خلاصه محتوا:
عالم به عنوان تجلی علم الهی معرفی میشود؛ یعنی آنچه در علم ذاتی حق وجود دارد، در مراتب مختلف به صورت خلقت و نیز به صورت شرایع و احکام نازل میگردد. در قوس نزول، علم تفصیلی الهی به دو جلوه ظهور مییابد: یکی در قالب عوالم تکوینی (جبروت، ملکوت و طبیعت) و دیگری در قالب شرایع آسمانی (قرآن، تورات، انجیل و سایر کتب). علم الهی در ذات خداوند عین ذات اوست و دوگانگی ندارد، ولی در مراتب پایینتر، به شکل مظاهر متفاوت ظهور میکند.
شریعت در اصل، در ذات حق حقیقتی واحد و عین وجود الهی است؛ اما هنگام تنزل به دو گونه ظاهر میشود: نخست، در قلب نبی که به صورت حقیقتی روحانی در وجود پیامبر حلول میکند و حقیقت وحی را در روح او متجلی میسازد؛ دوم، در جهان طبیعت، که همان احکام و مناسک عینی تکوینیاند. پس هر عبادتی در عالم عقل، حقیقتی تکوینی دارد: نماز، روزه، زکات و سایر عبادات هر یک صورتی مثالی و عقلانی دارند که در مراتب پایین به شکل اعمال محسوس متجلی میشوند.
در ادامه بیان میشود که اعمال عبادی انسان در قوس صعود نیز آثاری تکوینی دارند. هر عبادت در نفس مؤمن ملکههایی میآفریند ـ مانند تواضع، صبر یا ادب ـ که به روح تشخص و به بدن برزخی صورت میبخشند. عبادت با نیت خالص، مداومت و اخلاص، سبب میشود که مومن با باطن مثالی عملش متحد گردد و حقیقت آن عبادت بر روح او تجلی یابد. این تجلی به اندازه ظرفیت معنوی هر فرد است. بنابراین، هر کس در حد ظرفیت خود سهمی از حقیقت شریعت را در جان خویش مییابد.
در نهایت، با استمرار سلوک عبادی، حقیقت عقلی و مثالی هر عبادت در روح انسان نمودار میگردد و شریعت و حقیقت در وجود انسان به یگانگی میرسند. این اتحاد، همان وحدت نبوت و ولایت در مرتبه روحانی است؛ جایی که شریعت ظاهری با حقیقت باطنی یکی میگردد و انسان مومن در حد سعه وجودی خود بهرهای از حقیقت الهی مییابد. بدین ترتیب، عمل صالح نه تنها موجب ارتقاء روح، بلکه موجب تشخص و تکوین بدن برزخی نیز میشود، و انسان به واسطه عبادت به مقام اتحاد شریعت و حقیقت میرسد.
- تنزل علم الهی و نظام تجلیات آن:
همانگونه که میدانیم، عالم تجلی علم الهی و تنزل علم ذاتی حق تعالی است. عالم در حقیقت، تنزل علم حق و «اعیان ثابته» است، و در واقع علم تفصیلی خداوند در قالب مراتب موجودات و هستی تجلی یافته است. آنچه در اعیان ثابته تحقق داشته، در مرتبه تکوین به وجود آمده و نازل شده است. بدین ترتیب علم تفصیلی الهی به دو گونه ظهور دارد: یکی به صورت تکوینی، و دیگری به صورت تشریعی.
- جلوههای تکوینی و تشریعی علم الهی:
بخش تکوینی همان مراتب خلقت است که شامل عالم جبروت، ملکوت و طبیعت میشود. تمام کتب آسمانی و شرایع الهی نیز تجلی علم تفصیلی الهیاند. پس علم الهی در مقام ذات، عین ذات حق است و جدایی از او ندارد؛ اما وقتی تنزل میکند، در جلوههایی چون عوالم هستی و شرایع آسمانی ظهور مییابد. بنابراین، کتب آسمانی چون قرآن، تورات، انجیل، زبور و صحف، مظاهر همان علم تفصیلی الهیاند.
- نزول شریعت و مراتب آن:
شریعت در مرتبه الهی، عین ذات حق و وجود الهی است؛ اما هنگامی که تنزل مییابد، این فرود در دو مرتبه صورت میگیرد. گاه شریعت در قلب نبی تنزل میکند و با روح پیامبر متحد میگردد؛ در این حالت، حقیقت وحی در عمق جان نبی ظهور مییابد و عین روح او میشود. این تنزل، مرتبهای است که روح نبی با ذات احدیت ارتباط مستقیم و بیواسطه دارد و حقیقت وحی را بیواسطه دریافت میکند؛ چنان که در شب قدر، قرآن از ذات الهی بر قلب پیامبر اکرم نازل شد و تمام حقیقت آن در جان او تجلی یافت.
- مراتب تکوینی شریعت در عالم خلقت:
شکل دیگر نزول علم الهی، ظهور آن در عالم واقع است. در این مرتبه، علم تفصیلی الهی به صورت مخلوقات و نظام تکوینی جلوه میکند. اما احکام الهی نیز در همین نظام، مراتب تکوینی دارند و هر عبادتی دارای صورت عقلی و مثالی خاص خود است. به بیان دیگر، نماز، روزه، دعا، زکات و سایر اعمال عبادی، حقایقی تکوینی و عینی در عالم عقل و مثال دارند که در عالم طبیعت بهگونهای محسوس ظاهر میگردند. اجزای نماز، از قبیل رکوع، سجود، تشهد و سلام، هر یک واقعیتی تکوینی و معنوی دارند و همه بر اساس واقعیتهای حقیقی تکوین یافتهاند.
- ارتباط قوس نزول با قوس صعود انسانی:
علم الهی که از ذات حق به صورت علم تفصیلی نازل میشود، یا به شکل مخلوقات ظاهر شده و یا به صورت شریعت متجلی میگردد. در قوس نزول، نخست، حقیقت شریعت در قلب نبی تجلی مییابد، و دوم، در عالم خلقت به صورت احکام و اعمال عبادی عینی نمودار میشود. در هر دو مرتبه، علم الهی در دو وجه تشریع و تکوین حضور دارد. اما در قوس صعود، انسان سالک از رهگذر همین شریعت در مسیر ارتقای وجودی گام مینهد.
- آثار عبادی در قوس صعود:
هر عمل عبادی، در روح مؤمن ملکاتی به وجود میآورد که به تدریج به صورت صفات معنوی در او تثبیت میشوند، چون تواضع، ادب، صبر، صداقت و امثال آن. این ملکات هم زمان دو اثر دارند: یکی اینکه بدن برزخی و غیبی انسان بر اساس همین صفات شکل میگیرد، و دیگر اینکه روح را به مراتب بالاتر ترفیع میدهد. طبق قاعده «اتحاد عقل و عاقل و معقول»، این ملکات با روح انسان وحدت وجودی پیدا میکنند و تشخص دهنده بدن نیز میگردند. بدین سان، عمل صالح هم سازنده بدن است و هم ارتقاء دهنده روح.
- ارتباط عمل و حقیقت باطنی آن:
هرگاه عبادتی با نیت خالص، تداوم، صداقت و عمق درونی انجام گیرد، انسان با باطن مثالی آن عبادت ارتباط مییابد و به وحدت با حقیقت آن میرسد. در این حالت، باطن رکوع، سجود، قیام و سلام بر روح او تجلی میکند. این تجلی در حد ظرفیت روحی فرد و به اندازه درجه ایمان و ملکههای نفسانی اوست. بدین معنا که شریعت، در مقام واقع خود، به اندازه ظرفیت مؤمن، در جان او متجلی میشود و بخشی از حقیقت خود را در روح وی ظاهر میسازد.
- تحقق وحدت شریعت و حقیقت در وجود انسان:
در قوس صعود، انسان به واسطه عبادات خود به ملکات روحی دست مییابد که هم بدن او را میسازد و هم روحش را تعالی میبخشد. اعتقادات و اعمال صالح، درجات روحانی انسان را بالا میبرد و موجب میشود که حقیقت مثالی عبادات در روح او تجلی یابد. کسی که با زکات دادنِ مداوم و با اخلاص عمل میکند، روحش آینه تجلی روح زکات میشود؛ و کسی که به نماز انس میگیرد، چنان بالا میرود که حقیقت نماز در او ظاهر میشود.
- یگانگی شریعت و حقیقت و وحدت نبوت و ولایت:
در پایان، نتیجه این سیر صعودی چنین است که انسان با مراتب شریعت متحد میشود و سهمی از حقیقت را در وجود خویش مییابد. در این مرتبه، حقیقت احکام و شریعت در عالم غیب بر روح انسان تجلی میکند و شریعت و حقیقت در وجود او یگانه میشوند. این اتحادی است که در مرتبه ولایت و نبوت به صورت کامل تحقق مییابد؛ یعنی نبوت و ولایت به یک حقیقت بازمیگردند و در مقام روح، یکی میشوند؛ همانگونه که ولیّ الهی مظهر کامل حقایق شریعت و حقیقت است. در اینجاست که شریعت ظاهری و حقیقت باطنی به وحدت رسیده و مومن به قدر ظرفیت خود از حقیقت الهی بهرهمند میگردد.