خلاصه محتوا:
این محتوا به بررسی مفهوم «سریان حکمت در سنتهای الهی» میپردازد و تأکید میکند که تمامی رویدادهای عالم – چه شیرین و مثبت و چه تلخ و منفی – تجلی سنتهای الهی هستند. هیچ حادثهای صرفاً یک اتفاق بیمعنا نیست، بلکه بستری برای ظهور یک قانون یا سنت الهی است.
با تفکیک نگاه «انسان غافل» و «انسان حاضر و حکیم» توضیح داده می شود که فرد غافل تنها ظاهر رویداد را میبیند، اما انسان صاحب بصیرت سنت حاکم بر آن را درمییابد.
رابطه سنت و حادثه مانند نسبت روح و جسم است؛ همان گونه که هر روح با هر جسمی سازگار نیست، هر سنت نیز تنها در بستری متناسب ظهور میکند. سنتهای الهی به دو دسته کلی «جلالی» (مانند قهر، عذاب، مرگ، بیماری و خشکسالی) و «جمالی» (مانند رحمت، برکت و نعمتهای مادی و معنوی) تقسیم میشوند. در سنتهای جلالی، جنبههای جمال و رحمت نیز در باطن حضور دارد و بالعکس، در سنتهای جمالی نیز جنبههای جلال ممکن است نهفته باشد. لذا ظاهر امور همیشه باطن کامل حقیقت را نشان نمیدهد.
یکی از اصول ثابت در تمامی سنتهای الهی، «غلبه» است؛ هر سنت در حیطه خود غالب است، ولی این غلبه نفی کننده وجود جنبه مقابل در باطن نیست. از مضامین محوری دیگر، جاری بودن اصل «طهارت و تطهیر» در همه سنتها است؛ حتی مجازاتها و بلاها نیز از منظر حکمت، نوعی پالایش و پاک سازی انسان محسوب میشوند که بر اساس آیات قرآن، از سر رحمت الهی رخ میدهند.
در ادامه، نقش قرآن در تبیین سنتهای الهی توضیح داده میشود: قرآن نه فقط مصادیق، بلکه اصول و مبانی ظهور سنتها را شرح میدهد و سنن را به ربوبیت الهی نسبت میدهد. همچنین تشخیص اینکه یک رویداد ظهور سنت رحمت یا قهر است، نیازمند تقوا، بصیرت و معرفت الهی است؛ چرا که گاه در متن نعمت، عذاب پنهان است و گاهی در متن عذاب، لطف و رحمت خداوند جاری است.
آغاز محتوا:
- بیان هدفمندی و حکیمانه بودن آفرینش:
پروردگارا! تو این جهان را بیهوده نیافریدی. تو آن را هدفمند و با حکمت آفریدی. هیچ حادثهای در آفرینش بیمعنا و عبث نیست، بلکه همه چیز در مسیر هدفی والا شکل گرفته است.
- سریان حکمت در سنتهای الهی:
این محتوا در باب اعتبار و جریان حکمت در سنتهای الهی است. جهان سرشار از سنتهای الهی است و هر واقعه، نشانه ای از یکی از آن سنت هاست. هیچ حادثه ای صرفاً یک اتفاق بیعلت نیست؛ بلکه جلوهای از سنتی الهی است که از طریق آن ظهور یافته است.
- حوادث به عنوان بستر ظهور سنن:
تمامی جهان پوشیده از سنتهای الهی است. ظهور رویدادها، چه تلخ و چه شیرین – مانند بیماری یا فقر – در واقع شاهدی بر حضور سننی الهی است. هر بیماری و فقر، تجلی یک اصل و قاعده الهی است و ذات حادثه اصالت ندارد؛ بلکه اصالت از آن سنتی است که در بطن آن حادثه نهفته است.
- اصالت سنت و نقش آن در ساختار حوادث:
سنت، قلب حادثه است و به دنبال بستری برای ظهور خود میگردد. حادثه ها زمینهای هستند برای آشکار کردن یک قاعده الهی.
حال، ممکن است برخی انسانها با حکمت و بصیرت به این سنتها بنگرند و برخی به سبب غفلت، به اصل سنت بیتوجه باشند.
- مدیریت هستی توسط خداوند:
خداوند سنتهای خود را به اراده خویش در جهان آشکار میکند و سراسر هستی را تدبیر مینماید.
- نگاه انسان حکیم در مواجهه با حوادث:
انسان حکیم در مواجهه با حوادث، به ذات رویداد توجه نمیکند، بلکه چشم به سنتهای جاری در پس آن دارد. چنین انسانی فراتر از شخص یا حادثه مینگرد. انسانی که اهل حضور و توجه باشد حادثه را نمیبینند، بلکه سنت را درک میکنند؛ در مقابل، انسان غافل تنها ظواهر حادثه را میبیند.
- دو گروه انسانها در طول تاریخ:
در طول تاریخ، مردم یا اهل غفلت بودهاند یا اهل حضور. انسان هایی که اهل غفلت باشند صرفاً حادثه را میبینند؛ اما اگر اهل حکمت باشند همیشه سنت را مشاهده و احساس میکنند.
- رابطه سنت و حادثه: روح و جسم:
سنت با حادثه نسبتی مانند روح با جسم دارد، سنت با حادثه سنخیت و تشابه دارد و هر سنتی در هر قالبی ظاهر نمی شود. هر روحی با جسم خود سنخیت و تناسب دارد و با هر جسم دیگری سنخیت و تناسب ندارد چون روح براساس مزاج در جسم تنزل پیدا میکند، در نتیجه هر نفسی و روحی به هربدنی تعلق نمی گیرد، همچنین هرسنتی هم در هر حادثه ای ظاهر نمی شود.
- تجلیات سنتهای جلالی و رحمانی:
سنت های جلالی الهی غالباً خودشان را در حوادث تلخ ، قهر و خشم الهی نشان می دهند، به عنوان مثال : سنت های جلالی خود را در بیماری های شدید، قحطی ها، خشکسالی و مرگ نشان می دهند. خداوند سنت های رحمانی و لطفی خود را در برکت های مادی و برکت های معنوی نشان می دهد. به بیان دیگر هر حادثه ای که برکت مادی و معنوی در آن وجود دارد تجلیلت سنت رحمانی و لطفی الهی می باشد.
- قانون غلبه در سنتها:
یکی از اصول سنتها، اصل «غلبه» است؛ در سنتهای جلالی، جلال غالب است ولی جمال در باطن وجود دارد، و در سنتهای جمالی، جمال غالب است ولی جلال نیز نهفته میباشد. بنابراین، نمیتوان هر نعمتی را صرفاً لطف خدا و هر غضبی را صرفاً خشم الهی دانست.
- وجود جنبه پنهان مخالف در هر سنت:
در برخی نعمتها، عذاب الهی نهفته است و در برخی قهرها، لطف و رحمت خداوند جاری است. تشخیص این موضوع نیازمند حکمت و بصیرت است. آراستگی به تقوا، موجب نائل شدن به این قدرت تشخیص میشود.
- طهارت و تطهیر: اصل جاری در همه سنتها:
اصل طهارت و پالایش، در همه سنتها جاری است؛ حتی سنتهای جلالی مانند مرگ، بیماری و عذاب نیز در باطن خود تطهیر انسان را هدف دارند. مجازاتهای الهی، چه دنیوی و چه اخروی، نوعی رحمت برای پالودن روح از آلودگیها هستند. برای نمونه بعضی اوقات خداوند کسی را قبضه روح می کند تا ادامه ظلم و فساد او قطع شود.
تطهیر الهی همان رحمت الهی هست و خداوند عذاب را برای پاک کردن گناه نازل می کند . اگر دقت کنیم در متن تمام سنت های جلالی اصل طهارت و تطهیر سایه افکن است. رحمت خداوند بر غضب او ترجیح و تقدم دارد و رحمت از اسماء ذاتی الهی می باشد اما قهر از اسماء ذاتی الهی نمی باشد، قهر به تبع رحمت هست و به نبودن رحمت، قهر گفته می شود.
- نقش قرآن در تبیین سنتهای الهی:
قرآن کریم در بیان سنتهای ربوبی، اصول و قواعد را تبیین میکند. آیات، مبانی ظهور حوادث را توضیح میدهند و روشن میکنند که هر حادثه تجلی سنتی رحمانی یا قهری است و دلیل پیدایش آن چیست. قرآن تمامی سنن را به ربوبیت خداوند نسبت میدهد و خود سراسر، سنت و حکمت الهی است.
در آیات قرآن تمرکزی روی افراد و اشخاص نیست بلکه به قاعده ها ، اصول و سنت ها توجه می شود. در نتیجه قرآن از حوادث تبیین سنت میکند و علل بروز سنت ها را بیان می کند و همچنین سنت ها را به ربوبیت خداوند ارجاع می دهد.
- تبیین امور تمدنی به وسیله سنت ها:
امتداد شریعت تمدن اسلامی است و در تبیین امور تمدنی در واقع ما به سنت ها نظر و توجه می کنیم یعنی برای تبیین تمدن ها از سنت ها استفاده می شود. پس فواید طرح سنت ها تبیین تمدن ها براساس سنت ها است. امروزه برای تحقق دادن تمدن باید به سنت های الهی نظر داشت به بیان دیگر سنت شناسی در تمدن سازی بسیار موثر است. مبنای معرفتی هر تمدن دینی سنت هست و حاکمیت دینی در هر زمانی برای تحقق دادن سنت های الهی هست و برای تحقق دادن هر تمدن دینی نیاز به سنت های الهی است. انسان نمونه های سنت های الهی درعالم را می تواند در روابط نفس و قوا متوجه شود. زمانی که انسان روابط نفس قوا و نفس بدن را با علم حظوری کشف کند نمونه های سنت های الهی را در این رابطه می تواند متوجه شود، نمونه دیگر مثل سنت احاطه عالی برای دانی یا سنت ظاهر در باطن ، سنت هدایت قوای نازله به وسیله قوای عالیه ، سنت تسلط عالی برای دانی، سنت فیض رسانی عالی برای دانی، سنت قیومیت که قائم بودن قوای عالی به دانی هست. پس ما در معرفت نفس می توانیم سنت های الهی در عالم را بشناسیم و کسی که خودش را می شناسد رابطه نفس و بدن و نفس و قوا را می شناسد و می تواند سنت های الهی را در درون خود کشف کند .
- ربوبیت و فاعلیت حق:
ربوبیت و فاعلیت همان نقوا دادن سنت های الهی هست . کار خداوند ظاهر کردن سنت ها می باشد و تدبیر خداوند همان تحقق دادن سنت های الهی هست . تمامیت حق در مقام فعل همان ربئبیت است که ربوبیت به شکل سنن ربوبی تحقق و شکل پیدا می کند . حظور حق در مقام فعل جلوه دادن سنن ربوبی هست . پس هیج فعلی از افعال خداوند نیست که سنت خداوند نباشد .
- کشف حکمت در سنت ها:
در هر سنتی حکمتی سریان دارد و باید در سنت ها حکمت ها را کشف کرد.حکمت در دل تمام سنت ها ساری و جاری هست. خداوند متناسب با خلقیات امت و جهت گیری های آنان و اینکه راه سعادت را بر می گزینند یا شقاوت، سنت های خود را ظاهر می کند. حکمت سنت ها، سعادت، شقاوت، حق و باطل امت ها است که انسان باید آن ها را متوجه شود و کشف کند. ما در هر حادثه ای باید سنتی که در آن سریان دارد را کشف کنیم و در هر سنتی حکمتی که در آن ساری است را بفهیمم همچنین در هر حکمتی رحمتی ساری است. پس تمام سنن الهی چه جلالی و چه جمالی مشمول سنت الهی هست و خداود از این دو راه رحمت خود را افاضه می کند .