آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • ارجاع تشریعیات به تکوینیات یا سیر در تکوین عالم با عمل به احکام شریعت –  بخش سوم

ارجاع تشریعیات به تکوینیات یا سیر در تکوین عالم با عمل به احکام شریعت –  بخش سوم

خلاصه محتوا:

در این محتوا بر پیوند عمیق میان احکام شرعی (تشریعیات) و حقایق هستی‌شناختی (تکوینیات) تأکید می‌شود و توضیح داده می شود که مواد غذایی، به ‌ویژه گوشت‌ها، تأثیر مستقیم بر جسم، روح و خلق ‌وخو دارند. غذای حلال و پاک، علاوه بر زیبایی ظاهر، باعث ایجاد فضائل اخلاقی، رقت قلب، افزایش فهم و درک، و تقویت احساسات معنوی می‌گردد، در حالی که غذای حرام یا شبهه ‌ناک، چهره را زشت و اخلاق را حیوانی می‌کند. مصرف مستمر نوع خاصی از گوشت، مزاج و طبیعت انسان را متناسب با مزاج و خلق همان حیوان تغییر می‌دهد.

حیوانات حلال‌ گوشت غالباً اهلی و مظهر اسمای جمالی و نافع‌اند، مزاجی معتدل دارند و خوی سلم (صلح‌جویی) به انسان منتقل می‌کنند؛ در مقابل، حیوانات حرام‌ گوشت معمولاً وحشی، گوشت ‌خوار، و مظهر اسمای جلالی و ضرر هستند و طبعی آتشین دارند، که موجب انتقال صفات منفی خاص آنها (مانند مکر روباه، درندگی گرگ، زنده‌خواری کفتار) به مصرف ‌کننده می‌شود.

در ادامه به تفاوت اثر یک غذای واحد بر اساس روح و باطن مصرف‌کننده پرداخته می شود: غذای حلال در بدن مؤمن، عارف یا ولی‌الله تحت تدبیر نفس مجرد، به نورانیت و معنویت تبدیل می‌شود، در حالی که همان غذا در بدن کافر یا منافق به ظلمت و آلودگی بدل می‌گردد.

نمونه‌های دیگری از ارتباط تشریع و تکوین بیان می‌شود؛ از جمله ارتباط میان شکل گوش حیوان و نوع زادآوری آن (گوش بیرونی زنده ‌زا، گوش درونی ، تخم‌ گذار)، و تأثیر حالات روحی، خیالات، نیات والدین، زمان و مکان، و حتی وضعیت ماه و شرایط اقلیمی بر انعقاد نطفه و ویژگی‌های جسمی و روحی فرزند. همچنین تأکید می‌شود که هماهنگی کامل میان خلق و بدن و مزاج، جزو اسرار توحید است.

آغاز محتوا:

  • اثر تغذیه حلال و حرام بر جسم و جان انسان:

در این محتوا بیان می‌شود که انسان از غذای خود تأثیر می‌پذیرد و این تأثیرات در سطوح جسمانی و روحی ظاهر می‌گردد. غذای حلال اثر مثبت دارد و غذای حرام اثر منفی. حتی گوشت‌های مختلف  چه حلال و چه حرام  اثرات متفاوتی بر جسم و روح دارند. این تأثیرات نه ‌تنها بر صورت و سیمای انسان مشهود است، بلکه در شیر مادر، خلق‌ وخو و حالات روحی نیز نمایان می‌شود. 

غذای حرام یکی از عوامل زشت شدن چهره است، هرچند تنها عامل نیست. غذای شبهه ‌ناک (مشکوک) نیز در زشت شدن چهره مؤثر است. علاوه بر آن، غذای حرام، خلق حیوانی آن حیوان را به انسان منتقل می‌کند. مثلاً اگر انسان به‌ طور مداوم از گوشت حرام استفاده نماید، خوی و طبیعت همان حیوان در او ایجاد و تثبیت می‌شود. هر غذایی که مصرف می‌شود، خلق همان ماده یا موجود را منتقل می‌نماید؛ اگر گوشت باشد، خلق آن حیوان، و اگر گیاه یا حبوبات باشد، خلق آن گیاه یا ماده.

  •  انتقال خلق و طبع غذا به انسان:

مصرف هر غذا، دو ویژگی را وارد بدن می‌کند:

1. خلق آن غذا یا حیوان: یعنی صفات و ویژگی‌های نفس آن موجود در انسان وارد می‌شود.

2. طبع و مزاج آن غذا: مثلاً مصرف مداوم گوشت شتر، مزاج انسان را گرم و خشک می‌کند و خوی شتری، مانند کینه ‌ورزی، در او ایجاد می‌گردد. 

به ‌طور مشابه، خوردن گوشت کفتار طبع و خلق کفتار را به انسان منتقل می‌کند و جسم و روح را با هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.

  • ارتباط حلال بودن غذا با زیبایی سیمای انسان:

هر اندازه غذایی حلال‌ تر و پاکیزه ‌تر باشد، زیبایی چهره بیشتر خواهد شد. همچنین غذای مادر اگر حلال و تمیز باشد، شیر او شفاف ‌تر، براق ‌تر و از نظر ترکیب جامع‌تر است. غذاهای طبیعی نه‌ تنها اثر مادی مثبت دارند، بلکه در فهم، ادراک، رقت قلب، احساسات محبت ‌آمیز و پیدایش فضائل اخلاقی نیز مؤثرتر از غذاهای مصنوعی هستند.

  •  انعکاس غذا در محصولات حیوانات:

غذای حیوانات در محصولاتشان (شیر یا تخم‌ مرغ) منعکس می‌شود. مثلاً مرغ بر اساس نوع دانه ‌ای که می‌خورد، تخم ‌مرغی با کیفیت متفاوت تولید می‌کند. گاو یا گوسفند، اگر غذایی جامع‌تر بخورند، شیرشان نیز بهتر و کامل‌تر خواهد بود. حتی سیمای حیوان، بسته به کیفیت غذاهای مصرفی، تغییر می‌کند.

  • تأثیر یکسان مادّی غذا بر همه انسان‌ها و تفاوت در بُعد معنوی:

اثر مادی غذاهای طبیعی، مانند آب، بر جسم همه انسان‌ها یکسان است، فارغ از دین، آیین، و باورهای آن‌ها. آب صرف نظر از اینکه توسط چه کسی نوشیده شود، خواص مادی خود را برای هیدراته کردن بدن اعمال می‌کند.

اما تفاوت اصلی در تبدیل غذا به نورانیت یاظلمت است. این فرایند به کیفیت بستر درونی انسان، یعنی نفس او، بستگی دارد.

  • در بدن کافر یا منافق: غذایی که وارد بدن انسان کافر یا منافق می‌شود، تحت مدیریت و هدایت نفس حیوانی باقی می‌ماند. این نفس، که از زلالی و صفا محروم است، غذا را به جای تبدیل به نور و حیات معنوی، به نار و ظلمت تبدیل می‌کند. این ظلمت می‌تواند در قالب گناه، بداندیشی، و دوری از حق تجلی یابد.
  • در بدن مؤمن یا عارف: در مقابل، همان غذا در بدن انسان مؤمن، عارف، یا ولیّ خدا، تحت تدبیر نفس مجرد و روحانی آنان، فرآیندی معنوی را طی می‌کند. این نفس پاک و زلال، غذا را به گوشت و پوست بدن نورانی تبدیل می‌سازد. این نورانیت، زمینه را برای موارد زیر فراهم می‌آورد:
    • فهم و ادراک عمیق‌تر: درک و فهم حقایق الهی و معنوی.
    • توفیق در عبادت و ذکر: تسهیل و توفیق در انجام عبادات و ذکر حق تعالی.
    • احساس حُب :  تجربه احساسات مثبت، آرامش، و ارتباط با عالم بالا.
    • رشد ملکات فاضله: تقویت و پرورش صفات نیک و فضائل اخلاقی.
  • نمونه تمثیلی در تفاوت بستر دریافت غذا:

برای روشن شدن این مفهوم، می‌توانیم مثالی از کاشت یک دانه گندم در زمین‌های مختلف را در نظر بگیریم:

  • زمین شور:  دانه‌های حاصله کم، کوچک، و بی‌کیفیت خواهند بود.
  • زمین رُس:  دانه‌ها ممکن است حجیم شوند اما فاقد طراوت لازم باشند.
  • زمین شِنی:  دانه‌ها ریز و زود از بین رفتنی خواهند بود.
  • سنگلاخ : دانه اصلاً رشد نخواهد کرد و یا از بین خواهد رفت.

همین‌گونه، آب (به عنوان یک عنصر مادی اولیه) وارد بدن‌های متفاوت (زمین‌های مختلف) نتایج متفاوتی در بُعد معنوی ایجاد خواهد کرد. بستر روحی و نفسانی انسان، تعیین‌کننده سرنوشت غذایی است که وارد بدن او می‌شود و اینکه آیا به نیروی حیوانی و ظلمت بدل می‌گردد یا به نور و حیات معنوی. این نشان می‌دهد که پاکسازی نفس و تقویت بُعد روحانی، نقشی اساسی در بهره‌ مندی از غذا و اثرگذاری آن در مسیر کمال انسان دارد.

آبی که وارد بدن انسان کافر شود تغییر ماهیت پیدا می کند و ساختار و حقیقت آن تغییر  می کند زیرا بستری که به آن وارد شده است بستر زلالی نمی باشد. مانند: زمانی که آب باران وارد یک محیطی می شود که نجاست و لَجن وجود دارد آب پاک بوی لجن میگیرد و نجس می شود اما اگر آب وارد یک محیط پاک (جوی آب) شود  که نجاست و لجن در آن وجود ندارد ، زلال بودن و شفاف بودن خود را حفظ می کند.

  • خوی وحشی و گوشت حرام:

وقتی ما گوشت یک حیوان حرام گوشت را می خوریم طبیعت(طبع) آن حیوان در ما به وجود می آید، همچنین خوی وحشی آن حیوان نیز به ما منتقل می شود و صفات آن حیوانات هم به انسان منتقل می شود مانند: روباه که صفت مَکر را دارا می باشد یا کفتار که به زنده خوری مشهور می باشد، موش صفت طماع را دارا می باشد و یا  گرگ که درنده خویی شدیدی دارد ، انسان با استفاده از گوشت چنین حیواناتی از صفات آنان نیز تاثیر می پذیرد.

  • خلق سلیم و گوشت حلال:

زمانی که انسان از گوشت حیوان حلال گوشت استفاده می کند از مزاج معتدل آن حیوان بهره مند می شود و در عین حال این حیوانات  دارای خوی سلم هستند. ساختار و بافت بدن حرام گوشت با حلال گوشت متفاوت است به بیانی دیگر حیوان حلال گوشت ساختار و بافت بدنش متناسب با نوع غذایی هست که استفاده می کند و حیوان حرام گوشت نیز همینگونه است. معمولاً حیوانات حرام گوشت گوشت خوار هستند مانند: شیر که از گوشت حیوانات دیگر تغذیه می کند و خُلق متفاوتی نسبت به حیوان حلال گوشت دارد و حیوانات حلال گوشت گیاه (علف) خوار هستند  مانند : اسب ، علاق، بز ، گاو و بره ، این حیوانات از طبیعت تغذیه می کنند به همین جهت سنخیت آنان با طبیعت بیشتر می باشد.

طبیعت(طبع):

نکته مورد توجهی که وجود دارد این هست که حرام گوشت ها طبع ومزاج آتشین دارند(البته میزان تندی مزاج در آنها متفاوت است) مانند: طبع گرم و خشک یا گرم و مرطوب و حلال گوشت ها طبع معتدل (البته میزان اعتدال در آنها یکسان نیست) دارند.

در نتیجه هر غذایی در هر ساختاری تبدیل به همان ساختار می شود و حیوانات ساختار های متفاوتی دارند علاوه بر این نفسی که تدبیر می کند غذای حلال را و نفسی که غذای حرام را تدبیر می کند متفاوت است .

حیوانات حرام گوشت خوی وحشی و حیوانات حلال گوشت خوی اهلی دارا می باشند یعنی هِلیَت(حلال بودن) غذا با اهلی بودن و روحیه سِلم داشتن هماهنگ است و حرام گوشت بودن با وحشی بودن هماهنگ است . حیوانات حرام گوشت مظهر اسماء ، ضار و جلال هستند و حیوانات حلال گوشت مظهر اسماء جمالی هستند.

هر روحی خُلق خاصی دارد و هر خُلقی بدن خاص خود را می خواهد که این موارد از اسرار توحید هستند. امساء ضار بدن تند و تیز و خف ناک می طلبد و اسماء جمالی بدن سلم و آرام را می طلبد.

  • اسرار تشریع، تکوینیات:

اهلی بودن و مزاج حلال گوشت ها و وحشی بودن و مزاج حرام گوشت ها تفکیکی هست و به یک میزان نیست ، ضرر حرام گوشت ها یکسان نیست و همینطور نفع حلال گوشت ها نیز یکسان نیست. غذای حلال در چرخه و گردش بدن انسان مومن وقتی قرار می گیرد به بهترین شکل جذب می شود . انسان مومن به میزان ایمان و آرامش روحی که دارد غذا را هضم و جذب می کند و به بهترین شکل صورت می دهد، همچنین به بهترین شکل سُموم از بدن آنها دفع می شود. قابل توجه هست که این جذب و دفع در بدن انسان غیر مومن به صورت افراطی می باشد.

بنابراین مومن به دلیل روحانیتی که دارد ساده ترین غذاها را به بهترین شکل صورت گری و جذب می کند، همینطور به دلیل غلبه ایمانی که دارد غذا در بدن او به نورانیت تبدیل می شود.

بین بدن و روح تناسب بسیار جدی وجود دارد هر غذایی در هر بدنی شکل خاص خود را می گیرد زیرا آن نفس چه حیوانی باشد و چه ملکی باشد، چه انسانی و مومن باشد بر اساس رتبه تجرد و معنویت خود آن را تدبیر می کند. نفس متناسب با خوی خود بدن را مدیریت می کند یعنی نفس بدن را طبق شاکله خودش شکل و جهت خواهد داد. هر اندازه حیوان اعتدال مزاج بیشتری داشته باشد گوشت آن حلال تر می باشد که این سر توحیدی است.

  • جذب و دفع حیوانات حلال و حرام گوشت:

هر چه حیوانی جذبش کمتر باشد و دفعش بیشتر باشد آن حیوان حلال تر می باشد. حیوانات حرام گوشت برعکس هستند. جذب و دفع ملاکی هستند برای هِلیت (حلال بودن) و حرام بودن هستند.

  • تاثیر مزاج(طبع) حیوانات بر انسان ها:

گوشت ، شیر و تخمی که ما از حیوانات می خوریم طبع ، مزاج و خلق و سیمای آن به ما منتقل می شود. غالباً طبع و مزاج حیوانات حرام گوشت تند و آتشین است ، حیواناتی که طبع آنها بسیار گرم هست مانند : شتر خلق آنها با طبع آنها هماهنگ است . به بیان دیگر خلق هر حیوانی با طبع آن هماهنگ است. بین خُلق و خَلق تناسب تکوینی وجود دارد، در انسان ها نیز این قاعده وجود دارد.  بنابراین خُلق حیوان با حلال و حرام بودن گوشت آن مناسبت دارد .

  • فواید مادی و معنوی:

اگر خداوند حیوانات دارای خوی وحشی را حلال اعلام می‌کرد، علاوه بر ضررهای مادی فراوان که از رفتار خصمانه و غیرقابل پیش‌بینی آن‌ها ناشی می‌شد، یک ضرر معنوی بزرگ‌ تر نیز انسان را تهدید می‌کرد. این ضرر معنوی، انتقال خوی وحشی و ناپسند حیوان به انسان از طریق خوردن گوشت او بود. خداوند با قرار دادن این قانون تکوینی، هم از انسان در برابر ضررهای مادی و هم از روح و روان او در برابر فساد و تباهی محافظت فرموده است. بنابراین، جسم و روح حیوان با حکم شرعی گوشتش سازگار و هماهنگ است، و این خود نشانه‌ای از رحمت و حکمت الهی است.

  • ارتباط تکوینی بین گوش و نطفه حیوان:

یکی از اسرار عمیق توحید، که در آفرینش حیوانات آشکار می‌شود، ارتباط تکوینی میان گوش و نطفه حیوان است. این ارتباط، نشان‌دهنده ظرافت و دقت خالق در طراحی خلقت است، به گونه‌ای که اجزای مختلف بدن حیوان، هر یک نقشی حیاتی در بقا و تداوم نسل او ایفا می‌کنند.

  • تأثیر جدایی گوش بر باروری:

اگر گوش حیوان جدا شود، آن حیوان عقیم می‌گردد. این یک قانون تکوینی است که نشان می‌دهد گوش صرفاً یک عضو شنیداری نیست، بلکه نقشی اساسی در فرآیند تولید مثل و باروری حیوان دارد.

  • گوش برجسته و زنده‌ زایی:

نکته جالب دیگر، ارتباط میان شکل و محل قرارگیری گوش با نوع تولید مثل حیوان است. هر حیوانی که گوشش برجسته و بیرون سر قرار دارد، زنده ‌زا است. این بدان معناست که این حیوانات، نطفه را در درون بدن خود پرورش داده و نوزاد زنده به دنیا می‌آورند. نمونه‌های این دسته حیوانات شامل: اسب، الاغ، گاو، گوسفند، شتر، گوزن و آهو

  • گوش درونی و تخم‌گذاری:

در مقابل، هر حیوانی که گوشش درون سر قرار گرفته و برجستگی بیرونی ندارد، تخم ‌گذار است.  این دسته شامل: لاک ‌پشت، بخش قابل‌ توجهی از پرندگان

این مثال‌ها، نمونه‌ای دیگر از رجوع تشریعیات به تکوینیات است. حکم شرعی مربوط به خوردن گوشت حیوانات، که یکی از تشریعیات است، با خلقت فیزیکی و کارکرد حیوان، که تکوینیات محسوب می‌شود، ارتباطی عمیق دارد. شناخت این ارتباطات، درک ما را از حکمت الهی در آفرینش عمیق‌تر می‌کند.

  • تأثیر غذا، نیت و حالات والدین در انعقاد نطفه:

خلقت انسان، فرآیندی پیچیده و شگفت‌انگیز است که از لحظه انعقاد نطفه آغاز می‌شود. در این فرآیند، صرفاً عوامل بیولوژیکی نقش ندارند، بلکه عوامل روحی، روانی، محیطی و زمانی نیز، تأثیر مستقیم و جدی بر کیفیت نطفه و در نتیجه، بر سرشت و سرنوشت انسان خواهند داشت.

  • غذا، بنیان سازنده:

غذای والدین، به ویژه در زمان انعقاد نطفه، نقش بسیار حیاتی در ساختار اولیه نطفه ایفا می‌کند. آنچه والدین مصرف می‌کنند، مواد اولیه مورد نیاز برای تشکیل سلول‌های جنینی را فراهم می‌سازد.

  • خیالات، نیات و حالات روحی: تأثیر بر جوهر وجود:

فرا‌تر از ماده، حالات درونی والدین در زمان انعقاد نطفه، تأثیر عمیقی بر جوهر نطفه و شخصیت آینده فرزند می‌گذارد. خیالات، نیات، حالات روحی در انعقاد نطفه تاثیر گذار است.

  • دوران خاص و پرهیزها:

برخی توصیه‌ها در خصوص زمان و حالات خاص وجود دارد که بر اساس تجربه‌های عملی و حکمت دینی بیان شده است:

  • زمان مستی: انعقاد نطفه در هنگام مستی به شدت نهی شده است. حالت از دست دادن تعادل ذهنی و جسمی در این زمان، می‌تواند باعث تولد فرزندی شود که دچار نقص خلقت، جنون، یا عقب‌افتادگی ذهنی است. زیرا نطفه در معرض تأثیرات مخرب و نامتعادل قرار می‌گیرد.
  • کامل بودن ماه: گفته شده است که در هنگام کامل بودن ماه، انعقاد نطفه توصیه نمی‌شود. دلیل این امر، تأثیرات خاصی است که ماه کامل بر بدن و مزاج انسان می‌گذارد.
  • تأثیر ماه کامل بر انسان:

وقتی ماه کامل می‌شود، تأثیرات خاصی بر بدن و مزاج انسان می‌گذارد. این تأثیرات که در پدیده‌های طبیعی و رفتاری انسان نیز مشاهده می‌شود، می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

افزایش سردرد، تشدید تشنج در مجانین: افرادی که دچار بیماری صرع یا اختلالات تشنجی هستند، گاهی شدت حملات تشنجی آن‌ها در دوره ماه کامل افزایش می‌یابد.

  • تأثیر اقلیم و سرزمین بر جسم و خلق:

تأثیر محیط بر انسان، پدیده‌ای چندوجهی است که فراتر از صرف زیبایی ظاهری، به عمق وجود و سرشت انسان نیز رسوخ می‌کند. اقلیم و سرزمین، به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل محیطی، نقشی اساسی در شکل‌گیری جسم و خلق و خوی انسان ایفا می‌کنند.

  • زیبایی چهره و تنوع ظاهری:

اولین و ملموس‌ترین تأثیر اقلیم و سرزمین، بر زیبایی چهره انسان است.

گفتارهای مشابه