آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • ویژگی‌های نگاه اسمایی به عالم هستی

ویژگی‌های نگاه اسمایی به عالم هستی

خلاصه محتوا:

محور اصلی این محتوا تأکید بر «نگاه اسمایی» به عالم است؛ نگاهی که از میان همه‌ی شیوه‌های نگرش به جهان، عالی‌ترین و جامع‌ترین نوع بینش محسوب می‌شود. در این بینش، عالم در پرتو اسماء الهی دیده می‌شود و هستی، یک حقیقت نوری و وجودی تلقی می‌گردد که همه‌ی مراتب آن، از ملک تا ملکوت و جبروت، با یکدیگر پیوسته و مرتبط هستند.

در این رویکرد، نخستین ویژگی، «نگاه از باطن به ظاهر» است؛ یعنی انسان ابتدا به علت و باطن اشیاء نظر می‌کند و سپس مظاهر، ظاهری را می‌بیند. دوم، «جمعی بودن نگاه» است، به این معنا که مراتب گوناگون هر چیز در عین تمایز، در یک کلّ واحد مشاهده می‌شوند. سوم، «اتصالی بودن» نگاه است؛ زیرا میان مراتب هستی، پیوستگی ذاتی و وجودی برقرار است. چهارم، «شبکه‌ای بودن نظام هستی»؛ یعنی همه‌ی موجودات در یک شبکه‌ی نوری واحد به هم پیوسته‌اند و وحدتی در عین تکثر میان آن‌ها حکم‌ فرماست.

این نگرش همچنین دارای خاصیت «سَریانِی» است؛ بدین معنا که وحدت الهی در همه‌ی کثرات جاری است. نگاه اسمایی «وجودی» است؛ یعنی توجه به جنبه‌ی وجودی و نوری اشیاء دارد، نه ماهوی یا عرضی. این نگاه همچنین «احاطی و اطلاقی» است، زیرا در آن حضور مطلق و فراگیر حق در تمام مظاهر مشاهده می‌شود.

در ادامه، توضیح داده می شود که در نگاه اسمایی، هر مظهر و پدیده‌ای آینه‌ی اسماء الهی است و لذا هیچ چیزی در جهان لغو و بیهوده نیست؛ هر چیز غایت و هدف و جایگاه خاص خویش را دارد. در این نگاه، عدالت و حکمت با یکدیگر جمع می‌شوند؛ عدالت قرار گرفتن هر چیز در جای خود و حکمت، هدف‌داری آن چیز است. همچنین رحمت الهی دایره‌ای وسیع‌تر از عدالت و حکمت دارد و همگی در پرتو آن فهم می‌شوند.

در این نظام، اسماء الهی در تار و پود همه‌ی موجودات حضور دارند و ذات، صفات و افعال هر شیء نسبت وجودی با ذات، صفات و افعال الهی دارند. همین دیدگاه موجب می‌شود عالم، تجلی دائمی الوهیت الهی باشد. بدین‌سان، هر شیء خود عالمی است و همه‌ی عوالم در نهایت، به ربوبیت واحد حق متصل‌اند.

در این بینش، ربوبیت الهی همراه با رحمت است و تدبیر او از سر محبت و علم مطلق تحقق می‌یابد. تنها در این افق از معرفت می‌توان رابطه‌ی نزدیک و قیّومی میان خالق و مخلوق را دریافت: «مع کل شیء لا بالمقارنه». در نهایت با این نگاه، سنت‌های الهی، ساختار و نظام عالم و حتی سیر روح انسان معنا می‌یابد؛ زیرا هر اسم الهی به صورت سنتی در عالم ظاهر می‌شود و تدبیر و نظم کیهانی از همین ظهور اسماء ناشی است. 

پس بن‌بستِ معرفتی در این بینش معنا ندارد، زیرا هر چیز نشانی از حضور مطلق و وحدت الهی در خویش دارد.

آغاز محتوا:

نگاه‌های متفاوتی به هستی وجود دارد. برترین نگاه، نگاه اسمایی است که عالی‌ترین و جامع‌ترین نگاه است. انسان بدون نگاه نمی‌تواند به عالم و به خویشتن نظر کند. بهترین نگاه به عالم، نگاه توحیدی، وجودی و نوری است. در واقع نگاه نوری، نظام نگاه اسمایی است؛ نظامی نوری و وجودی است. بر اساس این نگاه، انسان می‌تواند بسیاری از مسائل معرفتی خود را تنظیم و طراحی کند و این نوع نگاه مبنای فهم بسیاری از معارف کلیدی و بنیادی توحیدی قرار می‌گیرد.

  • اولین ویژگی نگاه اسمایی به عالم این است که:

 این نگاه از باطن به ظاهر است؛ از علت به معلول؛ از مَلَکوت به مُلک. این نگاه در واقع نگاهی است که هم ظاهر را و هم باطن را می‌بیند و ظاهر و باطن را با هم می‌بیند، نه جدا از هم. بنابراین این نگاه تمام عالم هستی را با اسماء ‌الله تحلیل و تبیین می‌کند. پس این نگاه، نگاه معیتی است؛ یعنی دیدن ظاهر و باطن. نگاه اسمایی نگاه معیتی است؛ یعنی ظاهر و باطن را دیدن و با هم دیدن، نه جدا دیدن.

  • دومین ویژگی این است که:

 باطن را همراه با ظاهر می‌بیند و ظاهر را همراه با باطن. در این نگاه، جمع مراتب یک شی حاصل می‌شود؛ در نگاه اسمایی تمام مراتب یک مظهر دیده می‌شود. ملک و ملکوت با هم دیده می‌شوند. ملک و ملکوت و جبروت و اِلهیت یک شی در نگاه جمعی دیده می‌شود. پس دومین خصیصه نگاه اسمایی این است که نگاه جمعی است: تمام مراتب یک حقیقت با هم دیده می‌شود و در واقع جدا از همدیگر نیستند.

  • سومین ویژگی:

سومین ویژگی نگاه اسمایی، اتصالی بودن این نگاه است. حال سوال مطرح می شود که این نگاه یعنی چه؟ یعنی تأکید بر اصل پیوستگی در این نگاه است. میان مراتب عالم اتصال ذاتی و ارتباط وجود دارد و مظاهر ظاهری با هم ارتباط ذاتی و اتصال وجودی دارند و مراتب با هم ارتباط وجودی دارند. در عالی‌ترین سطح بین تمام مظاهر، ارتباط وجودی و اتصال وجودی هست و تمام این‌ها با ذات الهی ارتباط دارد. پس این نگاه، نگاه اتصالی است.

  • چهارمین ویژگی نگاه اسمایی این است که:

 این نگاه شبکه‌ای است. یعنی تمام روابط و ارتباطات بین مظاهر، تمام اتصالات ذاتی بین مظاهر در یک شبکه واحد نوری که یک شبکه وجودی واحد است دیده می‌شود. به تعبیر دیگر تمام اشیاء ارتباط وجودی و اتصال ذاتی با هم دارند و همه به خداوند متصل می‌شوند. و همین که با هم مرتبط و دارای اتصال وجودی‌اند و جدا از هم نیستند، در واقع هستی عالم یک حقیقت واحد است. به ظاهر می‌گوییم هستی‌های اشیا متعددند؛ در واقع تعیینات متکثرند: آب، آتش، خاک، هوا این‌ها کثراتی از ماهیتِ هست‌اند و آن وحدت و پیوستگی و یگانگی در وجودِ هستی است؛ یعنی می‌گوییم هستی واحد با تعیینات متعدد ظاهر شده. پس در این نگاه اسمایی که نگاه شبکه‌ای است، هستی‌ها را واحد می‌بینید، مرتبط با هم، متصل به هم و یک حقیقت واحد در تمام این تعیینات حضور و ظهور دارد.

  • پنجمین ویژگی نگاه اسمایی این است که:

 در متن این نگاه شبکه‌ای که نگاه شبکه وجودی و نوری است، یک حقیقت سریان دارد. یک حقیقت است که این شبکه نوری را هستی‌بخشیده، یک حقیقت است که این شبکه نوری را نظام بخشیده و تمام ارکان یک شی و اجزای یک شی در حقیقت به هم متصل‌اند. آن یک حقیقت در تار و پود هر شی حضور و ظهور و تجلی دارد و در تار و پود یک شی به آن شی رنگ وجودی و الهی بخشیده است که وحدت در کثرات را سریاناً حاضر می‌سازد؛ همان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت. آن نگاه، نگاه اسمایی، نگاه سریانی است؛ یعنی سریانِ وحدت در کثرت، سریانِ واحد در کثرت، سریانِ ذات یگانه الهی در تمام کثرات فقط در نگاه وجودی و اسمایی است. پس در این نگاه اسمایی یک حقیقت سریان دارد؛ خصلت سریانی بودن این نگاه.

  • ششمین ویژگی این است که:

 این نگاه وجودی است. نگاه اسمایی، نگاه وجودی است؛ یعنی ما به جنبه‌های وجودی اشیاء، به جنبه‌های نوری اشیاء نظر می‌کنیم، نه به اعراض آن‌ها، نه به جواهر آن‌ها و نه به تعینات آن‌ها. در این نگاه در حقیقت به هستیِ آن‌ها نظر می‌کنیم و هستیِ آن‌ها را مرتبط با حق می‌بینیم و هستی هر شی را نور می‌دانیم. هستی هر شی همان نور شی است که به حق مرتبط و متصل است. در نگاه اسمایی، هستیِ اشیاء عین اتصال به ذات الهی است.   موجودات از جهت اعراض و جواهر و تعینات، حدودشان با حق ارتباط و اتصال ندارد؛ اما هستیِ اشیا با حق مرتبط است. پس این نگاه، نگاه وجودی است.

  • هفتمین ویژگی در نگاه اسمایی این است که :

این نگاه احاطی است. در این نگاه، حضور حق به معنای احاطه اطلاقی است. پس همه مظاهر در این نگاه دیده می‌شوند؛ این نگاه، نگاه احاطی است احاطه اطلاقی یعنی ما در تمام مظاهر یک وجود محیط اطلاقی را مشاهده می‌کنیم و در واقع همه مظاهر در احاطه آن حقیقت اطلاقی هستند. پس نگاه اسمایی، نگاهی احاطی و محیطی است.

  • هشتمین ویژگی نگاه اسمایی این است که:

 نگاه اسمایی نگاه اطلاقی است. یعنی آن یک حقیقت حاضر در کثرات به تمامیت ذات خود حضور دارد؛ به تمامیت ذات خود همه‌جا حاضر و ناظر است و این نگاه وجودی می‌تواند احاطی و اطلاقی و سریانی باشد. فقط در نگاه اسمایی می‌توان به حضور اطلاقی نظر کرد؛ در نگاه‌های دیگر هرگز نمی‌توان درباره حضور اطلاقی سخن گفت. تنها در نگاه اسمایی می‌گوییم ذات الهی در تمام مظاهر به ‌ذات حضور و ظهور دارد.

  • نهمین ویژگی نگاه اسمایی این است که :

در این نگاه تمام شؤون یک شی، تمام ابعاد یک شی، تمام مراتب یک شی آیت الهی‌اند؛ آیینه الهی‌اند؛ انعکاس اسمای الهی را می‌کنند و نشان‌دهنده اسمای‌الله‌ هستند. یعنی هر شان را جلوه‌ای اسمی از اسما می‌بینیم؛ بینایی از هر اسم، بصیرت است؛ شنوایی مظهر اسم سمیع است؛ هر کار مظهر اسم قادِر و سر قدرت الهی است. تخیل کردن، اثر اسم مصور و فهمیدن مظهر اسم علیم الهی است. تنها در نگاه اسمائی است که برای هر شأنی از شئون تبیین و تحلیل دقیق وجود دارد و نسبت هر شأن با اسمای الهی روشن می‌شود. این نگاه از جامع‌ترین و دقیق‌ترین نوع نگرش به اشیا است، زیرا هر بعد و مرتبه‌ای از وجود را دارای فهم مستقل اما مرتبط با کل حقیقت می‌بیند.

  • ویژگی دهم: معیت درونی و وحدت شئون هر شیء:

در این نگرش، همه‌ی ابعاد و مراتب یک موجود در ارتباط درونی با هم دیده می‌شوند. شئون مختلف یک شیء جدا از هم نیستند بلکه همه در وحدت وجودی آن شیء حضور دارند؛ چنان‌که همه‌ی مظاهر عالم نیز با یکدیگر و با ذات الهی مرتبط‌اند. همان‌گونه که موجودات همه در نسبت با حق قرار دارند، درون هر موجود نیز بین شئون مختلفش همین رابطه‌ی درونی برقرار است. این همان «معیت درونی» است، یعنی پیوست وجودی بین شئون و ذات یک موجود.

  • ویژگی یازدهم : نفی لغو و عبث در هستی:

در نگرش اسمائی، هیچ جزء و پدیده‌ای در عالم بی‌هدف، بی‌ارزش یا پوچ نیست. خلقت همه‌ی موجودات بر اساس ضرورت و حکمت است. هر مخلوق جایگاه و هدفی دارد و در توازن کلی عالم مؤثر است. در این نظام، حکمتی ساری در همه‌ی هستی جاری است و همه‌چیز در مدار هدفمندی الهی خلق شده است.

  • ویژگی دوازدهم : وحدت عدالت و حکمت:

عدالت در نگاه اسمائی یعنی قرار گرفتن هر چیز در جایگاه متناسب با خود، و حکمت یعنی آفرینش هدفمند و دارای غایت. این دو در حقیقت یک واقعیت‌اند: قرار گرفتن هر چیز در موضع خود (عدل) بر اساس غایت الهی (حکمت) تحقق می‌یابد. این هماهنگی میان عدل و حکمت همان «معیت اسمائی» است؛ همان حقیقتی که قرآن می‌فرماید: «بالعدل قامت السموات و الارض» و نیز «ربّنا ما خلقت هذا باطلاً». جهان بر عدل و حکمت استوار است، نه بر بطلان و عبث.

  • ویژگی سیزدهم : همراهی رحمت با حکمت و عدالت:

در نگاه اسمائی، نه تنها عدالت و حکمت، بلکه رحمت نیز هم‌زمان با آن دو دیده می‌شود. سرچشمه‌ی عدل و حکمت، رحمت الهی است. رحمت الهی فراگیرتر از آن دو است، زیرا عدل و حکمت، جلوه‌ها و تجلیات رحمت الهی‌اند. هرگونه تدبیر الهی در عالم از باب رحمت است، و از همین جهت عدالت و حکمت در پرتو رحمت الهی تفسیر می‌شوند.

  • ویژگی چهاردهم : جامعیت تبیین اسمائی:

نگاه اسمائی، جامع ‌ترین نوع نگرش به عالم است. در این دیدگاه، هر موجود با تمام هویت و ارکان خود ذات، صفات و افعالش تحلیل می‌شود. آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «اللهم انی اسئلک باسمائک التی ملات ارکان کل شیء». یعنی اسمای الهی تار و پود اشیا را پر کرده‌اند. ذات، صفات و افعال هر شیء همه بر محور اسمای الهی تکوین یافته‌اند. بین این سه ساحَت (ذات، صفت و فعل) در هر موجود نسبتی وجودی و تکوینی وجود دارد؛ و این نسبت همان بازتاب نسبت بین ذات، صفات و افعال الهی است. بنابراین ذات، صفات و افعال موجودات چیزی جز تجلّیات و تنزلات ذات، صفات و افعال حق تعالی نیستند.

  • ویژگی پانزدهم : شرط لطافت روح در ادراک نگاه اسمائی:

برای دستیابی به نگرش اسمائی، لطافت و طهارت روح شرط است. فرد باید از آلودگی‌های نفسانی و کدورت‌های مادی پاک شده باشد تا بتواند این حقیقت را شهود کند. مادامی‌که روح صافی و لطیف نشده باشد، درک سریان اسمای الهی در هستی ممکن نیست. این بینش از سنخ فهم‌های ذهنی نیست، بلکه حاصل صفای باطنی و حضور قلبی است.

  • ویژگی شانزدهم : انعکاس تمامی اسماء در هر مخلوق:

در نگاه اسمائی، همه‌ی کمالات الهی در هر شیء، به اندازه‌ی ظرف وجودی‌اش، متجلی‌اند. هر موجودی نشانی از «الوهیت» دارد و عالم، سراسر «هوَالله فی السماء» و « فِی الاَرض» است. این معنا اشاره به حضور و ظهور حق در همه‌ی مراتب هستی دارد: خداوند در هر موجود در مقام الوهیت حاضر و ظاهر است. هر شیء آینه‌ی تمام اسماء است و از الوهیت حکایت می‌کند.

  • ویژگی هفدهم : عالم‌بودن هر موجود:

از آنجا که هر چیز دربردارنده‌ی مجموعه‌ای از اسمای الهی است، می‌توان گفت هر شیء، عالمی مستقل است. عالم‌های گوناگون مخلوقات در نهایت در عالم واحد ربوبیت  می‌شوند. هر موجود، عوالم اسمائی را در خویش دارد؛ برخی اسماء در او غالب و برخی مغلوب‌اند. درک این معنا تنها در پرتو نگرش اسمائی ممکن است.

  • ویژگی هجدهم : غلبه ربوبیت در نظام هستی:

در نگاه اسمائی، ربوبیت خداوند بر تمام هستی سیطره دارد، چنان‌که قرآن می‌فرماید: «الحمد لله رب العالمین». هر مخلوق تحت تدبیر الهی است. ربوبیت در این دیدگاه با رحمت پیوسته است؛ یعنی هر تدبیری، جلوه‌ای از رحمت الهی نیز هست. جدایی میان رحمت و تدبیر ممکن نیست رحمت بدون تدبیر و تدبیر بدون رحمت بی‌معناست.

  • ویژگی نوزدهم : معیت حق با اشیا:

در این نگرش، خدای متعال با همه‌ی موجودات معیت دارد نه از راه ترکیب و امتزاج، بلکه از راه احاطه‌ی قیومی. او «داخل در اشیا است نه به نحو ترکیبی، و خارج از اشیا است نه به نحو جدایی». حق تعالی با هر چیزی همراه است . (مع کل شیء لا بالمقارنه) و این معیت از سنخ وحدت وجودی است. خداوند در باطن هر موجود حضور دارد. از همین رو، او «انیس»، «جلیس» و «رفیق» است.

  • ویژگی بیستم : نزدیک ‌ترین رابطه‌ی ممکن میان حق و خلق:

تنها در نگاه اسمائی است که نزدیک ‌ترین نسبت میان خالق و مخلوق شناخته می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: «انی قریب الجیب دعوه الدعا» (به معنای قطعاً من خدا نزدیک هستم به شما) و نیز «نحن اقرب الیه من حبل الورید»(به معنای ما از رگ گردن به تو نزدیک تر هستیم). این آیات بیانگر حضور پیوسته و احاطه‌ گر حق بر وجود انسان و همه‌ی موجودات است؛ حضوری که بین قلب انسان و خود او حائل می‌شود تا تنها حق در قلب باقی بماند.

  • ویژگی بیست‌ویکم : مدیریت واحد و هماهنگ الهی:

در نظام اسمائی، همه‌ی شئون عالم تحت تدبیر واحد الهی قرار دارند. این تدبیر، فراگیر، حکیمانه و آمیخته با رحمت و علم لایتناهی است. از این جهت، مدیریت الهی، یکپارچه و هماهنگ است؛ هیچ جزء هستی در بیرون از این انسجام قرار ندارد. علم و رحمت و حکمت پایه‌های این نظام مدیریتی‌اند.

  • ویژگی بیست‌ودوم : سنت‌سازی و جریان سنت‌های الهی:

تحقق سنت‌های الهی در عالم تنها در پرتو نگاه اسمائی معنا می‌یابد. هر اسمی از اسمای الهی در قالب سنتی در عالم ظهور می‌کند؛ آفرینش، تدبیر، علم و رحمت هرکدام نوعی سنت الهی هستند. بدین ترتیب، جریان سنت‌های الهی همان جریان ظهور اسمای الهی در هستی است.

  • ویژگی بیست‌وسوم : ساختار‌یافتگی و نظام‌مندی اشیا:

تنها از رهگذر نگاه اسمائی است که می‌توان به ساختارها و نظام‌های هماهنگ در عالم معنا بخشید. چون وجود هر چیز بر اساس اسمای الهی بنا شده است، نظام‌سازی در هر سطح از هستی تابع نظم اسمایی آن است. ساختار وجودی اشیا، خمیرمایه‌ی اسمای الهی دارد، و این حضور اسمائی در درون هر مخلوق سبب شکل‌ گیری نظم تکوینی می‌شود.

  • ویژگی بیست‌وچهارم : عالم‌سازی روحانی در انسان:

در اثر نگاه اسمائی، در وجود هر انسان عوالمی گشوده می‌شود. هر انسان در سیر انفسی خویش، سفری در درون عوالم باطنی خود آغاز می‌کند. هرگز تغییر در عالم بیرونی بدون تغییر در عالم درونی انسان رخ نمی‌دهد. دگرگونی در «عالم انسان‌ها» به دگرگونی در احوال روحی آنان منجر می‌شود، زیرا هر انسان آینه‌ی عالمی در خود است.

گفتارهای مشابه