آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • ارجاع تشریعیات به تکوینیات یا سیر در تکوین عالم با عمل به احکام شریعت –  بخش دوم

ارجاع تشریعیات به تکوینیات یا سیر در تکوین عالم با عمل به احکام شریعت –  بخش دوم

خلاصه محتوا:

در این محتوا به بررسی ارتباط (احکام و دستورات شریعت) با «تکوینیات» (حقایق و روابط ذاتی عالم هستی) پرداخته می شود. هر حکم شرعی، حتی در حلال و حرام، مستحب و مکروه، دارای حقیقتی باطنی و رابطه‌ای مستقیم با واقعیت‌های تکوینی عالم است. 

برای نمونه، ویژگی‌های فیزیکی حیوانات (مانند بیرون یا داخل بودن گوش، یا شکل تخم آن‌ها) با نوع زاد و ولد و حلیت یا حرمت گوشتشان ارتباط دارد. غذای حیوان نیز بر شکل و کیفیت تخم و گوشت اثر می‌گذارد و این امر بر خلق‌وخو و حتی سیمای مصرف‌کننده نیز تأثیر می‌گذارد. خوردن گوشت یا فرآورده‌های حیوانات حرام‌گوشت، روحیات وحشیانه و صفات غیرانسانی را در فرد ایجاد می‌کند، در حالی که حیوانات حلال گوشت مظهر اسم «نافع» الهی‌اند، البته حتی در میان آن‌ها نیز نافعیت یکسان نیست. 

غذاهای طبیعی مانند حبوبات، سبزیجات، میوه‌ها و گوشت‌های حلالی که مستقیماً تحت تدبیر ملکوت هستند، اثر عمیق‌تری در سلامت جسم، صفای روح، و پیشرفت سلوکی دارند. نطفه‌های پاک و طیب، که از غذاهای سالم، حلال و ملکوتی شکل می‌گیرند، استعداد ولادت پیامبران و امامان معصوم را دارند. 

در ادامه به ارتباط ویژگی‌های جسمانی (مثل رویش مو در چهره) با حالات معنوی و باورها اشاره می‌ شود و توضیح داده می شود که حتی جزئیات ظاهری و بیولوژیکی با حقایق معنوی پیوند دارند. همچنین بر هماهنگی تغذیه با اقلیم محل زندگی تأکید می‌شود و بیان می‌گردد که تغییر این نظم طبیعی موجب برهم خوردن تعادل مزاج و اثرات منفی روحی و جسمی می‌شود. 

بخش پایانی محتوا به اثر حالات نفسانی، نیت، و حتی تخیلات والدین در هنگام انعقاد نطفه بر سیمای ظاهری، اخلاق، و روحیات فرزند می‌پردازد. تخیلات پاک یا ناپاک، توجهات معنوی یا شهوانی، و حتی تمرکز ذهنی بر یک شخص یا چهره، می‌تواند قالب معنوی و ظاهری فرزند را شکل دهد. بدین ترتیب، رابطه‌ای عمیق بین ظاهر و باطن احکام شرعی و حقایق تکوینی عالم برقرار است که همه‌ی آن‌ها در مسیر تربیت انسانِ کامل نقش دارند. 

آغاز محتوا:

در این محتوا عمیقاً بر ارتباط بنیادین میان احکام شریعت (تشریعیات) و ساختار واقعی هستی (تکوینیات) تمرکز میشود. احکام الهی صرفاً قراردادهای قراردادی نیستند، بلکه ریشه در نظام علت و معلولی عالم آفرینش دارند. هر حکمی که در شریعت اسلامی وضع شده است. از واجبات و محرمات تا مستحبات و مکروهات  در حقیقت ارجاعی مستقیم به تکوین و حقیقت هستی بازمی‌گردد. این احکام دارای یک «سری» (جنبه ظاهری و لفظی) و یک «باطن» (حقیقت و اسرار نهفته در عالم واقع) هستند.

تمامی حلال‌ها، حرام‌ها، مکروهات و مستحبات، دارای اسرار و حقایقی متناسب با عالم هستی بوده و این حقایق، نظم درونی جهان آفرینش را منعکس می‌سازند. فهم این ارتباط، درک ما از چرایی احکام و تأثیرات عمیق آن‌ها بر وجود انسان را متحول می‌سازد.

برای روشن شدن این پیوند، مثالی ملموس در تقسیم‌بندی حیوانات و احکام مرتبط با آن‌ها ارائه می‌شود. این تقسیم‌بندی‌ها صرفاً طبقه بندی‌های زیست‌شناختی رایج نیستند، بلکه هر کدام رمز و رازی در دل خود دارند که به حلیت یا حرمت آن‌ها گره خورده است.

  1. موقعیت قرارگیری گوش:
  2. گوش بیرون از سر (برجستگی خارجی): حیواناتی که گوش آن‌ها به صورت برجسته و خارج از ساختار سر قرار دارد، عموماً پستاندار و بچه ‌زا هستند.
    1. نمونه‌ها: اسب، شتر، گوزن، آهو، بره، بز و میش، پلنگ (چه در گونه اهلی و چه وحشی).
  3. گوش درون سر (فرورفته یا پنهان): حیواناتی که گوش آن‌ها به صورت داخلی یا مخفی در ساختار جمجمه قرار دارد، معمولاً تخم‌ گذار هستند.
    1. نمونه‌ها: لاک ‌پشت و مار.

این نسبت میان بیرون بودن گوش (ویژگی تکوینی مرتبط با تغذیه و تولید مثل) و پستاندار بودن، و درون بودن گوش و تخم ‌گذار بودن، یک نمونه واضح از نسبت میان تشریعیات (حکم حلال یا حرام بودن) و تکوینیات (ساختار زیستی موجود) است.

بررسی دقیق ‌تر ساختار محصولات حیوانات، ارتباط عمیق ‌تری را آشکار می‌سازد. این ویژگی‌ها به ویژه در تخم حیوانات پرنده یا خزنده‌ای که تخم می‌گذارند، نمود پیدا می‌کند.

  1. تخم پرندگان حلال‌ گوشت:
  2. این تخم‌ها دارای شکلی مخروطی و غیر یکنواخت در دو سر هستند. به عبارت دیگر، تقارن کامل نداشته و یک سر آن‌ها کمی باریک ‌تر یا متفاوت از سر دیگر است.
    1. نمونه: تخم مرغ، تخم مرغابی.
  3. تخم حیوانات حرام‌گوشت (یا برخی خزندگان):
  4. این تخم‌ها اغلب دارای شکلی یکنواخت در دو سر هستند (تقارن بیشتر).
    1. نمونه: تخم مار (که حرام است).

قاعده‌ای کلی در اینجا مطرح می‌شود: هر چه حالت مخروطی بودن و عدم تقارن در دو سر تخم بیشتر باشد، نشان از حلال‌بودن پرنده دارد.

این ویژگی‌های مورفولوژیک تخم، خود علل و اسراری در نظام آفرینش دارند که مستقیماً با نوع خوراک و طبیعت آن موجود مرتبط است.

یک اصل مهم در این ارتباط این است که حکم شرعی حیوان، شامل تمام محصولات آن می‌گردد:

  • حیوان حرام‌ گوشت: گوشت، شیر و تخم آن (اگر تخم ‌گذار باشد) همگی حرام هستند.
  • حیوان حلال ‌گوشت: گوشت، شیر و تخم آن همگی حلال هستند.

این نشان می‌دهد که حکم شرعی، ناظر بر کل وجود و جوهر تکوینی حیوان است، نه صرفاً بر ماهیچه‌های آن.

ریشه اصلی تفاوت‌های حکمی و تکوینی، در نوع تغذیه حیوان نهفته است. کیفیت مواد مصرفی حیوان، مستقیماً بر کیفیت محصولات خروجی (شیر، تخم، گوشت) و حتی بر منش و خوی آن موجود تأثیر می‌گذارد.

هر چه غذای حیوان تمیزتر و پاک‌ تر باشد، تأثیر آن در تکوین و ساختار محصولاتش مشهودتر است:

  • تخم حیواناتی که از غذای پاک استفاده می‌کنند، از نظر شکل، مخلوط‌تر و بهتر (دارای عدم تقارن بیشتر) است.
  • مقایسه: تخم مرغ (که از غذای نسبتاً پاک ‌تری می‌آید) نسبت به تخم مرغابی، مخروطی تر است.
  • کبک و گنجشک نیز تخم‌هایی مخروطی دارند، اما درجه این مخروطی بودن (عدم تقارن) درجات متفاوتی دارد که نشان‌دهنده تفاوت در نوع غذای مصرفی آن‌ها است.

تغذیه نه تنها ساختار فیزیکی، بلکه ویژگی‌های روحی و رفتاری حیوان را نیز شکل می‌دهد و این صفات از طریق مصرف محصولات حیوانی به انسان منتقل می‌شوند:

  1. غذای پاک (تغذیه مناسب): موجب پیدایش خلق و خوی ملایم و نیکو در حیوان می‌گردد.
  2. غذای ناپاک (تغذیه نامناسب): موجب خلق و خوی وحشیانه و خشن می‌گردد.

انسان، به عنوان موجودی که از منابع طبیعی تغذیه می‌کند، این صفات تکوینی را دریافت می‌کند.

مثال تأثیر بر نسل:

  • اگر هزار حیوان حرام‌ گوشت داشته باشیم و شیر آن‌ها را به کودکان بدهیم، هزار نوع خلق و خوی وحشی متفاوت (متناسب با منش تکوینی آن حیوان حرام‌گوشت) در آن کودکان ایجاد می‌شود.
  • به همین ترتیب، حیوان حلال‌ گوشت که شیرشان به کودکان داده شود، موجب ایجاد خلق و خوهای نیک در آن‌ها می‌شود.

این اثرگذاری فراتر از خلق و خو رفته و بر تجلیات بیرونی وجود انسان نیز اثر می‌گذارد:

مصرف گوشت، شیر یا تخم حیوانات، چه حلال و چه حرام‌ گوشت، بر چهرهو سیمای مصرف‌کننده اثر می‌گذارد. این امر به این دلیل است که هر حیوان بر اساس نوع تغذیه‌ای که دارد، فرم و شکل خاصی را در تخم یا دیگر محصولات خود ایجاد می‌کند.

از این رو، از شکل ظاهری تخم (میزان تقارن و کیفیت ساختاری آن)، می‌توان نوع تغذیه حیوان و میزان پاکی یا ناپاکی آن را حدس زد؛ و در نهایت، تأثیر آن را بر صفات مصرف‌کننده پیش‌بینی کرد.

خوک از جمله حیوانات همه‌چیزخوار است که در رژیم غذایی‌اش حتی لاشه حیوانات مرده و مدفوع خود را نیز مصرف می‌کند. این ویژگی تنوع و کثافت شدید در خوراک، درجه حرمت و ضرر آن را در میان حیوانات حرام‌گوشت بالاتر می‌برد.

  • درجات حرمت:

گرچه تمامی حیوانات حرام‌گوشت، حرام هستند، اما شدت ضرر و ویژگی‌های منفی ناشی از مصرف آن‌ها یکسان نیست.

  • گوشت گرگ، شیر، پلنگ، خوک یا کفتار، هر یک ضرر خاص خود را دارند و بر خلق و خوی مصرف‌کننده اثر متمایزی می‌گذارند. خوک به دلیل ویژگی‌های فوق، یکی از مخرب‌ترین مواد را برای شکل ‌دهی به باطن انسان فراهم می‌آورد.

تکوین و تشریع فقط در حوزه حرمت محدود نمی‌شود؛ در میان حلال‌گوشت‌ها نیز درجات و مراتب نفع وجود دارد:

  • نمونه‌ها: بره، میش، بز، گوزن، آهو و شتر همگی حلال هستند، اما میزان نفع آن‌ها برای بدن و روح انسان یکسان نیست.
  • اصل ساده سازی تغذیه:

هر قدر که حیوان غذای بسیط‌تر و یکنواخت ‌تری بخورد (یعنی منابع غذایی‌اش کمتر متفرق و ساده ‌تر باشند)، گوشت سالم‌تر و خالص‌تری تولید می‌کند که تأثیرات مثبت معنوی و جسمی بیشتری دارد.

خلقت، ترکیبی از جلوه‌های جلال (شدت، قهر، نظم سخت) و جمال (لطف، رحمت، زیبایی) است. این ترکیب در برخی موجودات به شکل ظریفی نمایان می‌شود:

در یک حیوان حلال‌گوشت، ممکن است بخش‌هایی از بدن که حکم شرعی حرمت دارند (مانند دنبه گوسفند در برخی تفاسیر، یا برخی قسمت‌های خاص دیگر)، نشان‌دهنده اختلاط ویژگی جلال و جمال الهی در خلقت باشد. یعنی بخشی از وجود آن حیوان، جنبه‌ای قوی ‌تر از جلال را بازتاب می‌دهد که باید از مصرف آن اجتناب کرد.

  • حیوان حرام‌ گوشت: به طور کامل مظهر جلال الهی و اسم «ضارّ» (زیان‌آور) است. ساختار تکوینی آن‌ها به گونه‌ای است که نفع کمی دارند و ضررشان غالب است.
  • حیوان حلال‌گوشت: مظهر اسمنافع (سودمند) می‌باشند. ساختار آن‌ها بر اساس تسهیل رشد و تغذیه سالم بنا شده است.

درک این ارتباط تکوینی، چارچوب عمیقی برای پیروی از احکام شریعت فراهم می‌آورد؛ زیرا احکام، محافظت از انسان در برابر تأثیرات تکوینی زیان‌آور و هدایت او به سمت اثرات تکوینی سودمند است.

  • تأثیر تمیزخواری بر چهره و خلق ‌وخو:

شیر حیوان بر سیما و چهره اثر دارد و در عین حال روی خلق و خو نیز اثر دارد. تمیزخواری یعنی مصرف غذایی که از آلودگی‌ها و پلیدی‌ها به دور است تأثیر مستقیم بر سیمای ظاهری و حتی بر خلق ‌وخوی موجود زنده دارد. برای نمونه، تخم اردک از نظر شکل و کیفیت، نسبت به تخم مرغ کمتر یکدست و زیباست؛ علت این امر آن است که اردک علاوه بر غذای معمول، تغذیه‌های آلوده‌ تری نیز دارد و این لجن ‌خواری موجب کاهش تمیزی و کیفیت تخم می‌شود. همان‌گونه که در انسان، هر اندازه تغذیه پاک ‌تر باشد، چهره به سمت زیبایی و صفا می‌رود، در حیوان نیز این قاعده صادق است.

تمیزخواری در انسان علاوه بر زیبایی ظاهری، بر طهارت باطنی و روحی نیز اثرگذار است. یکی از علل زیبایی چهره‌ها رعایت تمیزخواری است. علت دوم، حلال‌خواری است؛ هر چه غذای انسان حلال‌تر باشد، چهره او زیباتر می‌شود. علت سوم، کیفیت نطفه، وراثت و زمینه ژنتیکی است که از والدین به ارث می‌رسد. علت چهارم، شرایط آب‌وهوا و اقلیم است؛ به عنوان مثال، مناطقی مانند لبنان با آب ‌وهوای مطبوع و مناسب، ساکنان زیبارویی دارند. علت ششم، معنویت، عبادت و ذکر است که موجب نورانیت و درخشندگی چهره می‌شود. عوامل دیگری نیز وجود دارد که قابل احصاء است، ولی دسترسی به همه آن‌ها دشوار است.

  • ارتباط زیبایی حیوان با تغذیه:

در میان حیوانات نیز هر قدر غذای مصرفی پاکیزه‌تر باشد، صورت و اندام آنها متناسب‌تر و زیباتر خواهد بود. اگر زیبایی را به صورت تدریجی و تشکیکی در نظر بگیریم، از چهره حیوان می‌توان درجه تمیز بودن غذای او را حدس زد. برای مثال، حیواناتی مانند خوک یا کفتار که چهره‌ای نازیبا دارند، تغذیه‌ای آلوده و مختلط دارند که همین ویژگی در صورت آن‌ها منعکس شده است.

  • مزاج معتدل و ارتباط آن با حلال‌ خواری:

از دیگر عوامل تعیین ‌کننده زیبایی و توازن چهره، «مزاج» است. مزاج انسان قوّت بیشتری نسبت به مزاج حیوان دارد و هر چه این مزاج به اعتدال نزدیک ‌تر باشد، هماهنگی و زیبایی بیشتری در صورت ایجاد می‌کند. پیامبران و اولیای الهی معتدل ‌ترین مزاج را دارند و به‌همین دلیل زیباترین چهره‌ها از آنِ ایشان است. حیوانات حلال‌ گوشت همگی از مزاج معتدل‌تری نسبت به حیوانات حرام‌ گوشت برخوردارند و به همین دلیل، صورت زیباتر و هماهنگ ‌تری دارند. در این موجودات، اسم «جمال» و اسم «نافع» بر سایر صفات غلبه دارد.

۱. اثر غذاهای طبیعی و حلال در سیر و سلوک

غذاهای طبیعی که تحت تدبیر مستقیم فرشتگان و عالم ملکوت هستند، به دلیل ترکیب دو ویژگی «طبیعی بودن» و «حلال بودن»، تأثیری بسزا در سیر و سلوک انسان دارند. استفاده از سبزیجات، صیفی‌جات، حبوبات، میوه‌ها و گوشت حیوانات حلال که پرورش آنها بدون دخالت مصنوعی بشر صورت گرفته است، علاوه بر حفظ سلامت جسم، زمینه‌ای مناسب برای عبادت فراهم می‌کند. هرچه غذا کمتر مصنوعی باشد و بیشتر به حالت طبیعی نزدیک باشد، در رشد روحی و معنوی انسان مؤثرتر خواهد بود. کسی که از غذای حرام یا شبهه‌ ناک استفاده نماید، نباید انتظار پیشرفت در مسیر معرفت و سلوک داشته باشد. نطفه‌ای که غالب تغذیه آن از محصولات طبیعی باشد، سالم‌تر، پایدارتر و مستعد تر برای ارتباط با عالم ملکوت است.

۲. نمونه‌های تاریخی از پاکی نطفه و ارتباط آن با سلوک

در تاریخ معارف دینی، نمونه‌هایی همچون نطفه حضرت عیسی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) وجود دارد که نتیجه پاک ‌ترین شرایط تغذیه و حالات معنوی بوده‌اند. حضرت مریم (س) با چهل روز خلوت و تغذیه ملکوتی، زمینه انعقاد نطفه حضرت عیسی (ع) را فراهم آورد. پیامبر اکرم (ص) نیز در چهل ‌روزه خلوت در غار حرا، شرایط انعقاد نطفه حضرت زهرا (س) را مهیا نمود. نطفه این بزرگواران، مبدأ پیدایش اهل ‌بیت و ائمه معصومین شد و از پاک‌ ترین غذاها و حالات معنوی شکل گرفت.

عالم طبیعت یعنی حیوانات، گیاهان و جمادات همگی از ذکر، عبادت، معنویات و احوال روحی انسان اثر می پذیرند و این اثر را می توانند به دیگران نیز انعکاس دهند. بنابراین احوالات ما در کل عالم مانند گیاهان و … اثر دارد . امیرالمومنین علی (ع) کنار هر نخلی دو رکعت نماز می خواندند و سِر این کار ایشان همین بود که آن درخت نخل از معنویات حضرت نهایت تاثیر را می پذیرفت. پس کسی که انتخاب می شود به عنوان امام معصوم یا پیامبر خدا، نطفه او در بهترین شرایط شکل گرفته است. نطفه امامان و انبیاء که نطفه عطیه (عطیه در اینجا به معنای حلال) نامیده می شود و آن نطفه از حلال ترین، تمیزترین و پاک ترین غذاها شکل گرفته است.

۳. ارتباط ویژگی‌های جسمانی و معنوی:

میان ویژگی‌های جسمی و برخی مفاهیم باطنی پیوندی وجود دارد. به عنوان مثال، داشتن موی زیاد در صورت با ایمان و زایندگی مرتبط دانسته شده است، و در مقابل، کم‌ مویی می‌تواند به نازایی اشاره داشته باشد. این ارتباط‌ ها بخشی از اسرار توحیدی و نظم تکوینی عالم هستند و نباید با دستکاری در نظام طبیعی بدن و جهان، این هماهنگی را بر هم زد.

۴. تأثیر اقلیم و تغذیه بومی بر مزاج:

علم الهی در نظام خلقت، هر گیاه و میوه‌ای را متناسب با اقلیم خاصی پدید آورده است. فردی که در مناطق گرم و خشک مانند یزد، کرمان یا خراسان جنوبی زندگی می‌کند، مزاج بدنش با غذاهای همان مناطق هماهنگ شده است. اگر چنین فردی به مصرف میوه‌های مناطق مرطوب و سرد شمال، همچون مرکبات، روی آورد، مقاومت و سازگاری بدن با اقلیم محل زندگی کاهش می‌یابد. برعکس، مصرف غذای مناطق گرم و خشک توسط ساکنان مناطق شمالی نیز ناهماهنگی مزاج را در پی دارد. بنابراین، توصیه شده است هر کس از محصولات بومی محل زندگی خود استفاده نماید تا هماهنگی بدن با اقلیم حفظ شود.

۵. تأثیر تغذیه و مزاج بر ویژگی‌های روحی و فکری:

انسان ها در اصل در انسانیت اشتراک دارند اما بی نهایت اختلاف در آنها وجود دارد مانند: خلقیات متفاوت، ادراکات، ملکات و… که در انسان ها متفاوت هستند. مزاج بدن انسان نه تنها بر ویژگی‌های جسمی، بلکه بر صفات روحی، اخلاقی، ادراکات، میل‌ها، محبت‌ها و حتی کیفیت عبادات اثرگذار است. ریشه این تفاوت‌ها در تغذیه و اقلیم نهفته است. هنگامی که مزاج تغییر یابد، کیفیت عبادات نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد. به همین دلیل توصیه شده است که افراد با استفاده از غذاهای بومی، تعادل مزاج خود را حفظ کنند.

۶. انعقاد نطفه در شرایط خاص طبیعی و روحی

در هنگام وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله، سیل یا آتشفشان، به دلیل آشفتگی و اضطراب مزاج و روح، توصیه شده است که نطفه منعقد نشود؛ زیرا این اضطراب روحی و جسمی در خلق و خوی فرزند اثر خواهد داشت. به همین دلیل، انعقاد نطفه در حالت مستی نیز نهی شده است؛ زیرا بی‌تعادلی عقل و روان در این وضعیت، ممکن است سبب تولد فرزندی با مشکلات ذهنی، جنون یا عقب ‌ماندگی شود.

  • تأثیر تخیل والدین بر نطفه:

یکی از قدرتمندترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیت نطفه، وضعیت ذهنی و تخیلات والدین در لحظه انعقاد است. نطفه، دریافت ‌کننده‌ای بسیار حساس است که تصویر ذهنی لحظه را ضبط می‌کند.

  • تأثیر تخیلات منفی:

تصور حیوانات با صفات ناپسند یا افرادی که والدین نسبت به آن‌ها بیگانه یا نامحرم هستند، در این لحظه حساس، می‌تواند بر چهره (نقش و نگار صورت) و خلق ‌وخوی (صفات اخلاقی) فرزند اثر بگذارد.

  • حرام ‌زادگی باطنی:

جالب توجه است که چنین تخیلی، حتی اگر عمل زنایی رخ نداده باشد، می‌تواند مصداق نوعی «حرام ‌زادگی» تلقی شود؛ نه به لحاظ شرعی در اجرای صریح، بلکه از حیث روحی و باطنی، زیرا نطفه با یک تصویر شیطانی یا نامتجانس با حقیقت وصلت کرده است.

  • تأثیر تخیلات متعالی:

در مقابل، تصور چهره معصومان، اولیای الهی، پیامبران یا مؤمنان خوش ‌سیما و پاک ‌دامن در لحظه انعقاد، می‌تواند زیبایی ظاهری و پاکی ذاتی را به فرزند منتقل سازد. این امر نشان ‌دهنده قابلیت ماده برای جذب حقایق معنوی در نقطه آغازین خلقت است.

  • نیت، طهارت و اندیشه در انعقاد نطفه:

نیت والدین صرفاً یک حالت زودگذر نیست، بلکه یک جهت ‌گیری وجودی است که ماهیت نسل آینده را تعیین می‌کند.

اثر نیت:

نیت اصلی والدین در زمان انعقاد نطفه چه نیت صرفاً لذت ‌جویی جسمانی (شهوت محض) باشد و چه نیت تقرب به خدا و طلب نسل صالح مستقیماً در ماهیت هستی‌ شناختی فرزند اثرگذار است و او را به سمت اهداف متفاوتی سوق می‌دهد.

  • طهارت و افکار لحظه‌ای:

میزان طهارت (اعم از طهارت جسمی و قلبی)، جهت‌ گیری روح در آن لحظه، و موضوع اصلی افکاری که بر ذهن والدین حاکم است، تعیین‌ کننده بار انرژی و کیفیتی است که به نوزاد منتقل می‌شود و بر ویژگی‌های جسمی و روحی او تأثیر قطعی خواهد گذاشت.

  • تأثیر تمرکز حسی و بصری بر بدن:

نظام خلقت به گونه‌ای است که تمرکز حسی و بصری طولانی ‌مدت بر پدیده‌های مادی، می‌تواند فرآیندهای فیزیولوژیکی بدن را تغییر دهد. این نشان می‌دهد که قوای ادراکی تا چه اندازه بر ساختار جسمی اثر می‌گذارند.

مثال‌های فیزیکی:

  • تمرکز بر رنگ‌ها: نگاه طولانی و متمرکز بر رنگ‌های خاص، مانند رنگ قرمز، می‌تواند موجب تحریک بیش از حد سیستم خونی شده و حتی منجر به خون‌دماغ گردد، زیرا انرژی رنگ بر مزاج غالب می‌شود.
  • تمرکز بر اجسام مادی: نگاه مکرر و وسواس ‌گونه به اشیایی مانند طلا یا هر شیء مادی دیگر، می‌تواند اثرات روانی مشخصی ایجاد کند و فرد را به سمت دلبستگی‌های مادی سوق دهد و تعادل روحی را برهم زند.

این تأثیرات نشان می‌دهند که بدن، نه تنها از مواد غذایی، بلکه از انرژی‌های محیطی و تمرکز حواس نیز تغذیه می‌کند و هر دو منبع، تحت تأثیر تدبیر الهی هستند.

گفتارهای مشابه