خلاصه محتوا:
در این محتوا، برهانی فلسفی را برای اثبات تجرد نفس ناطقه، یعنی روح انسانی، از راه «تسخیر» و «تصرف» موجودات و اشیاء مادی ارائه میشود. بیان میشود که توانایی انسان در تسخیر و بهره برداری از موجودات مادی، دلیل روشنی بر این است که حقیقت انسانی فراتر از مرتبهی ماده است. انسان میتواند بر همهی اشیای مادی، از جمادات و عناصر طبیعی چون آب، خاک، هوا و آتش گرفته تا گیاهان و حیوانات، احاطه یافته و آنها را در جهت رفع نیازهای خود به کار گیرد. این احاطه و تصرف، نشانهی برتری وجودی انسان بر ماده است، زیرا موجودی که هم رتبهی ماده باشد، نمیتواند بر آن تسلط یابد و از آن بهره برداری کند.
در ادامه توضیح داده می شود که تصرف انسان در عالم ماده و امکان ساخت صنایع، فناوریها و ابزارهای مختلف، گواه آن است که در انسان جوهری مجرد وجود دارد که از عالم جسمانیت برتر است. این حقیقت مجرد همان «نفس ناطقه» میباشد که دارای شأن و رتبهای بالاتر از جماد، نبات و حیوان است. انسان نه تنها مواد معدنی و جمادی، بلکه گیاهان و حیوانات را نیز به تصرف خود درمیآورد و از آنها در امور خوراکی، دارویی، پوشاکی و صنعتی استفاده میکند. اگر انسان موجودی مادی صرف بود، چنین توانایی بر تسخیر و احاطه را نداشت.
بر اساس این استدلال، تسخیر انسان بر موجودات مادی و زیستی، اثبات کنندهی مقام تجرد نفس ناطقه و جدایی او از عالم ماده است؛ زیرا ماده نمیتواند مادهی دیگر را تصرف کند، بلکه تنها موجودی مجرد قادر است بر ماده محیط گردد. بدین ترتیب، حقیقت انسان روحی است مجرد، عالی و فراتر از مرتبهی مادی، و این حقیقت سبب شرافت و برتری او بر سایر مراتب وجودی طبیعت گردیده است.
آغاز محتوا:
۱. مقدمه:
یکی از دلایل و نشانههای اثبات تجرد روح انسانی، توانایی انسان در تسخیر کردن و تصرف نمودن در موجودات غیرخودش میباشد.
۲. معنای تسخیر و دامنهی قدرت انسان:
نفس انسان قادر است موجودات غیر خود را تسخیر نماید. انسان میتواند تمامی مادیات، از جمله گیاهان، حیوانات و جمادات را، همچنین عناصر طبیعی مانند آب، خاک، هوا و آتش را، تحت تسخیر و تصرف خویش قرار دهد و از آنها بهره برداری کند. این بهره برداری میتواند جنبهی دارویی، مسکنی و یا جنبههای متعدد دیگر داشته باشد، و انسان در شئون گوناگون زندگی خویش از آنها استفاده مینماید.
به بیان دیگر، انسان میتواند در عالم مادی تغییر، تحول و تصرف ایجاد کند و معدنیات و کانیات را برای نیازهای گوناگون خویش استخراج و به کار گیرد.
۳. برهان احاطه و تصرف:
اگر انسان، هم سنگ و هم طراز با عالم ماده بود، هرگز نمیتوانست بر ماده احاطه یافته و در آن تصرف کند تا آن را به خدمت خود درآورد. این که انسان از مواد و عناصر مادی، مواد صنعتی و دارویی و هزاران فناوری مختلف را استخراج میکند، خود علامتی است بر اینکه حقیقت انسانی، فراتر از ماده است.
انسان دارای ماهیتی برتر است که بر اشیای مادی احاطهی وجودی و علمی دارد و این احاطه همان مقام تجرد است؛ زیرا دو موجود هم سطح و هم رتبه نمیتوانند یکدیگر را تصرف یا تسخیر کنند و هیچ کدام بر دیگری محیط نمیشوند. پس تسخیرکننده، دارای رتبه و درجهای بالاتر از تسخیرشونده است.
۴. تبدیل تسخیر به دلیل فلسفی تجرد:
از آنجا که ماده بر ماده تصرف ندارد و ماده نمیتواند مادهی دیگر را در تسخیر خود قرار دهد، توانایی انسان بر ساخت صنایع، پیدایش فناوریهای مکانیکی، الکترونیکی، دیجیتال و لیزری، همه نشان دهندهی وجود حقیقتی در درون انسان است که از سنخ ماده نیست.
این حقیقت، امری مجرد است، هم سنگ و هم رتبهی ماده نیست، و بر آن تفوق دارد؛ این همان تجرّد نفس ناطقه است.
۵. تسخیر گیاهان و مرتبهی وجودی انسان:
انسان قادر است گیاهان را نیز در تصرف خود درآورد و آنها را برای خوراک، دارو و درمان یا برای ساخت و ساز و تولید مسکن و لباس به کار گیرد.
این تصرف در نباتات نشان میدهد که انسان در مرتبهی وجودی، هم سطح و هم رتبهی گیاهان نیست، بلکه حقیقتی در وی وجود دارد که از وجود نباتی والاتر است و همین مرتبهی برتر موجب تسخیر آنها توسط انسان میگردد.
۶. تسخیر حیوانات و معنای روح انسانی:
در مرتبهای بالاتر، انسان حیوانات را نیز بر پایهی همین قاعده، در اختیار و تسخیر خویش قرار میدهد. از حیوانات برای تغذیه، پوشاک، دارو و هزاران استفادهی دیگر بهره میبرد.
انسان از خرد ترین حیوان تا بزرگ ترین آن را به وسیلهی عقل و مهارت و فن خویش تسخیر میکند و از آنها بهره مند میشود. این امر دلالت دارد که در انسان روحی برتر از روح حیوانی موجود است؛ روحی که میتواند بر حیوانات احاطه یابد و آنها را در سیطرهی خویش قرار دهد.
اگر انسان در رتبهی حیوانیت برابر با حیوانات میبود، نمیتوانست بر آنها احاطهی علمی و وجودی پیدا کند. پس رتبهی وجودی انسان از حیوانات والاتر است.
۷. نتیجهی استدلال تسخیر در تجرد نفس:
بنابراین جمادات، گیاهان و حیوانات، هر سه در تسخیر و تصرف انسان قرار دارند، و این امر نشان گر آن است که انسان در مرتبهی وجودی خود، برابر با آنها نیست.
او دارای مقام و حقیقتی فراتر است، و این حقیقت همان تجرد نفس ناطقه است؛ مرتبهای که موجب شرافت انسان و برتری او بر سایر مراتب طبیعت میگردد.