آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • نکات سلوکی –  بخش چهارم

نکات سلوکی –  بخش چهارم

خلاصه محتوا

در این بخش از مباحث «نکات سلوکی»، دو محور اصلی بیان می‌شود: 

نخست، شناخت «سنت‌های الهی» که ساختار مدیریت الهی بر جهان را تشکیل می‌دهد و دوم، «سبک زندگی انسان» در هماهنگی با آن سنت‌ها. اساس رزق در نگاه الهی بر رحمت بنا شده و توسعه آن بر حکمت است. میزان رزق، به ‌ویژه رزق معنوی، متناسب با طهارت باطنی انسان است. کار و تلاش معاش برای مؤمن، علاوه بر تأمین مادیات، عرصه‌ای برای تربیت معنوی و رشد صفاتی چون صبر، حلم و توکل به شمار می‌آید. 

سنت الهی آن است که انسان به مال و امکانات برسد اما احساس مالکیت مطلق نکند. دارایی باید وسیله‌ای برای آرامش روحی شود، نه غرق شدن در دنیا. نظم و طهارت، دو ویژگی مهم در ساختار هستی هستند که مؤمن باید با آن‌ها هماهنگ شود. در امور زندگی، خرید و مصرف باید بر اساس ضرورت انجام گیرد و از تجمل‌گرایی و انباشت بیهوده اشیاء پرهیز شود. ساده‌زیستی که از ایمان و توحید برآید، ارزشمندتر از ساده‌زیستی ناشی از فقر است. 

مال بی‌برکت شامل اموالی است که از طریق حرص، ظلم، حرام، یا بدون پرداخت حقوق دیگران به دست آمده باشد. در مدیریت، امانتداری، کنترل احساسات، و واگذاری مسئولیت به افراد متخصص و معتمد اهمیت دارد. عوامل مؤثر در پیشرفت سلوکی شامل دعای خیر دیگران، شکر نعمت‌ها، خدمت بی‌ریا و خدمت به والدین است. 

در باب فقر و غنا، آنچه در سلوک اثرگذار است «تعلق به دنیا» است، نه مقدار دارایی. فقیر باید صابر و راضی، و غنی باید شاکر و بخشنده باشد. ایمان به حکمت و رزاقیت الهی، جوهره رشد روحی هر دو گروه است. 

بخش عمیقی از محتوا به «طلب به ذات» و جایگاه اسماء الهی در اجابت دعا اختصاص دارد. هر خواسته انسان، طلب یک اسم الهی است و خدا بر اساس آن اسم تجلی می‌کند. طلب کامل، طلب «وجود به ذات» است که موجب تجلی همه اسماء الهی می‌شود؛ این مقام، جایگاه انسان کامل همچون پیامبر اسلام است. در نهایت، احکام شریعت هم از اقتضای ذات انسان سرچشمه می‌گیرد و مانند صفات ذاتی پدیده‌ها، امتداد نیاز وجودی او به سوی کمال است.

آغاز محتوا

  • سنت‌های الهی و سبک زندگی سالک :

در این محتوا دو محور اساسی مطرح می‌شود: نخست، سنت‌های الهی که همان شیوه‌های ربوبیت و مدیریت عالم توسط خداوند هستند، و دوم، سبک و شیوه صحیح زندگی انسان. برای حرکت در مسیر سلوک، لازم است هم این سنت‌های الهی شناخته شود و هم روش درست زیستن بر اساس آن‌ها اتخاذ گردد. 

  • رزق؛ جلوه‌ای از رحمت و حکمت الهی :

اصل رزق دادن خداوند، ناشی از رحمت نامتناهی اوست، و توسعه در رزق نیز از حکمت او سرچشمه می‌گیرد. به بیان دیگر، خداوند از یک سو با رزق ‌رسانی، رحمت خود را جاری می‌سازد و از سوی دیگر با وسعت یا محدود کردن رزق، حکمت خود را آشکار می‌کند. میزان و گستره رزق متناسب با درجه طهارت انسان است؛ هرچه طهارت بیشتر باشد، رزق جهت‌ گیری بیشتر به سوی امور معنوی پیدا می‌کند و معنویات نصیب مؤمن می‌گردد. 

  •  پیوند کار و معارف توحیدی: 

انسان مؤمن، هرچند نیازمند فعالیت اقتصادی برای تأمین معاش است، اما در همین مسیر بخشی از معارف توحیدی را درک می‌کند. از رهگذر تلاش برای کسب روزی، صفاتی چون صبر در سختی‌ها، شناخت آدمیان، پختگی، حلم و توکل در او پرورش می‌یابد. 

  • حذف احساس مالکیت و استقلال مادی: 

سنت الهی این است که انسان به رزق و حتی ثروت برسد، اما دچار احساس مالکیت و استقلال نشود. مال و ثروت برای لذت‌جویی کامل از دنیا آفریده نشده‌اند، بلکه وسیله‌ای برای ایجاد آسایش و در نهایت، آرامش روحی‌اند. مؤمن باید ثروت خود را در مسیری به کار گیرد که آرامش حقیقی را فراهم آورد و بداند که این مال، از آنِ او نیست. برنامه اقتصادی یک سالک باید بر این مبنا باشد که مال و ثروت در مسیر حق صرف شود: پرداخت سهم سادات و فقرا، ذخیره‌ای به اندازه نیاز، و استفاده درست و به‌جا از مابقی. 

  • هماهنگی با نظام عالم: 

عالم هستی دارای نظام و نظم هماهنگ است و سالک باید خود را با این نظام هماهنگ کند. نظم در امور عبادی و کلیه امور زندگی، انسان را هم ‌سنخ با عالم می‌سازد و سبب می‌شود عالم به حمایت از او برخیزد. دومین ویژگی نظام هستی «طهارت» است؛ آب، خاک، هوا و آتش همگی از عناصر پاک ‌کننده‌اند و طهارت، ساختار ذاتی عالم است. کسی که به طهارت می‌رسد، با عالم همسو و هم‌سنخ می‌شود و از حمایت آن برخوردار خواهد بود. 

  • پرهیز از خرید و مصرف بر اساس هوس: 

سالک در امور معیشتی نباید خرید خود را بر اساس هوس انجام دهد، بلکه باید به اندازه ضرورت خرید کند. او باید شرایط زندگی را همواره منظم و پاکیزه نگه دارد، وسایل خراب را تعمیر کرده و از انباشت وسایل فرسوده در منزل پرهیز نماید؛ این وسایل را یا بفروشد و صرف زندگی کند یا به نیازمندان ببخشد. 

  • ساده‌ زیستی بر پایه توحید: 

ساده ‌زیستی مؤمن باید بر اساس عقیده توحیدی باشد، نه صرفاً از سر فقر. چنین ساده‌ زیستی از ثروت، شرافت بیشتری نسبت به ساده ‌زیستی ناشی از فقر دارد. 

  • گردش مال و ثروت در زندگی مؤمن: 

سرمایه مؤمن باید در حال گردش باشد و راکد نماند. نمونه‌هایی از مال بی‌برکت عبارتند از ثروتی که با حرص و ولع جمع شده، در جای درست مصرف نشود، حق دیگران (سادات، فقرا و شرکا) از آن پرداخت نگردد، مال وقفی بدون مجوز شرعی در آن باشد، یا مال حرام و شبهه ‌ناک در آن خلط گردد. چنین اموالی برکت خود را از دست می‌دهند. 

  • مسئولیت ‌پذیری در امور اقتصادی: 

مؤمن باید شرافتمندانه در پی تأمین معاش خویش باشد، زرنگی به خرج دهد ولی حق دیگران را ضایع نکند. او باید در زندگی مسئولیت ‌شناس و مسئولیت ‌پذیر باشد؛ همچون مدیر موفقی که بر اساس تخصص و امانت ‌داری افراد، به آن‌ها مسئولیت می‌سپارد، امانتدار بیت‌المال است، خشم خویش را کنترل می‌کند و روش‌های نوین مدیریتی به کار می‌بندد. 

  • عوامل کمک ‌کننده در مسیر حق: 

برای پیشروی در راه حق، عواملی چون دعای خیر دیگران، شکرگزاری از خداوند، خدمت خالصانه به مردم و به والدین، نقش‌آفرینی دارند. 

  • تغییر سرنوشت انسان در لوح الهی :

سرنوشت انسان در «لوح محفوظ» تنها با اراده خداوند تغییر می‌کند؛ اما در «لوح محو و اثبات»، با اراده اولیاء الهی و فرشتگان نیز قابل تغییر است. 

  • سنت الهی در پالایش: 

از سنت‌های الهی آن است که اصل پالایش در سراسر عالم جاری و ساری باشد. در این فرآیند، از میان تعداد زیادی افراد، معدودی به مقامات والا می‌رسند؛ همانند آن ‌که هزاران کودک باید از میان بروند تا شخصی مانند حضرت عیسی (ع) به مقام نبوت، سلوک و عرفان نائل شود. همچنین در هر جامعه، همه شاگردان نزد یک معلم، عارف یا سالک به مقام و مرتبه بالایی نمی‌رسند. 

  •  تنوع نیازهای مادی و مشاغل :

از آن‌ جا که عالم برای رفع نیازهای گوناگون مادی بشر آفریده شده، وجود اصناف و مشاغل مختلف همچون نجار، بقال، کفاش، معلم، مهندس، پزشک و نگهبان ضروری است. این نیز بخشی از سنت مدیریت الهی بر جهان است. 

  •  دعوت به دین، نه دعوت به خود: 

استاد معنوی نباید شاگردان را به خود دعوت کند؛ بلکه باید دعوت به دین الهی را محور تبلیغ خود قرار دهد. میلی که در دل انسان برای کسب معارف و علوم ایجاد می‌شود، در واقع به اراده خداوند است و اوست که تعیین می‌کند هر انسان در چه مسیری قرار گیرد. 

  • نقش شیطان در سنت‌های الهی: 

شیطان یکی از عوامل مهم در مشغول ساختن ذهن انسان است و دو بعد دارد: 

1- بعد اختیاری و ارادی: در این بعد، شیطان آزادانه مرتکب گناه می‌شود، نزاع ایجاد می‌کند، میل به گناه را در انسان می‌افزاید، فتنه و سحر و جادو می‌آموزد، نفاق و اختلاف پدید می‌آورد و دنیا را در نظر انسان‌ها آراسته جلوه می‌دهد. به همین دلیل، سزاوار عذاب الهی است. 

2- بعد تکوینی و غیرارادی: در این بعد، شیطان تنها واسطه و ابزار تحقق برخی سنت‌های الهی می‌شود، همچون سنت انتقام یا اضلال. 

  • اضلال ثانویه: 

زمانی که انسان‌ها خود، عمداً راه گناه را برگزیده و از فرصت توبه که خداوند به آنان داده استفاده نکرده‌اند، خداوند اراده می‌کند که سنت «اضلال ثانویه» در مورد آنان اجرا شود. در این مرحله، شیطان مأمور گمراه ساختن این گروه می‌شود. از آن‌جا که در این حالت، شیطان نه از روی میل شخصی، بلکه به حکم خداوند گمراه ‌گری را انجام می‌دهد، معذب نیست و پاداش او، تخفیف در عذابش خواهد بود. 

  • جایگاه فقر و غنا در سلوک: 

فقرا باید نسبت به فقر خود راضی و قانع باشند و با صبر، شکر و بدون شکایت زندگی کنند. اغنیا نیز باید شاکر خداوند باشند و واسطه رزق ‌رسانی به فقرا شوند. 

فقر و غنا به خودی خود در سلوک نقش تعیین ‌کننده‌ای ندارند؛ آنچه اثرگذار است، نبود وابستگی به دنیا است. اگر ثروتمند با اخلاص مال خود را به فقرا ببخشد، این خود بخشی از مسیر سلوک اوست. اگر فقیر نیز با رضایت به تقدیر الهی و صبوری زندگی کند، این همان سلوک اوست. 

  • ایمان؛ عامل نجات در هر دو طیف: 

چه فقیر و چه ثروتمند، تنها ایمان است که آن‌ها را رشد و نجات می‌دهد. هر دو باید ایمان به حکمت، رازقیت و ربوبیت الهی داشته باشند و آگاهانه صبر پیشه کنند. این صبر، بخش مهمی از سلوک آن‌هاست. 

  • طلب از حضرت حق با شئون مختلف: 

در طلب از خداوند، باید او را با شئون مختلفش فراخواند. اگر کسی «وجود به ذات» الهی را بخواهد، یعنی خدا را با تمام اسماء و صفاتش طلب کرده است، آنگاه خداوند نیز با همه اسماء خود بر او تجلی می‌کند. 

  • اسماء الهی و خواسته‌های انسان: 

هر خواسته‌ انسان، مصداق طلب یک اسم از اسماء الهی است. برای مثال: 

– طلب غذا، طلب اسم «مطعم» است. 

– طلب آب، طلب اسم «ساقی» است. 

– طلب علم، طلب اسم «علیم» است. 

هیچ‌کدام از خواسته‌های ما «عدمی» نیستند؛ همه آن‌ها امور وجودی‌اند و پاسخ مناسب خود را از خداوند دریافت می‌کنند. 

  • طلب وجود به ذات؛ عالی‌ترین مرتبه :

اگر کسی وجود به ذات را طلب کند، همه اسماء الهی برای او تجلی می‌کنند. این طلب، عالی‌ترین و کامل ‌ترین خواسته است، که در پیامبران و اولیای کامل، همچون حضرت رسول اکرم (ص) دیده می‌شود. 

  • مراتب پاداش روزه‌ داران: 

برخی روزه‌ داران، به ‌تناسب مرتبه وجودی خویش، پاداشی همچون بهشت دریافت می‌کنند (الصَّوم لی وَأَنَا أَجزی بِه). اما گروهی دیگر که در مرتبه بالاتر هستند، پاداششان خود خداوند است. این مرتبه، مخصوص امامان و پیامبران است که خداوند با تمام اسماء خود بر آنان تجلی می‌نماید. 

  • قوای انسان و طلب‌های ویژه آن‌ها: 

هر یک از قوای انسان، طلبی خاص دارند و خداوند مطابق همان طلب، پاسخ می‌دهد: 

قوه بینایی، محسوسات را می‌طلبد. 

قوه شنوایی، صوت‌ها را طلب می‌کند. 

قوه لامسه، ملموسات را خواستار است. 

قوه خیال، صورت‌های ذهنی را طلب می‌کند. 

قوه عقل، معقولات و حقایق بالاتر را می‌طلبد. 

نهایتاً، هر انسانی اسم اعظم خود را متناسب با ویژگی‌های وجودی خاص خود طلب می‌کند. 

  • جایگاه عقل و حجت بر انسان: 

خداوند به هر انسانی عقل را عطا کرده تا حجت بر او تمام شود. همان ‌گونه که آتش ذاتاً درخواست ظهور حرارت را دارد و آب ذاتاً خواستار برودت است، انسان نیز ذاتاً طالب اسماء و کمالات الهی است. این طلب ذاتی، همان اقتضای فطری ما برای عبودیت است. 

گفتارهای مشابه