آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

منشأ خواص جمادات

خلاصه محتوا:

در این محتوا، دیدگاه فلسفی درباره منشأ خاصیت در جمادات، نباتات و حیوانات تبیین می‌شود. ابتدا مطرح می شود که هر جسم و موجودی، اعم از جماد، نبات یا حیوان، دارای خاصیتی ویژه است؛ مثلاً طلا، نقره، آهن و آلومینیوم هرکدام خواصی متمایز دارند. این تفاوت خواص، نه از جسمیت آن‌ها ناشی می‌شود، چون همه در مادیت مشترک‌اند، و نه از نفس نباتی یا قوای جسمانی، زیرا جمادات نفس ندارند و با این ‌حال دارای آثار و خواص ‌اند. بنابراین، خاصیت اجسام نمی‌تواند به ماده، صورت جسمی یا نفس آنان نسبت داده شود. 

به ‌تعبیر علامه طباطبایی، منشأ حقیقیِ خواص جمادات عقل مفارق و مجرد است که با مشارکت نفس ناطقه، این خواص را در جمادات و نباتات انشاء می‌کند. عقل مفارق متناسب با استعداد و بافت وجودی هر جسم، افاضه صورت، استعداد و خاصیت می‌نماید؛ لذا تفاوت خواص طلا و نقره ناشی از تفاوت استعداد و بافت مادی آنهاست. این تفاوت استعداد، سبب تفاوت در تجلی عقل مفارق می‌شود. 

که علت صوری یا صورت جسمی تنها فعلیت دارد و علیت ندارد؛ زیرا نمی‌توان میان قابل و فاعل جمع کرد؛ چیزی نمی‌تواند هم پذیرنده خاصیت باشد و هم ایجاد کننده آن. بنابراین تنها عقل مفارق، که برتر از عالم ماده است و در امتداد وجود اشیاء عمل می‌کند، می‌تواند منشأ انشای خاصیت باشد. 

در پایان، دیدگاه علامه طباطبایی درباره وجود نفس در همه موجودات، حتی جمادات، مطرح می‌شود. برخلاف صدرالمتألهین که نفس را مختص موجودات ذی‌حیات می‌دانست، علامه برای جمادات نیز نفس قائل است، زیرا همه موجودات دارای علم و ادراک‌اند و تسبیح خداوند را به علم و شعور خاص خود به‌جا می‌آورند. هر موجود به اندازه استعداد وجودی خود بهره‌ای از علم الهی دارد. پس علم و وجود هم‌رتبه‌اند و به میزان بهره از فیض الهی متناسب هستند. ماده نیز در عین تغییر، ثبات دارد و همین ثبات در تحول نشانه نوعی تجرد در نفس مادی آن است. 

بنابراین، خواص جمادات بازتاب استعداد وجودی آنها در تجلی عقل مفارق است، و این خواص نشانه مشارکت علم و ادراک الهی در سراسر هستی‌اند، زیرا همه موجودات از جماد تا انسان بصورت علمی و وجودی خداوند را تسبیح می‌کنند. 

آغاز محتوا:

  • مقدمه:

هر نوع جماد، خواه طلا، نقره، آهن یا آلومینیوم، دارای خاصیتی ویژه است. همان‌گونه که هر گیاه و هر نوع روییدنی نیز خواصی خاص دارد و این خواص میان انواع گوناگون متفاوت است. گوشت حیوانات حلال نیز نسبت به یکدیگر خواصی متفاوت دارد و گوشت حیوانات حرام نیز همین‌گونه است. هر جسمی دارای خاصیتی و طبیعتی خاص است، و این طبیعت در هر بدن یا جماد موجب ظهور خلق و وصفی ویژه می‌شود. 

  • تمایز میان جسمیت، نفس و قوه: 

خواص جمادات و اجسام مربوط به جسمیت آنان نیست، زیرا جسمیت در میان تمام جمادات مشترک است، و نه مربوط به روح یا نفس آنها، چراکه برخی موجودات مانند جمادات فاقد نفس‌اند اما دارای خاصیت هستند. حتی در گیاهان که دارای نفس نباتی و قوای مادی‌اند، نفس نباتی منشأ ایجاد خواص نیست؛ بنابراین، خاصیت اجسام ناشی از قوه و نیروهای آنها نیز نیست. قوه بین قوه است و پس از فعلیت صورت حاصل می‌شود، ازاین ‌رو خاستگاه خاصیت نیست. 

  • نفی رابطه خواص با صورت جسمی: 

به همین ترتیب، صورت جسمی نیز علت پیدایش خاصیت‌ها نیست، زیرا همه اجسام دارای صور جسمی‌اند، اما همگی دارای خواص متفاوت ‌اند. بدین ‌ترتیب، خواص اجسام نه از ماده ناشی می‌شود، نه از صورت جسمی، نه از نفس. با آنکه جمادات نفس ندارند، همین موجودات دارای آثار و خواص مادی‌اند. پس علت ایجاد خواص در جمادات باید از مرتبه‌ای بالاتر از ماده باشد. 

  • عقل مفارق به عنوان منشأ انشای خواص: 

تنها عقل مفارق و مجرد می‌تواند علت ایجادی و بالفعل برای خاصیت‌های موجود در جمادات، نباتات و حیوانات باشد. به تعبیر علامه طباطبایی، این عقل مفارق است که خواص را در موجودات انشاء می‌کند، و این انشاء با مشارکت نفس ناطقه انجام می‌پذیرد. 

صورت جسمی، هرچند جنبه بالفعل دارد، اما علیت ایجادی ندارد. علت صوری تنها جنبه عددی دارد، نه حقیقی؛ یعنی می‌تواند شکل و ساختار را تعیین کند اما سبب وجودیِ خاصیت نیست. علت باید مافوق معلول باشد و چون صورت صوری ماهیتی مادی دارد، نمی‌تواند منشأ تحقق خواص باشد. افزون بر این، اگر جسم هم فاعل و هم قابل است، جمع فاعلیت و قابلیت محال خواهد بود؛ زیرا چیزی که پذیرنده خاصیت است نمی‌تواند هم ‌زمان انشا کننده آن باشد. 

  • چیستی علیت عقل مفارق: 

بنابراین، تنها علتی که علیت ایجادی بالفعل دارد، عقل مفارق است. این عقل، در ظاهر از جسم جداست اما در واقع امتداد وجودی آن به شمار می‌رود. بر اساس استعداد درونی هر شیء، عقل مفارق متناسب با آن استعداد، خاصیت را در جسم انشاء می‌کند. عقل مفارق ساختار و بافت درونی جسم و استعداد نهفته در آن را در ضمن صورت جسمی می‌آفریند، و بر اساس آن استعداد، افاضه صورت، افاضه استعداد و افاضه خاصیت می‌نماید. 

  • تفاوت خواص بر پایه تفاوت استعداد: 

از آنجا که هر ماده دارای استعداد متفاوت است، عقل مفارق نیز به میزان تفاوت استعدادها تجلی متفاوتی دارد. بنابراین خواص طلا با خواص نقره و دیگر مواد تفاوت دارند، زیرا نظر عقل مفارق در هر یک مطابق با تفاوت استعداد و بافت وجودی آن‌ها تجلی کرده است. این تفاوت استعداد در بافت ماده سبب تفاوت در تجلی عقل مفارق می‌شود. 

  •  جایگاه وجودی خواص مادی: 

در نتیجه، خواص مادی در اجسام جلوه‌ گاه کمالات وجودی متناسب با مرتبه مادیت آن‌ها هستند. هر جسم و جماد به ‌واسطه کمالات وجودی خاص خود، خواص مادی ویژه‌ای دارد. تفاوت خواص میان جمادات، تفاوتی وجودی است نه صرفاً درجه‌ای، و این تفاوت نشان ‌دهنده اختلاف در استعدادهای وجودی آنهاست. 

  •  رتبه وجودی جمادات و نباتات: 

گرچه در دیدگاه ابتدایی، رتبه وجودی همه جمادات و گیاهان یکسان در نظر گرفته می‌شود، اما در دیدگاه نهایی، تفاوت رتبه نیز میان آن‌ها پذیرفته می‌شود. این تفاوت رتبه ناشی از تفاوت در تشکیل ماهیت است؛ یعنی ماهیات به‌ واسطه اشتداد وجود، در مراتب متفاوتی قرار می‌گیرند. همین اشتداد وجودی، سبب می‌شود علم نیز در موجودات به ‌صورت تشکیکی و بر اساس رتبه وجودی آن‌ها جریان یابد. 

  • نسبت علم و وجود در موجودات :

مطابق با این مبنا، علم در هر موجود به ‌اندازه وسعت استعداد آن است. هرچه درجه استعداد بالاتر باشد، بهره‌ی علم الهی در آن بیشتر است. وجود مساوی علم و علم مساوی وجود است. به همین جهت، همه موجودات اعم از جماد، نبات، حیوان، فرشتگان و انسان خداوند را تسبیح می‌کنند. تسبیح هر موجود نمود فهم و درک او از حق است و نشان ‌دهنده وجود نفس ناطقه در او هست. 

  •  شاکله و علم تسبیح در همه مخلوقات: 

«قُل کُلُ یَعلَمُ عَلی شاکلته»، هر موجود بر شاکله حق است و شاکله خداوند همان اسمای الهی است؛ بنابراین، همه موجودات اسمای الهی را در درون خود دارند. مطابق آیه «و کل قد علم صلاته و تسبیحه»، همه موجودات دارای ذکر و صلات و تسبیح ‌اند و علم به تسبیح خود دارند؛ این علم نشانه ادراک و نفس ناطقه آنان است. 

  • نظر علامه طباطبایی درباره نفس جمادی: 

علامه طباطبایی وجود نفس را حتی در جمادات می‌پذیرد، برخلاف صدرالمتألهین که نفس را تنها مختص موجودات ذی‌ حیات و حاشیه ‌دار می‌داند. علامه معتقد است همه موجودات، از جمله جمادات، دارای علم و شکل خاصی از ادراک ‌اند، هرچند نوع علم جمادی با علم نباتی و حیوانی متفاوت است. 

  •  ثبات ماده و تجرد نفس مادی: 

در ادامه بیان می‌شود که ماده با وجود تغییر مستمر، در ذات خود ثابت است و همین ثبات در عین تغییر دلیل بر نحوه‌ای از تجرد در آن است. ماده در تغییر خود ثبات دارد و این ثبات نشانگر مرحله‌ای از تجرد در نفس آن است. 

گفتارهای مشابه