خلاصه محتوا:
این محتوا به تبیین جایگاه «تعقّل» در سیر معرفت نفس پرداخته می شود و عقل در دو بخش نظری و عملی با مراتب چهارگانه توضیح داده می شود.
در بخش عقل نظری، چهار مرتبه مطرح میشود:
1. عقل هیولانی، که صرف قابلیت و استعداد دریافت معقولات است و هیچ فعلیتی ندارد. در این مرتبه انسان فاقد ادراک بدیهی و عقلی است و تنها آمادگی پذیرش را دارد.
2. عقل بالملکه، مرتبهای است که در آن انسان توانایی اکتساب معقولات و بدیهیات را پیدا میکند؛ یعنی استعداد به فعلیت میرسد و ادراک بدیهی و محسوس ممکن میشود. این مرتبه سامان بخش آغاز تعقّل انسانی است.
3. عقل بالفعل، مرحلهای است که تعقّل آگاهانه و ارادی آغاز میشود. انسان در این مقام میتواند معقولات کلی را هر زمان که اراده کند درک نماید و به عالم جبروت متصل گردد. در این مرتبه هم دریافت معقولات دارد و هم قدرت انشای آنها، زیرا ارتباط و اتحاد با عقل فعال برقرار شده است.
4. عقل بالمستفاد یا عقل فعال، مرتبهٔ نهایی عقل نظری است که در آن انسان به تجرد تام عقلی میرسد و تمام استعدادها به فعلیت کامل درمیآیند. در این مقام، شهود و حضور کامل معقولات حاصل میشود و انسان قدرت انشای ارادی آنها را داراست؛ این مرحله فعلیت محض است.
در بخش عقل عملی نیز چهار مرحله بیان میشود:
1. تخلیه، یعنی پاک کردن نفس از رذایل، گناهان و تعلقات.
2. تحلیه، آراستن دل به فضایل اخلاقی و ملکات نیک. تخلیه به منزله پیراستن و تحلیه آراستن است.
3. تجلیه، مرتبهای است که تجلیات الهی بر نفس نازل میشود و زمینه مکاشفات و مشاهدات فراهم میگردد، زیرا نفس در اثر تخلیه و تحلیه تطهیر و مهیا شده است.
4. فنا، نهایت مراتب عقل عملی است که انسان در آن به اسما و صفات الهی متصل میشود و جز حق نمیبیند. در این مقام، افعال و صفات و ذوات مخلوقات را تنها با حقیقت الهی مشاهده میکند و هر چیز را تجلی ذات حق میبیند.
در پایان توضیح داده می شود که با تداوم تعقّل، نفس ناطقه به تدریج مجرد میشود و هرچه ارتباطش با عقل فعال بیشتر گردد، توان انشای معقولات و قرب به حضرت حق افزایش مییابد؛ بدین سان روح از مرتبهٔ مادّی به مرتبهٔ تجرد و فنای الهی ارتقا مییابد.
آغاز محتوا:
- مقدمه:
یکی از ارکان معرفت نفس، تعقّل است که خود شامل دو جنبه عقل نظری و عقل عملی میگردد. هر یک از این دو، مراتب خاص خود را دارند.
- مراتب عقل نظری:
عقل نظری چهار مرتبه دارد:
۱. عقل هیولانی:
در مرتبهٔ عقل هیولانی، انسان هیچ فعلیتی ندارد و هیچ ادراک عقلی برای او حاصل نیست. در این مرحله عقل تنها بالقوه است و درک اولیات یا بدیهیات برای انسان ممکن نیست. حقیقت این مرتبه صرف قابلیت و استعداد محض است؛ استعداد دریافت معقولات وجود دارد اما فعلیت ندارد. این مرحله، پایینترین مرتبهٔ تعقّل انسانی است و تنها آمادگی پذیرش عقلانیات در آن نهفته است.
۲. عقل بالملکه:
در مرتبهٔ دوم، یعنی عقل بالملکه، استعداد به فعلیت رسیده و انسان توانایی اکتساب معقولات را پیدا میکند. در این مقام، انسان بدیهیات و اَوَلیات را درک مینماید؛ مفاهیم محسوس و کلی را میفهمد و بدین سان تعقّل ابتدایی شکل میگیرد. همهٔ انسانها در این مرتبه اشتراک دارند زیرا همگی بدیهیات را میفهمند، همچون درک اینکه کل بزرگ تر از جزء است. این مرحله، ساماندهندهٔ عقل نظری و آغاز فعلیت عقلانی محسوب میشود.
۳. عقل بالفعل:
در مرتبهٔ سوم، عقل به فعلیت کامل میرسد و تعقّل آگاهانه آغاز میشود. انسان در این مقام میتواند هر زمان که اراده کند، معقولات کلی را در ذهن خود حاضر سازد و آنها را درک کند. در این مرتبه، اتصال انسان با عالم جبروت برقرار میشود و معلومات بدیهی برای او حاضر است.
در عقل بالفعل، رابطهای میان عقل انسانی و عقل فعال (عقل کلی) برقرار میگردد؛ ابتدا انسان مظهر دریافت معقولات از آن عقل است، سپس خود انشاکنندهٔ معقولات میشود. بدین ترتیب، مرحلهٔ عقل بالفعل مقام دریافت و انشای معقولات و اتحاد عقل انسانی با مرتبهٔ عقل فعال است.
۴. عقل بالمُستفاد (عقل فعال):
آخرین مرتبهٔ عقل نظری، عقل بالمُستفاد یا عقل فعال است. این مقام، مرتبهٔ حضور و شهود است؛ در آن، تمام معقولات برای انسان به صورت تفصیلی و ارادی حاضر میشوند. تمام قابلیتها و استعدادهای عقل در این مرحله به فعلیت کامل میرسند. انسان در این مقام تجرد تام عقلی پیدا میکند و هیچ استعداد و قابلیتی در او باقی نمیماند.
این مرتبه مقام انشای ارادی معقولات است؛ قدرت خلق و بیان معقولات از نفس صادر میشود. عقل در اینجا فعلیت محض دارد و به کلی از ماده و قوه مجرد است.
- مراتب عقل عملی:
عقل عملی نیز دارای چهار مرحله است که تحقق آنها لازمهٔ سیر نفس از تعلقات مادی به تجرد و اتصال الهی میباشد:
۱. تخلیه:
نخستین مرتبه عقل عملی، تخلیه است. تخلیه یعنی پاک ساختن نفس از رذایل اخلاقی و گناهان و بریدن از تعلقات دنیوی. انسان باید دل خود را از آلودگیها و صفات ناپسند و گناهان پاک کند تا صلاحیت پذیرش نور الهی پیدا نماید.
۲. تحلیه:
پس از تخلیه، مرحلهٔ تحلیه پدید میآید. تحلیه عبارت است از آراستن دل به فضایل اخلاقی و ملکات پسندیده. تخلیه، پیراستن از بدیهاست و تحلیه، آراستن به خوبیها. در این مرتبه، نفس به صفات نیکو و حالات معنوی مزین میشود و زمینهٔ تجلیات الهی آماده میگردد.
۳. تجلیه:
مرتبهٔ سوم عقل عملی، تجلیه است. در این مقام، تجلیات الهی بر نفس نازل میگردند و نفس مشاهدات و مکاشفات را تجربه میکند. هنگامی که انسان از گناهان و تعلقات بریده و به فضایل اخلاقی آراسته شده باشد، آینهٔ دل او صاف و آمادهٔ دریافت نور الهی میشود. تجلیات الهی از این پاکی و آراستگی سرچشمه میگیرند و موجب نزول فیوضات، مکاشفات و مشاهدات معنوی میشوند.
۴. فنا:
چهارمین و نهاییترین مرتبه عقل عملی، فناست. در این مقام، انسان به اسما و صفات الهی متصل میشود و جز خداوند را نمیبیند. افعال و صفات و کمالات مخلوقات را واسطهای برای مشاهدهٔ ذات حق میداند. در حقیقت، انسان در این حال، موجودات را تنها از منظر حق میبیند و استقلالی برای هیچ مخلوقی قائل نیست.
افعال را به فاعلیت حق میبیند، صفات را به صفات حق مشاهده میکند و ذوات را از ذات مطلق الهی میبیند. همهٔ کمالات، در نظر او مظاهر صفات و ذات حق هستند. این حالت، مقام فنای فیالله و بقای باللّه است؛ یعنی انسان در فعل، صفات و ذات هیچ چیز جز حق را مشاهده نمیکند.
- نتیجه و پیوند عقل نظری با عقل عملی:
در نهایت، رابطهای عمیق میان عقل نظری و عقل عملی برقرار است. در مرتبهٔ عقل بالفعل، نفس با تعقّل دائم به عقل فعال مرتبط میشود و آثار تجرد در آن ظاهر میگردد. تعقّل مستمر سبب تجرد و تزکیهٔ روح میشود و انسان را به حضرت حق نزدیک میسازد. با استمرار این سیر، روح از مرتبهٔ مادی به مرتبهٔ مجردات و سپس به تجرد تام و فنا ارتقا مییابد.