آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

رمز خلقت تدریجی

خلاصهٔ محتوا:

در این محتوا، به تحلیل حکمی و عرفانی مفهوم «خلقت تدریجی» در نظام هستی پرداخته می شود و بیان میشود که تحقق عالم ماده به صورت تدریجی نه صرفاً از روی اقتضای طبیعت جسمانی، بلکه دربردارندهٔ سرّ الهی آفرینش است. 

به ‌طور اجمال، مضمون بحث چنین است: 

– دو نوع خلقت در هستی وجود دارد: دفعی در عالم مجردات و تدریجی در عالم ماده. تدریج در خلقت ماده به سبب محدودیت پذیرش و ظرفیت آن است، اما علت عمیق‌تر آن ایجاد فرصت برای تفکر و ادراک انسان نسبت به مراتب تجلیات الهی است. 

– تدریج در آفرینش به انسان امکان می‌دهد تا در فرایند ایجاد، تدبیر و تکمیل موجودات بیندیشد و از طریق مشاهدهٔ مظاهر گوناگون، به کسرت تجلیات اسماء الهی پی ببرد. هر مرحله از خلقت، ظهوری از اسم یا صفت خاص الهی است؛ از همین رهگذر، انسان در مقام تفکر، به حضور گستردهٔ حضرت حق در کل عالم وقوف می‌یابد. 

– اندیشیدن در خلقت تدریجی موجب می‌شود انسان روابط تکوینی اشیاء را کشف کند، که در واقع کشف حق و توحید است؛ زیرا هر رابطهٔ تکوینی، تجلی فعلی، صفاتی و ذاتی خداوند است. 

– نظام تدریجی ماده، زمینهٔ شناخت اسمای الهی را در اطوار، احوال، افعال، امیال و ذوات موجودات فراهم می‌آورد؛ در نتیجه، انسان در اثر تأمل، آنچه را در عالم ظاهر می‌شود، مراتب ظهور اسماء و صفات خداوند می‌بیند. 

– هر مخلوق و هر عضو از آن، دارای نحوی از تدبیر است که کشف آن، کشف ربوبیت حقیقی حق محسوب می‌شود. 

– فهم، میل، و ادراک انسان نیز تجلیات اسماء علمی و صفاتی الهی‌اند؛ حتی شدت و ضعف حالات روحی انسان، نشانهٔ شدت و ضعف تجلی اسماء است. 

– ظهور و زوال، ولادت و مرگ، قبض و بسط، همگی آیات و نمودهای مستمر تجلی حق‌اند. 

– هر اسم الهی عالمی می‌سازد و تعدد احوال و عوالم موجودات، ناشی از تعدد اسماء الهی است. 

– کل هستی، از ذات تا صفات و افعال خود، امتداد تجلیات اسماء الهی و از پرتو رحمانیت اوست. ذات الهی سراسر رحمت است و همهٔ مظاهر و شاکله‌های وجودی بر مدار این رحمانیت شکل گرفته‌اند؛ از همین جهت، ربوبیت و فاعلیت خداوند، ظهور رحمت مطلق اوست. 

در نهایت، «رمز خلقت تدریجی» آن است که خداوند با آفرینش تدریجی عالم ماده، انسان را به اندیشیدن، به کشف توحید در روابط تکوینی، و به شهود حضور خدای رحمان در همهٔ تجلیات دعوت کرده است.

آغاز محتوا:

  •  مقدمهٔ :

عالم آفرینش به دو شیوه تحقق یافته است: 

1. خلقت دفعی، که مربوط به عالم مجردات است، 

2. و خلقت تدریجی، که مخصوص عالم ماده است. 

خلقت عالم ماده ناگزیر باید تدریجی باشد؛ زیرا موجودات مادی به سبب محدودیت قابلیت و ظرفیت خود، نمی‌توانند فیض وجود را به صورت دفعی دریافت کنند. این تدریج در ظهور مراتب، همان اقتضای مقام طبیعت است.

  • سرّ الهی در تدریج خلقت عالم ماده: 

اما راز اصلی در تدریج آفرینش عالم ماده چیزی فراتر از اقتضای طبیعت آن است. این سرّ الهی عبارت است از اینکه فرصتی برای اندیشیدن و شناخت فراهم شود. اگر عالم ماده دفعتاً خلق می‌گردید، انسان از فرصت شناخت محروم می‌شد؛ لیکن چون عالم ماده به‌تدریج ظاهر می‌شود، انسان می‌تواند در مراحل ایجاد و تکامل موجودات بیندیشد و از رهگذر این تفکر، به اسرار تجلیات الهی پی ببرد.

  • تأمل در خلقت تدریجی و ظهور تجلیات اسماء: 

تفکر در مراتب و مراحل خلقت موجب می‌شود روح انسان متوجه کسرت تجلیات اسماء الهی شود. در هر مرحله از ایجاد، تدبیر یا تکمیل یک شیء، اسمی از اسماء الهی ظهور می‌یابد؛ این تعدد مظاهر الهی، خبر از وسعت وجودی و قدرت و عظمت حق می‌دهد. 

انسان با تأمل در این مظاهر متعدد و با مشاهدهٔ مراتب مختلف ظهور اشیاء، حضور حق را در سراسر هستی درمی‌یابد. هر مرحلهٔ خلقت، تجلی خاصی از اسمی و صفتی الهی است. بنابراین، تدریج در نظام خلقت به انسان فرصت تفکر و کشف حضور حق در اشیاء می‌بخشد.

  • هدف از تدریج خلقت ماده: شناخت توحیدی :

خداوند خلقت ماده را تدریجی قرار داد تا خودش شناخته شود؛ تا اسماء و صفاتش در اطوار و احوال و افعال و ذوات موجودات شناخته گردد. اگر آفرینش به ‌صورت دفعی بود، روح انسان نمی‌توانست به مراتب تجلیات حق و به تعدد اسماء و صفات الهی پی ببرد. 

اما وقتی آفرینش تدریجی شد، روح انسان درک مراتب مختلف تجلی را می‌یابد و از طریق تعدد افعال و احوال و ادراکات، متوجه کثرت اسماء و تجلیات حق می‌گردد. از تعدد این ادراکات و حالات به وحدت حضرت حق پی می‌برد.

  • نقش اندیشیدن در کشف روابط تکوینی: 

خلقت تدریجی باعث می‌شود انسان بتواند روابط تکوینی میان موجودات را در عالم بیابد. کشف رابطهٔ تکوینی، کشف حق است؛ زیرا حق در هر رابطهٔ تکوینی تجلی می‌کند. آشکار شدن هر رابطهٔ تکوینی در واقع ظهور توحید و ظهور اسماء فعلی، صفاتی و ذاتی الهی است. 

بدین سان، انسان درمی‌یابد که خداوند در هر تجلی، شأنی از شئون خویش را ظاهر می‌کند و با هر ظهور، صفتی از صفات خود را نشان می‌دهد. خلقت تدریجی عالم ماده، انسان را بیش از خلقت عالم مجردات متوجه حضور خداوند می‌سازد، زیرا در عالم ماده، مراحل آفرینش قابل مشاهده و تأمل است.

  • تأمل انسان در مراتب وجودی و احوال موجودات: 

انسان با اندیشیدن در مراتب خلقت تدریجی، می‌تواند به احوال، افعال، امیال و حتی ذوات موجودات توجه کند. به این ترتیب، حضور و صفات الهی را در آنها می‌یابد؛ هر حال از احوال موجودات، تجلی صفتی از صفات الهی است، و هر فعل آنها، تجلی فاعلیت و ربوبیت حق است. 

کشف هر نحوهٔ تدبیر در وجود یک مخلوق، کشف نحوه‌ای از ربوبیت الهی است؛ زیرا هر موجود و حتی هر عضو از آن، دارای بی‌نهایت نحوهٔ تدبیر است. این بی‌نهایت تدابیر، در مرتبهٔ فعل، خبر از ربوبیت اطلاقی و نامتناهی حق می‌دهند.

  • تجلی اسم علیم و اسماء علمیه :

کشف فهم‌ها و ادراکات انسان، تجلی اسم علیم است. هر علم، نمود حضور اسم علیم الهی است و هر ادراک و فهم انسان، ظهور تجلی علم خداوند است. حتی میل‌های روحانی، تجلی اسماء جزئی الهی‌اند، و اسماء الهی خود را از طریق ادراکات، افعال و امیال انسان ظاهر می‌سازند.

  • تجلی اسماء ذاتی و احوال روحی: 

کشف هر ذات، تجلی اسماء ذاتی الهی است و اصل وجود سراسر توحیدی است. تدبیر موجودات، بسط ربوبیت الهی و استمرار فیض اوست. احوال، افعال و ادراکات انسان امتداد صفات و ذات حق‌اند. ذات اشیاء، امتداد ذات الهی است و قوای ادراکی موجودات، تجلیات علم حق است.

  • مراتب ایجادی و تعدد تجلیات اسماء: 

هر مخلوق دارای مراحل ایجادی است و پیدایش هر موجود، با تعدد اصلاح و کثرت تجلیات اسماء همراه است. در هر حال، در هر فعل و وصف، اسمی تجلی یافته است. حالات روحی، تجلیات اسمائی‌اند؛ شدت و ضعف احوال موجودات، از شدت و ضعف تجلی اسماء الهی خبر می‌دهند. 

شدت ‌یافتن احوال یا روح یک موجود، تجلی بیشتر آن موجود از اسماء الهی است. تشکیک در وجود، در ماهیت و در صفات، همگی ریشه در تجلیات اسماء الهی دارند. تولد و مرگ موجودات، تجلیات اسماء قبض و بسط الهی‌اند؛ رویش و زایش‌ها از تجلی اسماء لطفی، و زوال‌ها از تجلی اسماء قبضی برمی‌خیزند. استمرار تجلی حق، در صورت قبض و بسط و در مظاهر رویش و زوال نمایان می‌شود.

  • رابطهٔ احوال و عوالم با اسماء :

تعدد احوال موجودات، خبر از تعدد تجلیات اسماء الهی دارد. هر حال روحی، عالمی مستقل است. از این جهت، هر اسم الهی عالم‌ ساز است و هر عالم، با ظهوری از یک اسم الهی تحقق یافته است. نامتناهی بودن عوالم هستی، از نامتناهی بودن تجلیات اسماء حق ریشه می‌گیرد.

  • پیوند احوال، افعال و شاکلهٔ وجودی موجودات: 

احوال هر موجودی در افعال او ظاهر می‌شود، و تکرار افعال بیانگر حالات روحی اوست. شاکلهٔ وجودی هر شخص، تثبیت جان اوست. قوای ادراکی انسان تجلیات اسماء علمی حق‌اند، امیال انسان تجلیات اسماء فعلی حق‌اند. هرچه قوای ادراکی انسان کامل‌تر و حضوری ‌تر شوند، تجلی اسماء کلی ‌تر و ذاتی ‌تر حق را نشان می‌دهند.

  • امتداد کل هستی از اسماء الهی :

پر شدن تار و پود روح انسان از احوال، افعال، ادراکات و امیال، تجلی صمدیت حق است. همهٔ خلقت جسم و روح انسان، ظهور اسماء الله است. ارکان همهٔ اشیاء و موجودات از اسماء الهی تشکیل شده‌اند؛ عالم هستی امتداد ذات، افعال و احوال الهی است. 

امتلاء وجودی اشیاء از اسماء الله بر اساس رحمت الهی است؛ خداوند از روی رحمانیت مطلق خویش، اسماء را تجلی می‌دهد و همهٔ شئون وجود را از رحمت خود پر می‌سازد. هر تجلی اسمی، ظهور رحمت مطلق است و تمام ذات و صفات و افعال اشیاء با رحمت الهی آکنده شده‌اند.

  • جمع‌بندی مفهومی :

سراسر ذات حق رحمانیت است و ربوبیت و فاعلیت او بر پایهٔ این رحمت مطلق جریان دارد؛ این رحمت، شاکلهٔ وجود و معیار تجلی تمام اسماء الهی در نظام خلقت است. پس راز خلقت تدریجی آن است که این رحمت در سیر تدریجی آفرینش آشکار شود، تا انسان در ملکوت مشاهدهٔ آن، به کشف حضور حق و توحید اسمائی برسد. اصل واساس نظام تکوین و تشریع نیز رحمت هست و بر اساس اصل بودن رحمت الهی توبه و عفو و گذشت معنا دارد. تطهیر عذاب برزخی و تطهیر عذاب قیامتی بر اساس محور بودن رحمت معنا دار می شود. پس مظهر رحمت نامتناهی نیز باید رحمت داشته باشد یعنی ذاتی که رحمت آن نامتناهی هست مظهر او نیز که رسول الله می باشند دارای رحمت نامتناهی می باشد و رحمت اللعالمین معنا دار می شود، همچنین اجرای احکام الهی نیز از رحمت سرچشمه می گیرد و در هر حکمی جلوه ای از رحمت الهی ظهور کرده است که ما باید در هر حکم الهی رحمت را بیابیم.

گفتارهای مشابه