خلاصهٔ محتوا:
در این محتوابه تبیین ویژگیهای استاد سلوکی و نکات مهم در رفتار و روش او میپردازیم. نخستین ویژگی آن است که استاد سلوکی نباید دچار حاشیه پردازی شود؛ یعنی چنان در بیان علوم متعدد غرق گردد که اصل و محور سلوک یعنی توجه به خداوند کمرنگ شود. او باید شاگردان را به مبدأ همهٔ معارف که همان ذات حق است متوجه سازد و نگذارد طرح مباحث علمی، آن اندیشهٔ ناب توحیدی را پنهان کند.
استاد باید همچون تنهٔ درخت باشد نه شاخوبرگ آن؛ طرح علوم متعدد نباید صحنه را بر اصل راه و ارتباط با خدا بپوشاند. وی باید راه سلوکی را که همان راه رسیدن به اسرار توحید است برای شاگردان تبیین کند؛ مانند راه محبت به خدا، محبت به خلق، تواضع، عفو و گذشت، کوچک دانستن خود و عبادات خویش، و بزرگ دیدن گناه.
نکتهٔ دوم آن است که استاد سلوکی باید در خاطرات و آموزههای خود مبانی نظری و عملی توحید را روشن سازد و اهمیت راهداشتن در سلوک را گوشزد کند. سومین نکته اینکه در تمجید از استادان خویش نباید دچار غلو شود، زیرا تمجید باید شاگرد را به «راه» ترغیب کند، نه به شخص. هدف از معرفی استادان، شناخت شیوهٔ سلوک است نه تبلیغ افراد.
او باید در تبیین سلوک از نظریهٔ «اسمائی» یعنی بهرهگیری از اسماء الهی نیز یاری گیرد تا ظرافتهای معرفتی و سلوکی بهتر روشن شود؛ استفاده از اسماء الهی در علم سلوک کمکگرفتن از حق برای رسیدن به حق است.
در بخش دوم، سخن به موضوع «کار خیر» میرسد. توضیح داده می شود که اصل توفیق انجام کار خیر را باید از خداوند درخواست کرد؛ انجام کار خیر بدون اذن الهی یا برای تغییر تقدیر دیگران جایز نیست. همچنین ورود در امور دیگران بدون اذن الهی دخالت در قلمرو غیر است.
در پیشنهاد کار خیر باید یقین به خیر بودن آن داشت؛ اگر لوازم فساد در آن هست، باید از آن پرهیز کرد. کار خیر زمانی ارزشمند است که انسان خود آن را انجام دهد و بر آن نظارت کامل داشته باشد. افزون بر این، کار خیر باید «چرخشی» باشد تا همگان بهرهمند شوند؛ انجام مکرر آن برای یک گروه خاص موجب شرک خفی و سلب اخلاص و توکل میشود. آموزش مهارت به دیگران از کمک مالی برتر است، زیرا آن مهارت مشکل مالی افراد را بهطور پایدار حل میکند.
در نهایت، تأکید میشود که کار خیر نباید صنفی، حزبی یا گروهی شود، بلکه باید عمومی و الهی باشد. هدایت نیز تا وقتی انسان خودش طالب آن نباشد محقق نمیگردد.
آغاز بحث: ویژگیهای استاد سلوکی
نخستین نکته آن است که استاد سلوکی نباید دچار حاشیه شود. مقصود این است که او نباید آنقدر در بیان حاشیهها و مباحث مختلف فرو رود که متن اصلی، یعنی ارتباط با خداوند، دیده نشود و کم رنگ گردد.
به بیان دیگر، استاد سلوکی نباید شاگردان خود را با سرگرم کردن به علوم متعدد، از راه سلوک و از مبدأ آن علوم، که همان توجه به خداوند است، غافل سازد. طرح علوم فراوان اگر منجر به غفلت از خدا شود، خلاف سلوک است؛ زیرا ریشهٔ همهٔ معارف و علوم، حضرت حق است و همه چیز در توجه به خداوند معنا مییابد.
راه و سلوک نباید در کثرت علوم گم شود. اندیشهٔ ناب توحیدی نباید در میان طرح موضوعات پراکنده رنگ ببازد. باید به «علیم» متمرکز شد نه به «عالم». استاد در واقع باید تنهٔ درخت باشد، نه شاخه و برگ آن؛ زیرا شاخه و برگ ،یعنی طرح علوم متعدد نباید تنه را که همان اصل سلوک است بپوشاند.
آن سرّ توحیدی که سرچشمهٔ پیدایش همهٔ معارف است باید همواره در مرکز توجه قرار گیرد. راهی که انسان را به این سرّ توحیدی و اسرار و معارف الهی میرساند، همان راه سلوک است، و استاد موظف است آن را روشن و دقیق تبیین کند.
- تبیین راههای سلوکی:
نمونههایی از این راهها عبارتاند از: راه محبت به حق، محبت به خلق، راه تواضع، راه عفو و گذشت. هر یک از این راهها بخشی از مسیر سلوکاند. راهِ کوچک دانستن خود، راهِ ناچیز دیدن عبادات خویش، و راهِ بزرگ دیدن گناهان خویش نیز از اصول سلوکی مهماند.
تعدد مباحث نباید انسان را از طریقهٔ اصلی سلوک غافل کند. هرکس باید در مسیر سلوک خود، این روشها را به صورت پیوسته زنده نگه دارد.
- ضرورت تبیین مبانی توحیدی:
نکتهٔ دوم در ویژگی استاد سلوکی آن است که وی باید در خاطرات و تعلیمات خود، مبانی نظری و عملی توحید را به روشنی تبیین کند. باید ضرورت داشتن راه، و اهمیت مبنای توحیدی در سلوک را به شاگردان یادآور شود و از آن غفلت نکند.
- پرهیز از غلو در تمجید استاد:
ویژگی سوم آن است که استاد سلوکی در تمجید از استادان خود نباید به غلو دچار شود. تمجید اگر از حد بگذرد، شاگردان را به فرد و شخصیت سوق میدهد نه به راه. هدف از تمجید استاد، معرفی شیوهٔ سلوک اوست، نه دعوت به شخص.
بنابراین، طرح و یاد استادان باید به منظور شناساندن مسیر سلوک و شیوۀ پیمودن آن باشد. همچنان که در بحث دشمن شناسی نیز هدف، شناخت روشهای دشمن است نه صرفاً نام بردن از او؛ در سلوک نیز طرح افراد باید برای شناخت روش ایشان باشد، نه تعصب بر اشخاص.
- بهره گیری از نظریهٔ اسمائی در سلوک:
استاد سلوکی باید در تبیین سلوک از نظریهٔ اسمائی بهره گیرد. یعنی در توضیح جنبههای معرفتی و ظرایف سلوکی، از معارف مربوط به اسماء الهی استفاده کند. اسماء خداوند وسیلهای هستند برای رسیدن به معرفت حق و انجام سلوک بهدرستی. پس کمک گرفتن از اسماء الهی، در حقیقت کمک گرفتن از حق برای رسیدن به حق است؛ و این یکی از زیباترین جلوههای توحید عملی است.
- بخش دوم: مباحث مربوط به انجام کار خیر
- طلب توفیق از خداوند:
انسان باید اصل توفیق کار خیر را از خداوند بخواهد تا او خود انجام آن را حواله دهد. هرگاه خداوند پاسخ دعا و خواستهٔ ما را دهد، در حقیقت از سرمایهٔ ما خرج شده است و این امر بر میزان پاداش ما اثر دارد؛ بنابراین باید خواستهها را سنجیده مطرح کرد.
در اموری که مربوط به سرنوشت دیگران است، نه باید دخالت کرد و نه بدون اذن الهی دست به تغییر زد؛ زیرا در چنین کارهایی، اذن الهی شرط است. این دخالت در غیر حریم ماست و سالک نباید در امور عالم بدون اجازهٔ حق تصرف نماید.
- یقین به خیر بودن عمل:
در انجام کار خیر نیز باید یقین داشت که آن کار حقیقتاً خیر است. اگر لوازم و پیامدهای فاسدی در کار خیر وجود دارد، باید از آن پرهیز کرد. کار خیری را باید پیشنهاد و انجام داد که هیچ گونه لوازم فساد نداشته باشد. افزون بر این، خود انجام دهنده باید در انجام آن مشارکت و نظارت مستقیم داشته باشد تا به درستی به ثمر برسد.
- کار خیر چرخشی و اخلاص در آن:
کار خیر باید چرخشی و عمومی باشد؛ یعنی برای همه انجام شود نه برای عدهای خاص یا گروهی مشخص. چنانچه کمکها و خدمات فقط متوجه یک گروه خاص شود، به تدریج «شرک خفی» ایجاد میکند؛ یعنی وابستگی در مخاطب و خودنمایی در انجام دهنده. چنین حالتی اخلاص را از بین میبرد و توکل را هم در مخاطب تضعیف میسازد.
به همین دلیل تأکید شده است که کار خیر را باید چرخش داد تا اخلاص محفوظ بماند و مردم نیز عادت نکنند.
- آموزش به جای بخشش مالی:
از میان انواع کار خیر، آموزش یک فن یا مهارت به دیگران از کمک مالی بسیار مهم تر است؛ چراکه فرد را توانمند میسازد و مشکل مالی او را برای همیشه برطرف میکند. نمونههای آن میتواند تأسیس مرکز بهداشتی، خیریه، یا مؤسسهٔ قرضالحسنه باشد.
چنین اقداماتی علاوه بر ایجاد شغل برای دیگران، خدمت عام محسوب میشوند و بر خدمت خاص برتری دارند.
کار خیر باید از راه برپا کردن کارهای تولیدی آغاز شود؛ زیرا کار تولیدی، حرکتی است ماندگار، مفید، و پایدار در مسیر خیر.
- پرهیز از صنفی و حزبی کردن کار خیر:
نکتهٔ دیگر آن است که کار خیر نباید صنفی یا حزبی گردد. اگر جهت صنفی یا حزبی پیدا کند، از مسیر الهی و عمومی خارج میشود. خیر باید مطلق و عام باشد، برای همه، نه برای گروهی خاص. **نکته: تا وقتی انسان خود طلب هدایت نکند، هدایت نخواهد شد.