ویژگیهای رابطه قلبی انسان با حق
خلاصه محتوا:
در ابتدا بیان میشود که مخلوقات، اولیا و ملائکه دو نوع ارتباط با حق دارند: یک ارتباط از مسیر سلسله خلقت که عام است و همه موجودات بهره مندند، و یک ارتباط بی واسطه که ویژه و شخصی است. این ارتباط مستقیم به معنای وصول به کُنه ذات الهی نیست، زیرا درک کُنه ذات تنها برای خود حق ممکن است. هر موجود به اندازه وسعت وجودی و ظرفیت قلبی خود از حضرت حق دریافتی حضوری دارد.
رابطه قلبی با خداوند رابطه ای ظریف و نامحسوس است که با اسمای لطیف و رحیم الهی در قلب و فطرت انسان تجلی مییابد. طهارت روح شرط لازم برای استحکام و جامعیت این ارتباط است؛ هرچقدر انسان از نظر روحی پاک تر باشد، ارتباطش با خود، عالم و خداوند قوی تر و کامل تر میشود.
در این روابط، الهامات و القائات الهی، اشراقات، مکاشفات صوری، مثالی، عقلی، مکاشفات اسمایی، حتی مکاشفاتی از ذات الهی ممکن است رخ دهد. تنوع و وسعت این ارتباطات نشان میدهد که رابطه قلبی محدود به یک نوع تجربه نیست، بلکه شبکهای از دریافتهای معرفتی، روحی و وجودی است.
نتیجه این ارتباط قلبی، «دریافت» است: دریافت مقامات روحانی، معرفت، علم، کمال، مقامات اسمایی و احوال وجودی که موجب رفعت و وسعت روح میشود. با این حال، جسم انسان حجاب این رابطه است و برای رسیدن به عمق آن، باید از تعلق به ظاهر و جسم عبور کرد.
در جمعبندی، بیان میشود که این رابطه قلبی وقتی تحقق کامل مییابد که از حجاب جسم گذر شود، با طهارت روح همراه باشد، بیواسطه ولی در حد ظرفیت انسان از حضرت حق دریافت شود، و همه دریافتها از جانب او باشد.
آغاز محتوا:
- رابطه قلبی با خداوند:
بر اساس احادیث هر شیء قلبی دارد که قلب او رابطه مستقیم با حق بر قرار می کند. انسان ، حیوان ، گیاهان و جمادات قلب دارند. هر شیء بدون هیچ واسطه ای و توسط قلب خود با خداوند ارتباط دارد و عِینُ الرَبط با خداوند هست و به خاطر همین عِینُ الرَبط بودن دریافت هایی دارد که آن دریافت ها حضوری هست.
- رابطه وجودی و حضوری شیء:
رابطه قلبی هر مخلوقی با خداوند و از جمله رابطه انسان با خداوند ، رابطه وجودی و حضوری هست. یعنی هر شیء از جنبه وجودی و حضوری خود با خداوند ارتباط دارد. از جنبه وجودی با خداوند ارتباط داشتن یعنی هر شیء از جهت تعین و ماهیت و حدود خود متصل به حق نیست بلکه از جنبه وجودی شیء، اتصال به حق دارد.
رابطه اشیاء با خداوند علاوه بر اینکه وجودی هست حضوی نیز هست. یعنی در ارتباط با خداوند به لفظ و معنای خداوند نظر و توجه نمی کنیم بلکه به ذات الهی ، وجود و هستی حق نظر و توجه می کنیم. عالم هستی نظام شبکه ای دارد و بر همین اساس تمام وجود ها به یکدیگر اتصال و ارتباط دارند در نتیحه این رابطه علاوه بر اینکه یک رابطه وجودی هست یک رابطه حضوری نیز هست.
- ارتباط بی واسطه به حضرت حق:
انسان و تمام مخلوقات بدون واسطه به حضرت حق مستقیم مرتبط هستند. البته تمام مخلوقات دو راه ارتباط با خداوند دارند یکی از راه سلسله خلقت که نفی و حذف نمی شود و دیگری راه بی واسطه ، راه بی واسطه به این معنا نیست که کُنه حضرت حق را درک کند بلکه به اندازه وسعت وجودی خود، ادراکی از حق دارد.
- ویژگی تجلی اسمای الهی در رابطه قلبی با حق:
رابطه بی واسطه با خداوند یک رابطه محسوس نیست، یک رابطه لطیفانه هست. که اسم «لطیف» و اسم «رحیم» تجلی مییابد و آن رابطه مشهود نیست و با حس ظاهر نمی توان آن را فهمید بلکه با حس باطنی یعنی با قلب و فطرت باید آن را احساس کرد. در نتیجه رابطه قلبی با خداوند یک رابطه لطیف هست و انسان باید خداوند را از طریق این اسماء دریافت کند.
- شرط طهارت در ارتباط قلبی با خداوند:
برخلاف روابطی که از طریق حواس ظاهری برقرار میشود و در آنها طهارت شرط نیست، در ارتباط قلبی با خداوند شرط اساسی طهارت و لطافت روح وجود دارد. انسان به اندازه میزان تطهیر روح خود با عالم هستی، با خود و با خداوند ارتباط برقرار میکند. هرچه طهارت نفس بیشتر باشد، ارتباط با عالم و با خود قوی تر و جامع تر خواهد بود و به همان نسبت ارتباط با خداوند نیز کامل تر میگردد. رابطه قلبی با خداوند به اندازه طهارت روح پایدار و جاودان خواهد بود.
- الهامات، القائات و مکاشفات در رابطه قلبی:
در این روابط قلبی، الهامات الهی، القائات معرفتی و مِیلی، اشراقات و تجلیات صوری، مکاشفات مثالی، مکاشفات عقلی، مکاشفات اعیان ثابته و مکاشفات مربوط به اسمای الهی حضور دارند. حتی مکاشفاتی از خود ذات الهی امکانپذیر است. تمام انواع الهامات، القائات، اشراقات و مکاشفات معنوی و حتی فوق عالم عقل در این نوع ارتباط جای میگیرد. بنابراین، این رابطه قلبی دارای تنوع و گستردگی ویژهای بوده و محدود به یک نوع خاص نیست.
- نتیجه رابطه قلبی: دریافت مقامات و کمالات:
ثمره این ارتباط قلبی با خداوند «دریافت» است. هرگونه ارتباط برای دریافت کمال برقرار میشود. در این مسیر، انسان احوال و مقامات روحانی، مقامات وجودی، معارف، علوم، کمالات و مقامات اسمایی را دریافت میکند. این دریافتها ممکن است به شکل معرفت یا میل، و یا به صورت احوال و مقامات وجودی برای انسان ظاهر شوند و همگی دارای هویت معرفتی هستند.
- حجاب جسم در ارتباط قلبی:
جسم انسان حجاب این ارتباطات معنوی است. برای رسیدن به روحانیت و معنویت حقیقی، باید از توجه به ظاهر جسمانی کاست و از این حجاب گذر کرد.
– مرور ده نکته پایانی از آخر به اول:
1. انسان باید اجازه ندهد جسمش مانع برقراری این رابطه قلبی و غیبی با خداوند شود و باید از این حجاب عبور نماید.
2. رابطه قلبی همواره همراه با دریافت است و این دریافتها موجب رفعت و وسعت وجودی انسان میشوند. هرآنچه از خداوند دریافت گردد، روح را تعالی و وسعت میبخشد.
3. تمامی القائات، الهامات، مکاشفات و اشراقات در این ارتباط همه از جانب خداوند هستند و در ذیل رابطه معنوی میگنجند، از جمله مکاشفات صوری، معنوی، اسمایی، قضا و قدر، اعیان ثابته و حتی مکاشفهای از ذات حق.
4. کیفیت و گستره ارتباط انسان با خود، عالم و خداوند به میزان طهارت روح او بستگی دارد. هرچه طهارت بیشتر باشد، رابطه قوی تر و جامع تر خواهد بود.
5. ارتباط ما با حق بی واسطه است، اما این امر به معنای درک کُنه ذات الهی نیست، بلکه هرکس به اندازه وسعت وجودی و ادراکی خود از حضرت حق دریافت خواهد داشت و این قاعده در مورد همه انسانها صادق است.
6. رابطه قلبی ما با حضرت حق مخصوص به حواس ظاهر نیست بلکه لطیفانه هست و اسم لطیف را تجلی دارد.
7. رابطه ما با خداوند یک رابطه بی واسطه هست، یعنی رابطه حضوری بی واسطه و قلب مستقیماً با حضرت حق ارتباط دارد .
8. رابطه با حضرت حق رابطه حضوری هست و مفهوم حضوری بودن یعنی مفهومی نبودن رابطه، ما با مفهوم و لفظ خداوند روبرو نیستیم بلکه به ذات ، وجود و حقیقت اسماء الهی نظر می کنیم.
9. هر شیء از جنبه وجودی به حضرت حق اتصال دارد و از جنبه ماهوی با حق ارتباط ندارد. پس موجودات وجوداً اتصال به حق دارند.
10. هر شیء رابطه مستقیم با حق دارد که به عبارتی بیان می داریم : وَجهُ الله ، این رابطه مستقیم به معنای دریافت مستقیم از خداوند هست.
11. عالم نظام وجودی دارد که این نظام ، نظام شبکه ای است و تمام وجود ها به یکدیگر متصل و مرتبط هستند. پس قلب تمام موجودات به هم اتصال دارد به همین جهت از هم دیگر خبر دار می شوند و گستردگی عالم ماده مانع فهم نیست.
12. هر شیء برای خودش قلبی دارد که این موضوع عمومیت به کل اشیاء دارد ، موجودات گیاهان ، حیوانات و انسان ها و هرشی ء تمام وجودش عین الربط به حق هست. یعنی با تمام هستی خود اتصال به حق دارد. ذات فقط برای حق هست و ما به علت اینکه ربط به حضرت حق داریم دریافت حضوری داریم.