عینی و متحد با وجود تحقق دارد، مانند طبیعت انسانیت یا حیوانیت که در افراد خود به ظهور رسیدهاند. هر فرد انسانی در واقع ظهور همان طبیعت انسانیت است، همچنان که هر حیوان، تجلی طبیعت حیوانی است. طبیعت در تمامی افراد نوع خود متحد با وجود افراد است و به همین جهت کلی طبیعی امری عینی و خارجی است.
در مقابل، کلی سعه حقیقتی مجرد و عقلی است، دارای وسعت وجودی و شمول نسبت به مراتب و مراتب وجودی. هر حقیقت عقلی یا مثالی یک کلی سعه به شمار میآید. مثلاً حقیقت نبوت و ولایت در عالم عقل و خیال میتواند تمثّل یابد، و این تمثّل در واقع حضور کلیات سِعه در مراتب مثال و عقل است.
کلی منطقی مفهومی است که اقتضای صدق بر کثیرین دارد و وصف کلیت در ذهن بر معنا عارض میشود. این نوع کلی فقط در ذهن انسان تحقق دارد و محل عروض و اتصاف آن ذهن است، نه خارج. در این مقام، اتصاف معنای «انسان» به کلیت در ذهن انجام میشود و این همان معقول ثانی منطقی است.
کلی عقلی نیز از حیث معنا در ذهن تحقق دارد اما با وصف کلیت و قید آن همراه است. هنگامی که انسان در ذهن خود طبیعتی مانند «انسان» را با قید کلیت تصور میکند، آن تصور کلی عقلی است. از این جهت کلی عقلی با کلی منطقی شباهت دارد؛ هر دو ذهنیاند، ولی تفاوت در این است که کلی منطقی نسبت به افراد خارجی لحاظ میشود، در حالی که کلی عقلی صرفاً به خود معنا توجه دارد.
در نهایت، کلی طبیعی و کلی سعه از اقسام کلیات خارجی به شمار میآیند. کلی طبیعی در افراد نوع خود به صورت عینی حضور دارد، و کلی سعه در مراتب مجردات مثالی و عقلی تحقق دارد. مجموعه این اقسام نشان دهنده تمایز میان کلیات ذهنی و خارجی از حیث وجود و تحقق است. در پایان، اشاره میشود که حقیقت سعه، یعنی ذات و گستره وجودی، در خداوند و انسان کامل به اوج تمامیت خود میرسد، زیرا انسان کامل مظهر کلی وجودی است که دارای وسعت مراتب و درجات هستی است.
آغاز محتوا:
- بیان کلیات فلسفی و اقسام آن:
موضوع این محتوا درباره انواع کلی در فلسفه است. در واقع، دو نحوه کلی وجود دارد: یکی کلی ذهنی و دیگری کلی خارجی.
کلی ذهنی دو قسم دارد: کلی منطقی و کلی عقلی.
کلی خارجی نیز دو قسم است: کلی سعه و کلی طبیعی.
به این ترتیب، مجموعاً چهار قسم کلی شکل میگیرد.
هر یک از این اقسام معنای خاص خود را دارا هستند که در اینجا با اختصار نکاتی در مورد هر یک بیان میشود.
- کلی ذهنی و اقسام آن:
صورت معقوله یا معانی کلی همان ادراکات ذهنی انسان است که در ذهن تحقق دارند. این معانی نه کلی سعه اند و نه کلی طبیعی، بلکه کلیاتی ذهنیاند که به دو دسته کلی منطقی و کلی عقلی تقسیم میشوند.
- کلی خارجی و اقسام آن:
- کلی طبیعی:
کلی طبیعی در خارج است و در خارج به عین فرد موجود است و هویت ذهنی ندارد در حالی که کلی سعه به عین افراد موجود می باشد مثل حقیقت انسانیت یا طبیعت حیوانیات بنابراین کلی طبیعی آن طبیعتی کلی هست که در افراد خود عین افراد خود می باشد یعنی خارجیت و عینیت دارد. طبیعت انسانیت در تمام افراد انسانی وجود دارد طبیعت (حقیقت حیوانیت ) در تمام حیوانات وجود دارد همچنین که طبیعت آتش در تمام آتش ها وجود دارد همان طبیعت حار بودن آتش. بنابر این کلی طبیعی آن حقیقت کلی هست که در تمام افراد نوع خود به عینیت و تحقق وجود دارد و به آن کلی طبیعی گفته می شود . کلی طبیعی با وجود متحد است همینطور انسانیت ما با وجود ما متحد است و حیوانیت، حیوان با وجود حیوانی متحد و یگانه است.
- کلی سعه (وجودی):
کلی سعه ذات مجرد و عقلی است، دارای وسعت وجودی و شمول بر مراتب گوناگون هستی. هر حقیقت عقلی یا مثالی یک کلی سعه به شمار میآید، زیرا از مراتب مجردات است.
در مثال عرفانی، انسان میتواند حقیقت نبوت را در خیال خود به صورت پیامبر تمثل دهد، یا ولایت را در خیال خود به شکل علی بن ابیطالب تمثل دهد. پیامبر در عالم عقل حقایق معراج را به صورت امیرالمؤمنین مشاهده میکرد، و این تمثل همان کلیت سعه است که از عالم عقل به عالم مثال ظهور مییابد.
کلی سعه وسعت وجودی دارد، زیرا در تمام مراتب وجود از عقل تا ماده ظهورات و تمثلات دارد.
- کلی منطقی:
کلی منطقی معقولی است که اقتضای صدق بر کثیرین دارد؛ یعنی هر لفظی که بر افراد متعددی صدق کند، از جهت معنا کلی منطقی است. کلی منطقی ناظر به معانی است، نه به الفاظ یا اشیای خارجی.
در این نوع کلی، معنای مفهوم در ذهن متصف به صفت کلیت میشود. بهعبارت دیگر، اتصاف مفهوم به کلیت در ذهن اتفاق میافتد، نه در خارج.
برای مثال، مفهوم «انسان» در ذهن به صفت کلیت متصف میشود؛ این اتصاف در ذهن صورت میگیرد و از همین جهت آن را «کلی منطقی» مینامیم.
کلی منطقی از معقولات ثانیه منطقی است؛ یعنی معقولاتی که از تأمل در معقولات اولی حاصل میشوند. ابتدا باید افراد جزئی را ملاحظه کنیم تا از آنها معنای کلی انتزاع شود، اما موطن تحقق آن معنا ذهن است.
- مقایسه کلی منطقی و کلی طبیعی:
قابل توجه هست که در کلی طبیعی لفظ و مفهوم داریم اما در کلی طبیعی حقیقت و ماهیت خارجی مورد نظر می باشد. طبیعت خارجی خود کلیت دارد زیرا در تمام افراد نوع خود کلیت هست به آن کلی طبیعی گفته می شود و با لفظ و مفهوم سر و کار نداریم بلکه طبیعت مورد نظرمان در کلی طبیعی می باشد و طبیعت هر شیء در افراد خود پیاده سازی می شود. در واقع، کلی طبیعی همان ماهیتی است که با وجود متحد است، و آن طبیعت در هر فرد نوع خود به صورت عینی و خارجی تحقق دارد. طبیعت انسانیت در تمام افراد انسانی حضور دارد و این حضور عینیت همان کلی طبیعی است. بنابراین اگر کلی را فقط در ذهن تصور کنیم و هیچ فردی را درخارج در نظر نداشته باشیم به آن کلی منطقی گفته می شود.
- کلی عقلی:
کلی عقلی مانند کلی منطقی در ذهن تحقق دارد اما با وصف کلیت همراه است. کلی عقلی و منطقی هر دو، معنا هستند با این تفاوت که کلی عقلی با وصف و قید کلیت همراه است. وقتی طبیعتی مانند «انسان» را در ذهن حاضر کنیم و آن را با قید کلیت لحاظ نماییم، آن را کلی عقلی مینامیم.
در این حالت، طبیعت به ذهن آمده و با وصف کلیت درک میشود، پس کلی عقلی تحقق مییابد. از این رو، کلی عقلی و کلی منطقی هر دو در ذهن هستند، منتها کلی عقلی با قید کلیت است و کلی منطقی بدون آن.
- مقایسه اقسام کلیات و جمعبندی فلسفی:
از میان این اقسام، دو کلی در خارج تحقق دارند: کلی طبیعی و کلی سعه.
کلی طبیعی در افراد خارجی نوع خود موجود است، و کلی سعه در مجردات مثالی و عقلی تحقق دارد.
اما دو کلی دیگر، یعنی کلی عقلی و کلی منطقی، در ذهن تحقق دارند؛ کلی عقلی با وصف کلیت موجود است و کلی منطقی بدون وصف کلیت، ولی با صدق بر افراد متعدد.
تفاوت اصلی میان کلی عقلی و منطقی در این است که کلی منطقی نظر به مصادیق خارجی دارد، در حالی که کلی عقلی نظر به خود معنا دارد، بیآن که ارتباطی با خارج برقرار کند.
در صورت کلی، از جهت کلیت میان این دو مشابهت وجود دارد، اما از حیث تعلق به خارج، تفاوت دارند.
خداوند متعال خود حقیقتی سعه است، یعنی کلی وجودی دارد و برخوردار از وسعت مراتب و درجات هستی است. انسان کامل نیز صورت تمامیت این کلیت وجودی است که مظاهر و مراتب آن را در خویش داراست.