خلاصه محتوا:
در این محتوا، موضوع «تقدیر» به عنوان یکی از مباحث بنیادی در معرفت الهی و فلسفه اسلامی بررسی میشود. این مسئله در پیوند با اختیار انسان مطرح میگردد که اگر انسان دارای اختیار است، پس تقدیر چه نقشی دارد و آیا پیش از آفرینش انسان، سرنوشت او رقم خورده است یا نه. پاسخ در تمایز میان دو گونه تقدیر یعنی تقدیر تکوینی و تقدیر تشریعی نهفته است.
در تقدیر تکوینی، کل نظام هستی بر اساس علم و ارادهی الهی برنامه ریزی شده و هر پدیدهای در عالم مطابق با اسماء و صفات الهی تحقق مییابد. عالم با اراده و علم خداوند موجود میشود و این نظام در لوح محو و اثبات و لوح محفوظ تثبیت گردیده است؛ عرفا نیز در شهود روحانی خود از این الواح آگاه میشوند.
اما برخلاف موجودات دیگر، انسان به سبب دارا بودن اختیار، از نظام جبریِ صرفِ تکوین خارج میگردد و اعمال و سرنوشت خود را به دست خویش رقم میزند. خداوند اصل وجود، روح، بدن و اختیار انسان را آفریده و این امور از تقدیر تکوینی اوست، ولی انتخابها و افعال اختیاری انسان، منشأشان اراده و تصمیم خود اوست؛ یعنی خدا علت ایجاد اصلِ اختیار است، اما علت ایجاد افعال اختیاری نیست. علم الهی به افعال انسان به معنای اجبار یا ایجاد آن افعال نیست، بلکه صرف علم است به آنچه انسان با اختیار خویش انجام خواهد داد.
در نتیجه، تفاوت میان تقدیر تکوینی و تشریعی بدین گونه روشن میگردد: در تقدیر تکوینی، اراده الهی عین ایجاد است و همه موجودات مستقیماً بر اساس علم و ارادهی الهی تحقق مییابند؛ اما در تقدیر تشریعی، اراده و فعل انسان علتِ فاعلی اعمال خود است، در حالی که اختیار انسان خود جلوهای از ارادهی خداوند است. بدین معنا، انسان با آزادی و اختیار خود در مسیر سنتهای الهی حرکت میکند و در ذیل علم الهی قرار دارد، بیآنکه علم خداوند موجب سلب اختیار او شود.
بنابراین، خداوند اصل اختیار را به انسان عطا کرده از حیث تکوین، اما فعلیت و تحقق اعمال انسان حاصلِ ارادهی شخصی اوست. به تعبیر دیگر، خداوند علت وجود ما و اختیار ذاتی ماست، ولی افعال اختیاری ما از ناحیهی خود ما صادر میشود. عرفا در مراتب شهود، صورت علمی افعال انسان را پیش از تحقق مادی آن میبیند، زیرا هر اراده و نیت انسانی ریشه در علم الهی دارد، هرچند تحقق مادی آن در عالم اختیار انسان است.
آغاز محتوا:
- طرح مسئله تقدیر و ارتباط آن با اختیار انسان:
یکی از مباحث کلیدی و بنیادی در معارف الهی، بحث تقدیر است. با اینکه انسان دارای اختیار است، پرسش این است که تقدیر چه جایگاهی دارد. آیا انسانی که هنوز آفریده نشده، تقدیرش رقم خورده است یا نه؟ اگر چنین باشد، پس موضع اختیار و سرنوشت انسان کجا قرار میگیرد؟
- تفکیک میان تقدیر انسان و تقدیر عالم:
برای پاسخ، باید حوادث انسان و حوادث عالم را در نسبت با تقدیر از هم تفکیک کرد. چون انسان دارای اختیار است، عالم به نحو انسان اختیار ندارد. انسان از جهت اختیار خویش، سرنوشت خود را خود رقم میزند و از این حیث از نظام عالم جدا میشود. در حالی که موجودات غیر انسان، تقدیرشان مستقیماً از جانب حق و در علم الهی رقم میخورد.
- تقدیر تکوینی در علم الهی:
در مراتب علم الهی، لوح محو و اثبات و لوح محفوظ برنامه ریزی شدهاند و این همان تقدیرات تکوینی و وجودیاند؛ یعنی آنچه خداوند بر اساس علم خود مقرر کرده، همان تحقق مییابد. علم الهی علت ایجاد تمام ویژگیهای تکوینی انسان و عالم است از جسم، روح، اراده، و تمامی خصایص وجودی. انسان هیچ نقشی در پیدایش ابعاد تکوینی خود ندارد، زیرا این امور تدبیر و مدیریت الهیاند که از پیش در علم او ثابت شدهاند و ازلی و ابدی هستند. یعنی خداوند اراده کرده است تا انسان اختیار داشته باشد این تدبیر تکوینی و اراده الهی هست، همچنین برنامه ریزی شده است که ما بر اساس اختیار خود انتخاب داشته باشیم، پس تمام بسترهای اختیار برای انسان طراحی شده است و کل نظام تکوین در تسخیر انسان قرار داده شده. انسان با اختیار و عقل خود نظام آفرینش را تسخیر میکند و به کار می گیرد تا در راستای اراده خود قرار دهد. بنابراین تکوین انسان از این جهت مشابه عالم مخلوقات می باشد و علم الهی علت ایحاد تمام خصوصیات تکوینی انسان می باشد. به بیانی علم الهی علت ایجاد جسم، روح و اراده ما می باشد و انسان هیچ نقشی در ارتباط با بعد تکوینی و بستر های تکوینی خود ندارد.
- نقش اسماء و صفات الهی در نظام تقدیر:
مقدرات الهیِ عالم بر اساس اسماء و صفات الهی طراحی میشوند. ذات و صفات و افعال هر موجود مطابق با اسماء الهی تنظیم شده است. مبنای هر تقدیر، هر تدبیر، و هر برنامه ریزی در ایجاد و تدبیر عالم، اسماء الهی هستند. بنابراین، تمام مقدرات هستی بر اساس اسماء الله تنظیم میشوند و اعیان ثابته هر موجودی نیز مطابق با آن اسماءاند. عین ثابت هر مخلوق همان تقدیر الهی اوست؛ ویژگیها و صفات هر موجود، علمی است که در علم الهی مستقر میباشد و عالم عینی دقیقاً مطابق با عالم علمی الهی تحقق میگیرد.
- لوح محفوظ و شهود عرفا:
این تقدیرات در عوالم گوناگون نازل میشوند و در مراتب شهود عرفا و رؤیاهای صادقه و ارتباطات روحانی ظاهر میگردند. عرفا از لوح محو و اثبات و از لوح محفوظ باخبر میشوند و حوادث را پیش از تحقق مادی در عالم درمییابند. بدین گونه، تقدیرات پیش از ظهور در عالم مادی در علم الهی موجود و متصل به حضرت حق اند.
- تقدیر انسان در افعال اختیاری:
بخش دیگر تقدیر مربوط به افعال اختیاری انسان است. در نظام تکوین، ارادهی الهی عین ایجاد است و هیچ موجودی در برابر علم و ارادهی الهی مقاوم نیست؛ اما در قلمرو افعال اختیاری انسان، مسئله متفاوت است. انسان با انتخابهای خویش تقدیر خود را مشخص میکند و زِیل سنتهای الهی قرار میگیرد. خداوند علم به انتخابهای انسان دارد، حتی پیش از تحقق آنها.
- فاعل قریب در افعال اختیاری انسان:
تمام افعال اختیاری ما فاعل قریبشان خودِ ما هستیم، زیرا با اراده و اختیار خویش آنها را انجام میدهیم. حق این افعال را میداند، ولی علت ایجاد آنها نیست. خداوند پیش از تحقق افعال، علم به اختیار ما دارد، اما این علم، علت ایجاد فعل نیست؛ بلکه علم صرف است. لذا علم الهی، اختیار و ارادهی انسان را نه حذف و نه محدود میکند. حق میداند که انسان افعالش را بر مبنای اختیار انجام میدهد و علم تفصیلی به جزئیات آنها دارد، اما علم الهی موجب ایجاد افعال نمیشود.
- تمایز میان علم الهی و اراده انسان:
میان علم خداوند و اراده انسان تمایز برقرار میشود. علم الهی به افعال ما پیش از تحققشان وجود دارد و صرف علم است، نه ایجاد. فعل اختیاری ما مطابق با علم خداست، اما خداوند هر آنچه میداند، الزاماً انشاء نمیکند. ما افعال خود را بر اساس اراده و اختیارمان انجام میدهیم، هرچند خدا پیشاپیش به آنها عالم است. بنابراین، علم الهی به معنای ایجاد افعال ما نیست، بلکه علم حق به اختیار ما عینِ ایجادِ اختیارِ ماست، نه ایجاد افعال.
- جعل بسیط اختیار در ذات انسان:
خداوند علت ایجاد ذات ما و نیز علت ایجاد اختیار ماست. او ما را با ذات و ذاتیاتمان به جعل بسیط آفرید؛ بدین معنا که اختیار، جزء ذات ما و آفریدهی الهی است. اما افعال اختیاری ما تجلی اراده و روح خود ماست، نه فعل خداوند. در مقام تحقق، خداوند میداند که انسان از روی اختیار خویش اعمالش را انجام میدهد. پس خداوند علت ایجاد اصل اختیار است، ولی انسان علت ایجاد افعال اختیاری خویش است.
حال این پرسش مطرح است که نیت و اراده ای که هنوز در قلب انسان ایجاد نشده است چگونه در علم الهی موجود می باشد؟ ، ابعاد تکوینی ما چگونه ارتباط و اتصال با افعال اختیاری ما دارد؟ چگونه اصل ایجاد انسان و اصل تَکَون اختیار ما تقدیر تکوینی الهی هست ؟ پاسخ این است که : خداوند وجود ما را با ذاتیات خود آناً و دفعتاً آفریده است پس علت ایجاد وجود و اختیار ما حضرت حق می باشد و علم حق علت ایجادی وجود ما و اصل انتخاب و اختیار ما می باشد.
- ارتباط تکوین و تشریع در اختیار انسان:
در ادامه مطرح می شود که اختیار انسان از حیث ایجاد، موهبتی الهی است؛ خداوند آن را با ارادهی خود به انسان عطا کرده است. اما افعال اختیاری انسان از حیث تحقق به ارادهی شخصی او وابستهاند. در نتیجه، حقیقت وجود انسان از ابتدا با اختیار انشاء شده است. نظام تکوین خود بسترِ تحقق تشریع انسان است؛ یعنی جهان خلقت زمینهای برای افعال ارادی و اختیاری انسان فراهم میکند. همانگونه که اختیار ما امری تکوینی است، اصل ایجاد آن توسط خداوند انجام گرفته ولی ما در افعال مختارانهی خود فاعل حقیقی و مباشر هستیم.
- علم الهی به افعال پیش از تحقق:
فعلی که انسان هنوز انجام نداده و در عالم مادی تعیّن نیافته است، صورت علمیاش در عوالم بالاتر موجود است. هرچند ما هنوز آن را اراده نکردهایم، اما در علم الهی حضور دارد.