آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • معرفت نفس
  • آثار نگاه به حوادث عالم از دریچه معرفت و حکمت

آثار نگاه به حوادث عالم از دریچه معرفت و حکمت

خلاصه محتوا:

انسان به طور طبیعی نسبت به حوادث و پدیده‌های عالم بی‌نظر نیست و بر اساس شاکله‌ وجودی خود به آنها می‌نگرد. این نگاه برای شناخت حقیقت وقایع و تعیین نسبت خود با آنها ضروری است. 

جهان بر اساس ربوبیت و حکمت الهی اداره می‌شود و هر حادثه، حامل پیامی از سوی خداوند است. برای سلوک الی‌الله، لازم است پدیده‌ها را درست در جایگاه واقعی‌شان دید و معنا کرد. 

نگاه حکمی و عارفانه به حوادث آثار متعددی بر روح و رفتار انسان دارد، از جمله: 

1. شناخت سنت‌های الهی در پس حوادث: وقایع تلخ و شیرین، بیماری و سلامتی، فقر و ثروت، همگی جلوه‌هایی از سنن الهی‌اند و این نگاه، امید به حکمت و لطف خدا را در انسان زنده نگه می‌دارد و یأس را می‌زداید. 

2. پرهیز از ظلم: چون باور دارد خداوند به سرعت در برابر ظلم عکس‌العمل نشان می‌دهد. 

3. امید به لطف و رحمت الهی: حتی سختی‌ها نشانه‌های رحمت خداوندند و این باعث رسیدن به مقام رضا و تسلیم می‌شود. 

4. شناخت ساختار عالم ماده: جهانی پر از موانع، تضادها، سختی‌ها و بیماری‌ها، که باید با صبر و پذیرش با آن مواجه شد. 

5. ایجاد آرامش و امنیت درونی: با تعمیق بینش توحیدی، اضطراب جای خود را به اطمینان قلبی می‌دهد. 

6. رفع شک و تردید: نگاه حکیمانه، سوء‌ظن و دودلی را به یقین تبدیل می‌کند. 

7. پیدایش شکرگزاری: همه‌چیز، حتی تلخی‌ها، نعمت الهی دانسته می‌شود و این وسعت وجودی می‌آورد. 

8. تقویت صبر و استقامت: که در نهایت به مقام رضا و تسلیم منجر می‌شود. 

9. یقین به رحمت، عدل و حکمت الهی: تمام عالم هدفمند و بر اساس عدالت اداره می‌شود. 

10. یقین به ربوبیت الهی: همه‌ی وقایع، تجلی ربوبیت خداوند هستند و این دید، مسیر زندگی را با نظام خلقت هماهنگ می‌کند و انسان را از حالت مقابله با عالم به همسویی با آن می‌رساند. 

در نهایت، بینش حکیمانه و توحیدی موجب می‌شود انسان خود را همراه با حرکت عالم بداند، نه در تقابل با آن، و همین همسویی مسیرش را به سوی حق هموار می‌سازد.

  • آغاز محتوا:

در این محتوا قصد داریم که به حوادث عالم هستی و پدیده‌های تکوینی با دید علمی، معرفتی و حکیمانه نگاه کنیم و ببینیم این نوع نگاه چه دستاوردها و پیامدهایی در زندگی انسان خواهد داشت. 

  • ماهیت توجه و نظر انسان به عالم:

هیچ انسانی بدون توجه و نظر در این عالم نیست. همین که انسان هست، دارای توجه، نظر، ادراک و فهم است. انسان به دلیل برخورداری از عقل، نسبت به عالم هستی بی‌تفاوت نمی‌ماند و به پدیده‌ها توجه و اظهار نظر می‌کند. سکوت و سکون مطلق در برابر حوادث از سوی انسان وجود ندارد، بلکه او با نظر دادن و توجه کردن، خود را آشکار می‌سازد. 

  • نگاه انسان از دریچه شاکله وجودی:

انسان به حوادث عالم توجه می‌کند، اما هر کس این کار را از دریچه وجودی و بر مبنای شاکله خود انجام می‌دهد. هر فرد بر اساس ساختار وجودی و مزاج خاص خود، نظرش را نسبت به عالم شکل می‌دهد. خداوند می‌فرماید: «کُلٌّ یَعمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ». 

  • هدف از توجه به حوادث:

علت توجه انسان به پدیده‌ها، شناخت حقیقت آن‌هاست. او می‌خواهد با تبیین و شفاف کردن حوادث، نسبت خود را با آن‌ها مشخص کند و بداند این روابط چه تأثیری بر سلوک او دارد. این توجه، مبتنی بر درک و فهم شخص است و از این طریق می‌تواند نسبت خود را با عالم هماهنگ نماید. 

  • ماهیت حوادث عالم:

جهان هستی به اذن تکوینی خداوند و بر مبنای ربوبیت او جلوه می‌کند. خداوند عالم و حوادث آن را خلق می‌کند و هر حادثه، حامل پیام و معناست. انسان برای دریافت و فهم این پیام‌ها نیازمند توجه، نظر، شناخت و درک است. 

  • ضرورت شناخت حوادث برای سلوک:

برای سیر و سلوک الی‌الله، دیدن درست حوادث و قرار دادن هر یک در جایگاه واقعی ضروری است. از آن‌ جا که انسان در تکوینیات سیر می‌کند، باید آن‌ها را بشناسد، نسبتش را با آن‌ها تعیین کند و از طریق این مسیر به سوی حق حرکت نماید. 

  •  آثار نگاه حکیمانه و معرفتی به حوادث:

وقتی انسان با حکمت و معرفت به حوادث می‌نگرد، آثار متعددی بر روح و رفتار او پدید می‌آید: 

1. شناخت سنت‌های الهی:

دیدن حوادث تلخ و شیرین، فقر، بیماری، رزق محدود یا گسترده، سعادت یا شقاوت به عنوان «سنن الهی» سبب می‌شود انسان مأیوس نشود و امیدش به حق تقویت گردد.

(انسان مومن و حکیم باید سننی که پشت حوادث وجود دارد را بشناسد و دستاورد اول، این است که مایوس نشود از حوادث و سختی ها و امید به حکمت الهی پیدا کند.) 

 ۲. پرهیز از ظلم:

چنین انسانی می‌داند که خداوند عادل است و در برابر ظلم پاسخ می‌دهد، بنابراین از آزار و ستم به دیگران اجتناب می‌کند. 

۳. امید به لطف و رحمت الهی:

در این دید، سختی‌ها نشانه رحمت خداوند هستند. با این ایمان، انسان به مقام رضا و تسلیم می‌رسد و خواسته خویش را با اراده الهی هماهنگ می‌سازد.  اِنَ مَعَل عُسرِ یُسرا: قطعا با هر سختی ، آسانی هست بنابراین امید پیدا میکنیم به لطف و رحمت الهی و با این نوع دید تمام سختی ها ، بیماری ها و تلخی ها را لطف و رحمت الهی می بینیم ، این دید باعث می شود که مایوس از سختی ها نشویم و راضی به قضا و قدر الهی می شویم و در نتیجه به مقام رضا و تسلیم می رسیم. رسیدن به مقام رضا و تسلیم در سیر و سلوک انسان به سمت خداوند، اساس تمام سلوک است. به مقام تسلیم رسیدن، یعنی زمانی که  انسان به قوتی برسد که هر حادثه ای را بتواند تحمل کند و خواسته حق را در آن حادثه در نظر بگیرد.

۴. شناخت ساختار عالم ماده:

خداوند می فرماید: لَقَد خَلَقنَا اِلنسانِ فی کَبَد، ما انسان را در سختی آفریدیم. عالم ماده، سرشار از موانع، سختی‌ها، فقر، بیماری، تضادها و تعارض‌هاست و نعمت ها با نغمت ها، تلخی ها با شیرینی ها همراهست. این شناخت حکیمانه سبب پذیرش و بردباری در برابر آن می‌شود.

۵. ایجاد آرامش و امنیت درونی:

بینش توحیدی اضطراب را به اطمینان قلبی بدل می‌کند: «أَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلوب».  انسان هر اندازه دید حکیمانه داشته باشد و معرفتش بیشتر شود آرامش او بیشتر می شود. به بیان دیگر هرچه قدر یقین  و بینش توحیدی در انسان ایجاد شود حوادث برایش معنا دار می شود، در نتیجه آرامش و امنیت او بیشتر می شود.

۶. رفع شک و تردید:

نگاه حکیمانه، سوء ظن و دودلی را به یقین تبدیل می‌کند و انسان را از غفلت نجات می‌دهد.  پیدایش شک در انسان نشانه ضعف در بینش توحیدی و ایمان او هست. حکمت های توحیدی یقین آور هستند ، جهل برای انسان شک و تردید و اضطراب آور هست. پیدایش شک و تردید و اضطراب در واقع غفلت از شناخت ربوبیت و حکمت عالم می باشد. 

۷. رسیدن به مقام شکر:

در دیدگاه حکیمانه همه چیز حتی تلخی‌ها، نعمت دیده شوند، روح انسان وسعت پیدا می‌کند. کسی که حکمت و بینش توحیدی را دارا باشد همه چیز را نعمت می بیند و شکر گزاری در او بیشتر ایجاد می شود. شکر گزار بودن یک مقام سلوکی است. وقتی شکر گزاری در انسان افزایش یابد روح انسان نیز وسعت و جودی پیدا میکند. 

۸. صبر و استقامت:

حکمت موجب تحمل سختی‌ها و استمرار صبر می‌شود که این خود مقدمه رسیدن به مقام رضا و تسلیم است. 

۹. یقین به رحمت الهی:

با چنین دیدی، عالم سراسر جلوه رحمت خداوند دیده می‌شود: «وَرَحمَتی وَسِعَت کُلَّ شَیء». 

۱۰. یقین به عدل الهی:

تا انسان اهل حکمت نشود، تحقق عدالت را در عالم نمی‌بیند. نگاه حکیمانه ظهور عدل تکوینی و تشریعی را در همه حوادث آشکار می‌کند. 

۱۱. یقین به حکمت الهی:

با نگاه حکیمانه به عالم انسان درمی‌یابد که هیچ ‌چیز در عالم بی‌هدف نیست: «رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً». 

۱۲. یقین به ربوبیت الهی:

هر حادثه، تلخ یا شیرین، جلوه‌ای از ربوبیت خداوند است. این بینش، جهت و معنا به زندگی بخشیده و انسان را با نظام خلقت هماهنگ می‌سازد، به نحوی که عالم را مخالف خود نمی‌بیند، بلکه همراه آن حرکت می‌کند. 

گفتارهای مشابه