خلاصه محتوا:
این بخش (هشتم) از نکات پراکندهٔ سلوکی، تأکید میکند که در مسیر عرفان و بندگی، هر چیز باید در جای خود باشد و انسان باید مرز بندگی را حفظ کند و از طلب ربوبیت یا قدرتهای ماورایی پرهیز نماید. عبادات باید تنها برای عبودیت خدا باشد، نه برای مکاشفات، کرامات، تسخیر نفوس یا اطلاع از غیب. هر معنویتی مسئولیت و سختی بههمراه دارد، زیرا جلوهٔ جمال و جلال الهی توأماناند.
سالک باید نیازهای خود را بر اساس ضرورت و نه هوس تأمین کند، زیرا هوس موجب تعلق و پراکندگی وجودی میشود. ذکر “یا عظیم” و “یا عزیز” سبب درک عظمت الهی و کاهش بزرگ نمایی دیگران در ذهن است. کلید حل مشکلات مؤمنان شامل سه بخش است: اصلاح رابطه با خدا و رفع شرک خفی؛ اصلاح رابطه با دیگران از طریق احسان؛ و دوری از صفاتی چون کبر، غرور، حسادت و ظلم.
در مواجهه با جمعهای انسانی، احساسات مثبت یا منفی ناشی از حضور نیروهای خیر یا شر است که با اذکار و توسلات میتوان اثر آن را تغییر داد. برای نجات از شرارتها، عواملی مانند وضو دائم، صدق نیت، توسل، صدقه، و استغفار مؤثرند. عرفان و سلوک عملی نفی قواعد شریعت و نظام هستی نیست، بلکه رعایت دقیق آنهاست.
کمک به دیگران باید در توان سالک و بدون دخالت در جزئیات زندگیشان باشد. هر کار خیر با ارادهٔ الهی به نتیجه میرسد. اگر قدرتهای معنوی از او گرفته شود، باید بداند که آنها امانتی از خدا بوده و گرفتن یا دادن نعمتها آزمون بندگی هستند. پاداش و کیفر متناسب با عمل است؛ مثلاً بذل علم موجب گسترش علم از سوی خدا میشود.
سالک باید از خود محوری دوری کند و در مواقع توجه دیگران، سورههایی مثل انشراح و نصر را بخواند و ذکر لا اله الا الله بگوید. ارتباط جسمی با عناصر چهارگانه (آب، خاک، آتش، هوا) باعث اتحاد و انس با طبیعت و هماهنگی روح سالک با نظام هستی میشود که مدخلی به دریافت حقایق ملکوت است. رسیدن به مقام ولایت یعنی فنا در حق و تسلیم مطلق.
مشاهده در سکوت، تلاوت سورهٔ قدر، کار و تلاش با نگاه مالکیت الهی، و در نهایت توجه به اینکه همه چیز ملک خداست، سبب میشود خداوند همه چیز را مسخر انسان کند و او منشأ اثر در عالم گردد.
- آغاز محتوا و بیان کلی موضوع:
این محتوا بخش هشتم در ارتباط با نکات پراکندهٔ سلوکی است. عرفا میفرمایند که هر چیز را باید در جایگاه مناسب خود قرار داد؛ این یک قانون قطعی در هستی است.
- مرزهای خواستههای انسانی و بندگی:
انسان باید خواسته هایی داشته باشد، اما این خواسته نباید «خدا شدن» باشد، بلکه باید «خدایی شدن» باشد؛ یعنی در مسیر بندگی قرار گرفتن. انسان باید مرز بندگی را حفظ کند و به هیچ وجه قصد ربوبیت نداشته باشد. عبادات و اعمال عبادی نباید با نیت ربوبیت انجام گیرد، بلکه باید صرفاً برای عبودیت باشد.
- نیت صحیح در عبادات:
نکتهٔ بسیار مهم آن است که عبادات نباید به قصد کشف و شهود، کرامات، تسخیر و تصرف در نفوس دیگران، کسب مقامات غیبی یا اطلاع یافتن از غیب انجام شود. تنها مقصد عبادت باید بندگی خداوند باشد. تنها خواستهٔ واقعی انسان باید توفیق بندگی باشد.
- مسئولیت معنویت و پیامدهای آن:
انسان باید بداند که حتی اگر معنویت را از خداوند طلب میکند، این درخواست دو پیامد دارد:
1- نخست آنکه این عطایا از حساب او کم میشود و در محاسبه اعمال او منظور خواهد شد.
2- دوم اینکه به همراه این معنویت، مسئولیتهایی بر دوش او گذاشته میشود و باید عواقب و پذیرش این مسئولیتها را قبول کند.
قبول هر درجه از کمال معنوی با دشواریهایی همراه است، زیرا «جلال» و «جمال» الهی توأمان هستند. هر معنویت یا موهبت الهی همراه با سختیهای خاص خود است.
- نوع خواسته ها از خداوند:
باید از خداوند خواسته های متعالی طلب کرد و حتی شیوهٔ درست خواستن را نیز از او آموخت. در تمام عبادات نباید هدف کشف اسرار یا تسلط بر نفوس باشد، بلکه باید صرفاً قصد بندگی داشت.
- رعایت حدود حلال و حرام:
حرام و حلال خداوند دارای حساب و عِقاب است. اگر انسان توان مالی دارد و میخواهد چیزی بخرد، نباید دچار اسراف شود، بلکه باید بر اساس ضرورت واقعی خرید کند. خرید از روی هوا و هوس موجب تعلق قلبی و وابستگی میشود که شایستهٔ سالک نیست. خرید براساس نیاز واقعی موجب عدم تعلق به آن میشود، اما خرید ناشی از هوس باعث ایجاد تعلق و پراکندگی وجودی میگردد.
- ذکرهای مؤثر در نگاه انسان به مخلوقات:
ذکر «یا عظیم» و «یا عزیز» سبب میشود که دیگران در نظر انسان بزرگ نشوند، بلکه عظمت و عزت خداوند در دل و جان او تجلی کند؛ در نتیجه، دیگران در دیدگاه او صرفاً مخلوقات خواهند بود، نه ارباب.
- کلید حل مشکلات مؤمنان:
برای حل بسیاری از مشکلات اهل ایمان چند نکته کلیدی وجود دارد:
۱. تنظیم و پاکسازی رابطه با خداوند، به نحوی که شرک خَفی در آن نباشد؛ زیرا اکثر مؤمنین گرفتار این نوع شرک هستند.
۲. اصلاح رابطه با مخلوقات و انسانهای دیگر، از طریق انجام احسان به والدین و احسان به خلق.
۳. رفع موانع توجه خداوند به انسان، به ویژه پرهیز از کبر، غرور، عجب، حسادت، کینه و بغض نسبت به دیگران، و همچنین ظلم به دیگران.
- معنای عبادت به عنوان اذن وصل به خداوند:
عبادت از حسنات است و همانند گرفتن اجازه از خداوند برای ارتباط با او محسوب میشود. نیروهای معنوی در عالم نظام واحدی دارند و مانند نیروهای شرّ که از نظام واحدی پیروی میکنند، حول یک محور جمع میشوند و سازماندهی خاص خود را دارند.
- اثر حضور نیک یا شر در محافل:
اگر انسان در جلسهای حضور یابد و احساس ناخوشایندی در او ایجاد شود، این ناشی از حضور افراد شرور ـ چه از جن و چه از انس ـ است. در چنین لحظهای باید یا آن جلسه را ترک کند، یا در قلب خود ذکر «یا عزیز»، «یا قوی»، یا «یا عظیم» بگوید، یا به امام زمان توسل جوید.
برعکس، اگر در جلسهای احساس شادابی معنوی و گشایش حاصل شود، این نتیجهٔ حضور یک ولی الهی یا نظر یک ملک الهی است که در چنین حالتی باید در دل خود ذکر «الحمد لله» را تکرار کند.
- راههای نجات از شرارتهای عالم:
برای رهایی از شرارتهای انسانی و جنی چند عامل مهم وجود دارد:
– طهارت دائم، یعنی همواره با وضو بودن
– صدق نیت در تمام امور
– توسل به اولیاء الهی
– توسل به رحمت و عزت الهی
– صدقه دادن
– طلب استغفار
این عوامل باعث میشود انسان در هر محیطی از شرارتها مصون بماند.
- معنای عارف شدن:
وقتی گفته می شود که انسان باید عارف و سالک شود به این معنا نیست که نفی قواعد عالم ، شریعت، حلال و حرام را بکند بلکه عارف شدن یعنی رعایت تمام قواعد ذکر شده. هر چیز راه خود را دارا هست و برای انجام هرکار باید از راه خودش وارد شد و قواعد آن را رعایت کرد. انسان کفر گو توفیقات معنوی را از دست می دهد و با قضاوت های عجولانه و جاهلانه باب معنویت را بر خود می بندد، بندگی یعنی خواسته های مادی و معنوی ما خواسته های الهی باشد و انسان در قبال عبادت، خواسته های مادی و معنوی نداشته باشد و فقط به قصد عبودیت و بندگی عبادت کند. خداوند مقام ولایت مطلقه را به کسی می دهد که در قبال بندگی حق از هیچ کسی چیزی نخواهد جز توفیق عبادت.
- سرعت در سلوک و وظیفه رساندن خیر به دیگران:
هر کسی که وارد مسیر سیر و سلوک شود، سرنوشتش زودتر رقم میخورد و حرکت معنوی او سرعت میگیرد. انسان به اندازه سرعتی که در دریافت فیوضات الهی دارد، باید خیر را به دیگران منتقل کند؛ یعنی حرکتش به سمت خلق نیز باید شتاب گیرد. به همان اندازه که فیوضات الهی برای او نازل میشود، باید در کمک به مؤمنان و خدمت به مردم پیشی بگیرد.
- هماهنگی با حوادث عالم:
برای رسیدن به حق باید با هستی هماهنگ شد. مؤمن باید در برابر حوادث صبور باشد تا خداوند آنها را تدبیر کند. تکلیف انسان، بندگی است و تدبیر در امور عالم را باید به خدا سپرد.
- اعتدال در خدمت به خلق:
خدمت به دیگران باید در حد توان فرد باشد. مومن نباید وارد جزئیات زندگی دیگران شود یا در امور بیربط دخالت کند. وظیفهی او خدمت است، نه دخالت.
- استفاده از عقل سلوکی :
در کمک کردن به مردم باید از عقل سلوکی بهره گرفت؛ یعنی کار را انجام داد و نتیجه را به خدا سپرد. اگر ارادهی خدا پشت کاری باشد، آن کار به سرانجام میرسد، در غیر این صورت به نتیجه ای مطلوب نخواهد رسید.
- امتحان با نعمتهای معنوی:
گاه خداوند قدرتهای معنوی را از یک سالک میگیرد تا بفهماند که آن قدرت امانتی الهی بوده است، نه مالکیت شخصی. همانطور که نعمت را میدهد، میتواند آن را بازگیرد. گرفتن یا دادن نعمت وسیله ی امتحان بندگان است تا روشن شود آیا در موقع گرفتن نعمت شکر میکنند یا نه، و آیا هنگام از دست دادن آن، همچنان صبور، راضی، شاکر و تسلیم هستند یا خیر.
- ادامه مسیر معنوی و ظرفیتسازی:
نعمتهای معنوی برای تشویق سالک و ایجاد ظرفیت در او برای ادامه مسیر است؛ اما نباید به آنها اکتفا کرد. خداوند هر بنده را از همان مسیر که خود پذیرفته، امتحان میکند و در همان راه هدایت میدهد. پس آفتهای آن راه را باید شناخت و از آنها دوری کرد.
- خود خواهی و قطع فیوضات الهی :
خود محوری باعث قطع تجلیات و فیوضات الهی میشود. کیفر همواره متناسب با نوع گناه است، همانطور که پاداش متناسب با عمل خیر است. بخشش مالی موجب افزایش رزق میشود، و بخشش علمی سبب وسعت علم و دریافت مدد الهی در همان جهت خواهد شد.
- پرهیز از مرکز توجه قرار گرفتن:
انسان نباید خود را مرکز توجه دیگران قرار دهد یا مردم را به خود دعوت کند. حتی در جلساتی که مورد توجه قرار میگیرد، بهتر است سورهی «انشراح» یا «نصر» تلاوت کند و ذکر «لا اله الا الله» بگوید تا دلها همسو شود.
- اتحاد با عناصر اربعه و طبیعت:
یکی از روشهای سلوکی برای دفع شرور، لمس عناصر اربعه (آب، خاک، آتش، هوا) است:
– شست وشوی دست و صورت با آب جاری و تماس بدن با آب.
– لمس خاک و سنگ با دست.
– نزدیک شدن به آتش و احساس حرارت آن.
– قرار گرفتن در مسیر باد و لمس کردن نسیم بر بدن.
این ارتباط، انس و هماهنگی روح با طبیعت را تقویت میکند و زمینۀ دریافت حقایق ملکوتی را فراهم میسازد.
- سنخیت روح سالک با طبیعت:
حیوانات و گیاهان چون با همهی عناصر اربعه مرتبط هستند، سنخیت کامل با طبیعت دارند. همین سنخیت، انس با عالم را سبب میشود و نتیجهی این انس، اتحاد با طبیعت و برخورداری از الهامات ملکوتی است.
- حضور الهی در زندگی مومن:
هر کس حضور الهی را در همه جا احساس کند، مشمول نظر ویژه خداست. کسی که به مقام ولایت نرسیده، هنوز تعلق به دنیا دارد. مقام ولایت یعنی فنا؛ یعنی تسلیم مطلق در برابر حق. رسیدن به رضایت و تسلیم مطلق، همان رسیدن به مقام ولایت است.
- مبانی نظری پیش از سلوک عملی:
پیش از آغاز سلوک عملی باید مبانی نظری آن آموخته شود. رمز سلوک، مشاهده در سکوت است، نه در گفتار.
- سوره قدر و برکت در کارها:
برای برکت یافتن در کارها، تلاوت سورهی «قدر» توصیه شده است. خداوند کار و تلاش را دوست دارد و میخواهد انسان با کار به مالکیت دست یابد؛ اما این مالکیت باید درک شود که از آنِ خداست و همه چیز به اراده او در اختیار انسان قرار میگیرد.
- درک مالکیت خداوند:
وقتی انسان به مرحلهای برسد که بداند همه چیز از آنِ خداست و به تسخیر اوست، منشأ تأثیر در عالم میشود.