آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

مراتب و آثار طهارت روح

خلاصه محتوا:

این محتوا به بررسی مراتب و آثار طهارت روح می‌پردازد و بر محور این اصل بنا شده است که هر قدر روح انسان طهارت بیشتری یابد، وحدت وجودی و قوت ادراکی او عمیق‌تر می‌گردد. طهارت شرط تحقق وحدت، تجرد و حکمت الهی در نفس انسانی است.

طهارت علت انسجام وجودی و قوت نفسانی است؛ ارواحی که پراکندگی، بی‌نظمی گفتار، افکار و رفتار دارند، نشان از ضعف در طهارت روحی دارند، در حالی‌که طهارت روح سبب تمرکز، وحدت و اثرگذاری بیشتر وجود انسان می‌شود. 

انسان به میزان طهارت خود از وحدت، تجرد و قوت وجودی برخوردار می‌گردد و حتی ادراک و حکمت او تابع میزان طهارت روح اوست.

از آثار طهارت، تدبیر بدن و ارتباط با عالم غیب است؛ روحی که پاک ‌تر باشد، تدبیر جسم را بهتر انجام می‌دهد و از علم حضوری بهره‌ مند می‌شود. ارتباط انسان با عالم ملکوت و تأثیر ایجادی نیز بسته به میزان طهارت اوست، تا جایی‌که در مراتب عالی (انبیا و اولیا) طهارت مطلق، منشأ قوه‌ی «انشاء» و تحقق اراده‌ی الهی در مرتبه‌ی وجودی انسان می‌گردد.

طهارت همچنین موجب فتوحات معنوی، مکاشفات، جذب‌های ملکوتی و ذوق معنوی می‌شود. این ذوق، بر حسب درجه‌ی طهارت متفاوت است. پایه‌ی طهارت معنوی، اعتدال مزاج و لقمه‌ی حلال و نطفه‌ی حلال است؛ زیرا آن‌ها روح را آماده‌ی اتصال به عوالم غیبی می‌سازند.

در نهایت، طهارت مساوی با مرآت ‌یت، ادراک، لطافت، تنطیف روح، اعتدال مزاج و قوت انشاء است؛ یعنی هرچه روح پاک‌تر شود، آینه ‌گون‌تر حقایق الهی را بازتاب می‌دهد، ادراک جامع‌تری پیدا می‌کند، روحش لطیف‌تر و مزاجش معتدل‌تر می‌گردد، و قوه‌ی ایجاد در او فعلیت بیشتری می‌یابد. حقیقتاً طهارت، ریشه‌ی همه‌ی مراتب وجودی، ادراکی و انشایی انسان است.

آغاز محتوا:

  •  مقدمه: 

یکی از مباحث اساسی در معرفت نفس، موضوع تطهیر نفس انسانی است. هنگامی ‌که قلب انسان طهارت می‌یابد، در حقیقت به وحدت وجودی می‌رسد و از روح وحدانی بهره‌ مند می‌شود. روحی که دارای وحدت وجودی گردد، دریافت ‌کننده‌ی حکمت‌های الهی خواهد بود. در حقیقت، طهارت و وحدت هم ‌مسابق و هم‌معنا هستند؛ انسان به اندازه‌ی طهارت روح خویش از وحدت برخوردار است، و هرچه طهارت کمتر باشد، گسیختگی وجودی بیشتر می‌گردد.

  • تأثیر طهارت در انسجام و قوت وجودی: 

اتصال قوای ادراکی انسان به طهارت وابسته است. هر قدر طهارت افزایش یابد، ارتباط و اتصال با عالم هستی بیشتر و دریافت حکمت‌های الهی فراوان ‌تر خواهد شد. ارواحی که دچار پراکندگی وجودی هستند، میزان طهارت ‌شان اندک است. بنابراین، طهارت علت قوت وجودی و تأثیرگذاری در هستی است: 

انسان‌ها به اندازه‌ی وسعت طهارت خویش، از قوت و نفوذ وجودی برخوردارند.

  • نشانه‌های پراکندگی روح: 

پراکندگی در سخن، در چهره و در رفتار، نشان از پراکندگی روح دارد. چهره‌ای نامتقارن یا سخنی بی‌نظم، از آشفتگی باطنی فرد خبر می‌دهد. همچنین پراکندگی در افکار، در خلق و خوهای متضاد، در تصمیم‌های فردی یا اجتماعی، همگی از وجودی پراکنده و غیرمنسجم حکایت دارد. 

پس هرچه طهارت بیشتر گردد، وحدت وجودی نیز بیشتر می‌شود؛ انسان به اندازه‌ی طهارت خود سهمی از وجود، تجرد و توحید دارد. بنابراین، طهارت هم ‌مسابق با وجود، هم ‌مسابق با تجرد و هم ‌مسابق با توحید است. شدت وجود و تجرد انسان برابر با میزان طهارت اوست و هرقدر طهارت انسان بیشتر شود سعه وجودی او بیشتر خواهد شد.

  • تأثیر طهارت بر تدبیر بدن: 

ششمین اثر طهارت روح، مربوط به تدبیر بدن است. هر اندازه روح انسان پاک ‌تر باشد، تدبیر او بر بدن دقیق ‌تر و کامل ‌تر است. بدن به ‌طور طبیعی تدبیر نفس را دریافت می‌کند، اما هرچه طهارت نفس بیشتر شود، تدبیر آن گسترده‌تر و عمیق‌تر خواهد بود؛ زیرا تدبیر بر پایه‌ی علم حضوری است، و علم حضوری در اثر طهارت حاصل می‌شود. 

روحی که طهارت دارد پراکندگی کمتری دارد، در نتیجه قوت و توحد او بیشتر است و بهتر می‌تواند بدن را اداره و تدبیر کند.

  • تأثیر طهارت بر ارتباط با عالم غیب: 

به اندازه‌ی طهارت نفس، انسان با عوالم غیبی و مجردات اتصال ذاتی می‌یابد. انسان هرچه پاک ‌تر باشد، تأثیر ایجادی و ارتباط وجودی او با عالم بیشتر می‌شود. 

در مراتب عالی، یعنی در مقام انبیا و اولیای الهی، طهارت مطلق سبب تحقق قاعده‌ی «کن فیکون» می‌شود؛ آنان به اندازه‌ی طهارت روحی، دارای قوه‌ی انشای وجودی هستند. قوّه‌ی انشاء و آفرینش در واقع وابسته به وسعت طهارت است. هرچه سلوک نفس بیشتر و عمیق ‌تر گردد، طهارت آن نیز گسترده ‌تر خواهد شد.

  • تطهیر خیال و آثار آن: 

انسان با نفی خواطر، کنترل حواس و اندیشیدن دائم می‌تواند خیال خویش را تطهیر کند. خیالی که از آلودگی رها گردد، قوت وجودی می‌یابد و به اندازه‌ی طهارت خود، صاحب فتوحات معنوی می‌شود. 

این فتوحات همان مکاشفات روحی است؛ هرچه طهارت افزون شود، فتوحات گسترده ‌تر می‌گردند و روح در دریافت حقایق کلی و ارتباط با عالم مثال تواناتر می‌شود. انسان به اندازه‌ی طهارت خود جذب ملکوتی، جذب غیبی، جذب توحیدی و دریافت معارف و حقایق غیبی دارد. 

بنابراین، طهارت مساوی با اجازه‌ی معنوی و جذب الهی است: طهارت خیال، عقل، حس، بدن و روح، منشأ انواع جذب‌های معنوی و الهی است.

  •  ذوق معنوی و اعتدال مزاج: 

از دیگر آثار طهارت، ایجاد ذوق معنوی است؛ هر انسانی برحسب درجه‌ی طهارت خویش، ذوقی خاص از معارف و لذت‌های معنوی دارد. این ذوق‌ها واحد نیستند بلکه متکثرند و هر مرتبه‌ی طهارت، ذوقی مخصوص خود را به همراه دارد. 

بستر تحقق طهارت معنوی، اعتدال مزاج است. هرچه روح یا بدن انسان معتدل ‌تر باشد، طهارت او بیشتر است. اعتدال مزاج و لقمه‌ی حلال و نطفه‌ی حلال از مبادی مهم طهارت‌اند و با کنترل گناه و نفی تعلقات دنیوی، روح انسانی را پاک می‌سازند.

  • لطافت روح و اعتدال مزاج: 

طهارت مساوی با لطافت و تنطیف روح است. به اندازه‌ی طهارت، روح پاک‌تر و لطیف‌تر می‌شود. همچنین میان طهارت و اعتدال مزاج رابطه‌ی متقابل وجود دارد: اعتدال مزاج سبب طهارت روح می‌گردد و طهارت روح نیز به اعتدال مزاج می‌انجامد. انسان فاقد اعتدال مزاج کمترین بهره را از طهارت روح دارد، در حالی‌که طهارت کامل، اعتدال کامل مزاج را ایجاد می‌کند.

  • طهارت و مرآت‌یت روح :

اثر دیگر از طهارت، مِرآتیَت روح است؛ یعنی هر اندازه طهارت بیشتر باشد، روح انسان می‌تواند بهتر از حقایق غیبی و ملکوتی حکایت کند. روحِ پاک آینه‌ای است که هرچه صیقلی‌تر شود، حقایق الهی را روشن‌تر بازتاب می‌دهد. پس طهارت برابر با مرآتیت و حکایتگری از ملکوت است.

  •  ارتباط‌های ملکوتی و طهارت :

طهارت همچنین سبب می‌شود که انسان به انواع رابطه‌های ملکوتی دست یابد. این روابط یکسان و محدود نیستند؛ بلکه بی‌نهایت‌اند و انسان به اندازه‌ی طهارت خود از نحوه‌هایی از ارتباط‌های ملکوتی بهره‌مند می‌گردد. هرچه طهارت جامع‌تر شود، روابط ملکوتی متنوع ‌تر و گسترده ‌تر خواهند بود.

  • طهارت و ادراک: 

طهارت، ادراک است. هر قدر طهارت روح کامل‌تر باشد، ادراک او در مراتب مختلف حسی، خیالی، عقلی، وهمی و حضوری، جامع‌تر و دقیق‌تر است. پس ادراک از نتایج طهارت است؛ ارواحی که طهارت عمیق‌تری دارند، از ادراکات کامل‌تر و گسترده‌تر برخوردارند.

  • طهارت و قوت انشاء :

طهارت همچنین با قوت انشاء رابطه مستقیم دارد. انسان دارای قوّه‌ی انشاء است؛ در خیال و عقل و درون خود انشائات درونی دارد و در مرتبه‌ی بیرونی نیز می‌تواند ایجاد و خلق کند. حداقل طهارت سبب حداقل قوّه‌ی انشاء است، ولی انشای معانی لطیف نیازمند لطافت و طهارت روح است. 

اگر انشاء به خلق و ایجاد بیرونی منجر شود، طهارت مطلق لازم دارد. انبیا، امامان و اولیای الهی که صاحب قوّه‌ی انشای بیرونی‌اند، این قدرت را به سبب طهارت روح دارا هستند. پس به میزان طهارت روح، قوّه‌ی انشاء و ایجاد در انسان فعلیت می‌یابد.

  •  جمع‌بندی:

محتوا حاضر درباره‌ی آثار و پیامدهای طهارت روح در انسان بود. طهارت در حقیقت ریشه‌ی وحدت، تجرد، ادراک، تدبیر، ارتباط با ملکوت، لطافت روح، اعتدال مزاج، مرآتیت و قوّه‌ی انشاء است. هر قدر طهارت روح عمیق‌تر و جامع‌تر شود، انسان از مراتب بالاتر وجودی و معرفتی برخوردار می‌گردد.