خلاصه محتوا:
در این محتوا مجموعهای از نکات سلوکی و سبک زندگی اسلامی-انسانی پرداخته می شود که به تعالی معنوی و رشد اخلاقی انسان کمک میکند. نخست بر اصل مهم «مایوس نکردن دیگران» تأکید میشود؛ یعنی هرگز کسی را از خود و از رحمت الهی ناامید نکنیم، بلکه به قدر توان به او کمک کرده و امید ببخشیم. قاعده دیگر سلوکی، پاسخگویی به بدی با بهترین نیکی است (ادفع بالتی هی أحسن)، که موجب همراهی نظام هستی با انسان میشود.
نقش واقعی «عالم دینی» ایجاد تعادل میان خوف و رجا در مردم میباشد، زیرا افراط در هر یک موجب یا ناامیدی یا جسارت در گناه میشود. همچنین سنت الهی در تطهیر مؤمنان مطرح می شود: خداوند با قرار دادن افراد و موقعیتهای خاص در مسیر مؤمن، زمینه پرورش صفات اخلاقی و رفع نقصهای او را فراهم میکند. در ادامه، دو آفت مهم برای عالمان دینی ذکر میشود: اجتهاد ناقص و بیتقوایی در صدور فتوا. همچنین تأکید میشود استاد سلوک باید به شاگرد فرصت عمل به دستورها بدهد و میل افراطی به «استاد بودن و شاگرد داشتن» را کنار بگذارد، زیرا این میل، حجاب رشد معنوی است.
در بخش معیشت، تأمین هزینههای زندگی برای هر سالک واجب دانسته میشود تا از وابستگی و ذلت پیش دیگران و نگرانی خاطر دور شود. کار نه تنها برای گذران معیشت، بلکه برای رشد عقل و صبر ضروری است و دنیا طلبی زمانی نکوهیده میشود که حرص و جاه طلبی به آن افزوده گردد.
ضروری بودن شناخت شیوهها و تکنیکهای سلوکی متناسب با مزاج فرد مطرح می شود و اعتدال در مصرف مال حلال، کمک به فقرا بدون گرفتار شدن به فقر، و توزیع رزق مادی و معنوی تأکید می شود. در روابط اجتماعی، محبت، تقدیر، و ارتباط با مردم کلید اصلی تعامل معرفی میشود.
در امور اداری، ترکیب قاطعیت و مهربانی، وجود سیستم نظارتی قاطع و امین، تقسیم کار گروهی، پرهیز از حرص و زیادهخواهی، و انجام صحیح و باکیفیت کار توصیه میشود. بر اساس سنت خداوند، رزق مادی و معنوی بهتدریج و متناسب با ظرفیت طهارت انسان داده میشود.
معیارهای شناخت افراد شقی و سعید مهم و دوری از اهل دنیا طلبی، مشورت با اهل حکمت، و متقن بودن اندیشه و گفتار تأکید میشود. همچنین هشدار داده می شود که انسان نباید اموال خود را طوری جلوه دهد که حسادت دیگران را برانگیزد و نباید به دنیا یا حتی نزدیکان وابسته باشد، بلکه باید همه را به خدا سپرد؛ همانطور که یعقوب و مادر موسی پس از بریدن دلبستگی، موهبت خود را باز یافتند.
در نهایت، مطرح می شود بندگی از ماست و تدبیر از خدا؛ باید در حوادث زندگی صبر داشت، به رضای الهی راضی بود و تسلیم تقدیر الهی شد.
- قاعده اول سلوکی: امید بخشی به دیگران
در نظام الهی، هیچکس را نباید از خود و از رحمت خداوند مأیوس کرد. سالک باید حتیالمقدور تلاش کند تا نیاز و درخواست دیگران را تا حد توان و ظرفیت خویش پاسخ دهد. این کار باید به نحوی انجام شود که فرد همچنان به رحمت خدا امیدوار بماند و حس ناامیدی در او ایجاد نشود. این اصل، یک قاعده عملی در سبک زندگی اسلامی و انسانی است.
- قاعده دوم سلوکی: دفع بدی با بهترین نیکی
در قرآن آمده است که نیکی و بدی برابر نیستند و باید «بدی را با بهترین نیکی» پاسخ داد: «اِدفَع بِالَتی هِی أَحسَن». مقصود آن است که بدی را نه تنها با نیکی، بلکه با عالیترین شکل نیکی پاسخ دهیم. رعایت این قاعده موجب میشود که نظام هستی همواره یار و یاور انسان گردد و خداوند کل عالم را در خدمت او قرار دهد. این اصل با همه انسانها ارتباط پیدا میکند و رعایت آن شرط همسویی با جریان الهی است.
- محدوده احکام شریعت:
احکام شریعت ناظر به جنبههای وجودی تکوینیات، مانند ماهیت آتش، آب، خاک یا هوا نیست. شریعت تنها به افعال انسان میپردازد و آنها را از منظر حلال و حرام، واجب و مستحب، مکروه و پاک و نجس بررسی میکند. موضوعات معاملات، عبادات، مطهرات و نجاسات، بخشهایی از واقعیت تکویناند که به رفتارهای انسانی مرتبط میشوند و شریعت در همین حوزهها حکم میراند.
- ویژگیهای عالم واقعی:
عالم حقیقی کسی است که نه مردم را از خداوند مأیوس کند و نه امید آنان را صرفاً به خویش معطوف نماید. او باید اعتدال میان خوف و رجا را برقرار سازد تا مردم نه از رحمت الهی ناامید شوند و نه به بیپروایی در گناه کشانده شوند. در دین و سیره پیامبران نیز این تعادل رعایت شده است، و پیامبر اکرم هم «بشیر» بودهاند و هم «نذیر»، بیآنکه یکی بر دیگری غلبه یابد.
- سنت الهی در تطهیر مؤمن:
از سنتهای الهی درباره مؤمن این است که خداوند افرادی را به گونهای در مسیر زندگی او قرار میدهد تا او را پاک و کامل کند. برای نمونه:
– شخص بداخلاق قرار میگیرد تا مؤمن به صبر برسد.
– فرد فحاش در مسیرش قرار میگیرد تا او حلم را بیاموزد.
– فقیر به او مراجعه میکند تا مظهر رزاقیت و بخشندگی خدا شود.
– جاهل به او رجوع میکند تا مظهر علم الهی گردد.
– کسی به او بدی میکند تا مظهر اسم عفو گردد.
هر مراجعه کننده به مؤمن، در حقیقت رسولی از جانب خدا برای تربیت اوست و مأموریت دارد نقصی از او برطرف شود، دلبستگیاش به دنیا کاهش یابد یا فضیلتی در او ایجاد گردد.
- خطرات پیش روی عالمان دینی:
دو آفت عمده در مسیر عالمان دینی وجود دارد:
1. اجتهاد ناقص: پژوهش ناکافی در منابع دینی که موجب برداشتهای اشتباه و ایجاد پیامدهای سنگین برای خود فرد میشود.
2. بیتقوایی در فتوا: صدور فتوا به دلیل اغراض نفسانی یا منافع شخصی، که به تضییع حقوق مردم میانجامد.
- ضرورت صبر در تعلیم و تربیت سلوکی:
استاد سلوک باید پس از ارائه دستورالعملها، زمان و فرصت کافی برای اجرای آنها بدهد؛ چه آن دستور عمل به واجب باشد، چه ترک حرام یا ترک یک رفتار غلط. عجله و توقع اجرای فوری، روند سلوکی را مختل میکند.
- حجابهای استاد در مسیر سلوک:
یکی از حجابهای مهم استاد این است که به جای تمرکز بر مسیر و تکامل خود، شیفته مقام استادی و داشتن شاگردان زیاد شود. این علاقه به «شلوغی اطراف» و «میل شاگرد داشتن» میتواند مانع پیشرفت روحی استاد شود و او را در همان مرحله متوقف سازد. در مقابل، شاگرد نیز نباید شیفته استاد گردد، زیرا این امر برای او نیز یک حجاب محسوب میشود.
- وجوب تأمین معیشت در سبک زندگی اسلامی:
در سبک زندگی اسلامی، تأمین معاش بر هر مسلمان و سالک واجب است تا نیازمند دیگران نشود و ذهنش از دغدغههای مالی خالی بماند. فواید تأمین معیشت عبارتاند از:
1. بینیازی از مردم و عزتمندی.
2. رهایی فکر از نگرانی فقر.
3. میل نکردن به نیاز و سؤال از دیگران.
علاوه بر این، کار کردن دل را نرم کرده و تمرین صبر را در زندگی ایجاد میکند. ترک کار و تجارت منجر به کاهش عقل عملی و از دست رفتن پختگی میگردد. در اسلام، کار کردن برای تأمین معاش دنیاطلبی محسوب نمیشود؛ بلکه حرص و جاه طلبی در کسب مال مذموم است.
- هماهنگی احکام شریعت با حقایق تکوین :
احکام شریعت با باطن عالم هماهنگ است و عمل به آن باعث میشود که انسان به حقایق تکوین متصل شود. این احکام در حقیقت اسرار عالم را برای بشر آشکار میسازند. سالک نیازمند شناخت شیوههای سلوکی متناسب با مزاج، طبیعت و ساختار شخصیتی خود است تا مسیر را به درستی طی کند.
- اهمیت تکنیک در شیوههای سلوکی :
هر روش سلوکی، جدا از اصل آن، تکنیک خاص خود را دارد. برای نمونه «محبت ورزیدن» یک روش سلوکی است، اما باید شیوهی درست محبت کردن را نیز آموخت. مومن در استفاده از مال حلال باید به محل مصرف و میزان آن دقت کند و در هزینه کرد میانه روی را در پیش گیرد. او باید نسبت به داشتههای خود راضی و شکرگزار باشد و به فقرا کمک کند، اما نه در حدی که خود دچار فقر شود.
- رزق شخصی و دیگران :
آنچه مومن در رفاه خود صرف میکند رزق اوست و خرج نکردن آن برای رفاه شخصی به معنای رزق او نبودن است. مومن رزق دیگران را نمیبرد و برای تامین معیشت دیگران برنامهریزی میکند. او با صله رحم و محبت، فاصلهی دلها را به هم نزدیک میکند.
- دسته بندی افراد در کارهای اداری:
در محیط های اداری، انسانها چهار دستهاند:
1. تخصص دارند و انگیزه کار دارند.
2. تخصص دارند ولی انگیزه کار ندارند.
3. نه تخصص دارند و نه انگیزه کار دارند.
4. تخصص دارند و انگیزه کار هم دارند و وظیفه خود را انجام میدهند.
برای هر دسته باید رویکرد خاصی داشت. کلید ارتباط با مردم، محبت و تمجید متناسب با ظرفیت آنهاست.
- آموختنیها و ویژگیهای ذاتی:
تکنیک و تخصص را میتوان آموخت، اما پاک بودن آموختنی نیست و باید در جستجوی آن بود. مومن در مسائل مادی، رزق و نعمت را حبس نمیکند، بلکه آن را توزیع میکند. رزق معنوی نیز باید توسعه یابد؛ لذا مومن دانستههای خود را به دیگران منتقل میکند.
- قاطعیت و مهربانی در مدیریت :
در هر سیستم اداری، قاطعیت و مهربانی باید به صورت ترکیبی اعمال شود. برای نمونه اگر مدیر اصلی فردی مهربان است، معاون او باید قاطع و با هیبت باشد و برعکس. هر سازمان نیازمند بخشی برای حفاظت و بازرسی اموال عمومی است که ویژگیهای لازم برای افراد آن عبارت است از: قاطعیت، امانت داری، سرعت و دقت.
- اهمیت کار گروهی :
کار گروهی منافع عمومی بیشتری دارد و موجب تقسیم رزق، محبت و حتی شهرت میشود. با تقسیم کار، حس مسئولیت در افراد افزایش مییابد و موانع کمتر میشود.
- مسئله زیاده خواهی و کیفیت کار:
زیاده خواهی مشکل اصلی بسیاری از انسانهاست. در کارهای اداری، درست انجام دادن کار اهمیت دارد. سخن و اندیشه باید به بهترین نحو عرضه شود. رزق مادی و معنوی به تدریج و متناسب با ظرفیت روحی انسان از جانب خداوند داده میشود.
- طهارت و وسعت رزق:
وسعت رزق وابسته به طهارت و صداقت است و هر چه طهارت بیشتر باشد، گستره رزق نیز بیشتر میشود. این قانون الهی بر اساس حکمت و ربوبیت خداوند اجرا میشود.
- معیارهای شناخت انسانها:
مومن باید حتی ساده ترین کار را دقیق و درست انجام دهد و مظهر صفات «امین»، «حکیم» و «متقن» گردد. او باید معیارهای خباثت و نکبت یا سعادت و شقاوت انسانها را بشناسد و از افراد آلوده به قدرت طلبی و دنیاطلبی دور بماند.
- لزوم مشورت با اهل حکمت:
انسان باید همواره با اهل تجربه و حکمت مشورت کند. سخن عالم دینی باید استوار، بدون شبهه و تردید باشد و از تعصب و تقلید کور خالی باشد تا مخاطب حقیقی بیابد.
- نظام مند بودن اندیشه:
اندیشههای مومن باید منظم، دسته بندی شده، فاقد مطالب موازی یا تکراری، و دارای کلیدواژهها و حکمتها باشد. او نباید اموال خود را به گونهای آشکار کند که حسادت دیگران را برانگیزد و باید همان طور که هست خود را نشان دهد، نه بیش از آن.
- رهاکردن دلبستگیها و توکل به خدا:
انسان باید همچون مادر حضرت موسی (ع) فرزند را به خدا بسپارد و همچون حضرت یعقوب، وقتی دل از یوسف برید و تنها به خدا توکل کرد، دوباره او را بازیافت. بسیاری از امور را باید به تدبیر خدا واگذاشت و تنها وظیفه بندگی را انجام داد.
- تسلیم به قضای الهی :
اولیای الهی همیشه راضی به رضای خدا و تسلیم احکام او هستند، حتی در برابر فقر و بیماری. هدف آنان تنها رضایت خداوند است.