خلاصه محتوا:
در این محتوا، سه محور اصلی بررسی میشود: ۱. ویژگیهای بدن مناسب برای سلوک، ۲. عوامل تخریب کنندهٔ بدن، و ۳. راههای لطیف شدن بدن انسان.
در بخش نخست، مطرح میشود که بدن مناسب برای سلوک باید طبیعی، معتدل، سالم و قوی باشد. بدن مصنوعی سنخیت خود را با نفس از دست میدهد و نفس نمیتواند بر آن تدبیر داشته باشد؛ چنانکه اعضای مصنوعی از ادارهٔ روح خارج هستند. همچنین اعتدال مزاج شرط دوم است، زیرا تنها در حال تعادل است که نفس توان هدایت بدن را در مسیر سلوک دارد. بدن بیمار، چه از طریق نقص عضو و چه بیماریهای درونی، نفس را پراکنده و مشغول میسازد و مانع انسجام در مسیر بندگی میشود. افزون بر این، بدن ضعیف توان تحمل سختیهای ریاضت، عبادت و مصیبت را ندارد؛ بنابراین سلوک به جسمی نیاز دارد که طبیعی، معتدل، سالم و نیرومند باشد تا بتواند مظهر اسم «سالم» الهی گردد و هماهنگ با نفس در سیر عبودی و الهی حرکت کند.
– در بخش دوم، ده عامل تخریبکنندهٔ بدن مطرح میگردد:
۱. ریاضتهای طاقت فرسا و غیرشرعی که برخلاف عرفان شیعی است؛
۲. بیماریها؛
۳. کار کشیدن بیش از حد از بدن؛
۴. مصرف داروهای مصنوعی؛
۵. خوردن غذاهای مصنوعی؛
۶. اذکار و دستورهای نادرست دراویش که نفس را از بدن منصرف میکند؛
۷. خُلقهای ناپسند مانند حسادت و کینه که در ساختار بدن اختلال میافکنند؛
۸. تمرینات و خلأهای روحی افراطی مرتاضان که سبب خروج روح از بدن میشود؛
۹. پرخوری مداوم که تمام توجه نفس را به معده معطوف میکند؛
۱۰. خیال پردازی افراطی که نفس را از بدن منصرف کرده و در نهایت ممکن است به مرگ بیانجامد.
در ادامه تأکید میشود که هر غذای مصنوعی یا داروی بیسنخیت با بدن، تدبیر نفس را مختل میکند، ولی غذاهای طبیعیِ برآمده از طبیعت و متصل به ملکوت، بهترین تغذیه برای بدن سلوکیاند و آن را در مسیر روحانی یاری میرسانند.
– در بخش سوم، راههای لطافت بدن تشریح میگردد. لطافت جسم از چند راه حاصل میشود:
۱. کاستن از مادیّت و جرم جسم؛ مانند تغییر چوب به دود یا آب به بخار؛
۲. کاهش اَعراض جسم؛ اجسامی با اعراض کمتر لطیفترند؛
۳. اعتدال مزاج که بدن را به مرز تجرد نزدیک میسازد؛
۴. توجه و عنایت نفس مجرد به بدن که سبب ارتقای لطافت آن میگردد؛
۵. تغذیه از مواد طبیعی که مستقیماً از طبیعت گرفته میشوند؛
۶. عبادت، به ویژه روزه، که بدن را از کثافت مادی به لطافت روحانی سوق میدهد.
آغاز محتوا:
- بخش نخست: بدن مناسب برای سلوک
در این محتوای مختصر و در عین حال سودمند به بررسی سه موضوع خواهیم پرداخت. قسمت اول پیرامون بدن مناسب برای سلوک است که عنوان اصلی نیز میباشد. قسمت دوم، عوامل تخریب کنندهٔ بدن انسان را بررسی میکند. و در بخش سوم، راههای رسیدن بدن انسان به لطافت مطرح میشود. این مباحث سرشار از نکات دقیق و کاربردی است؛ زیرا توجه به آنها سبب میشود انسان بدن خود را حفظ کرده و در جهت صحیح از آن بهره گیرد.
بدنی که برای سلوک مناسب باشد، باید طبیعی باشد. بدن مصنوعی، بدنی مناسب برای سلوک نیست؛ زیرا سلوک، بدنی طبیعی و مادی میطلبد. بدن طبیعی با نفس سنخیت و تناسب دارد و ازاین رو مناسب سیر و سلوک است. هنگامی که بدن مصنوعی میشود مثلاً فردی چشمی یا دستی یا پایی مصنوعی دارد، یا اندامی حیاتی از بدنش مصنوعی است به تدریج آن سنخیت را با نفس از دست میدهد. در چنین شرایطی، نفس نمیتواند بدن مصنوعی را تدبیر و مدیریت کند، چرا که این تدبیر نیازمند تناسب و سنخیت میان تدبیرگر و مدبَّر است. این نکته در مسائل توحیدی نیز کاربرد دارد؛ چنان که اگر کلیه یا قلب یا عضوی از بدن مصنوعی شود، نفس آن را اداره نمیکند زیرا میان آن جزء و روح تناسبی وجود ندارد.
بدن مناسب نفس باید جسمانی و مادی باشد، تا مرتبهٔ نازلهٔ نفس را تشکیل دهد. این نخستین نکته در باب بدن مناسب برای سلوک است.
دومین شرط، اعتدال مزاج است. هر بدن طبیعی نیز به خودی خود مناسب سلوک نیست؛ بلکه باید به اعتدال مزاج برسد تا نفس بتواند آن را در مسیر سلوک به کار گیرد. رسیدن به اعتدال مزاج از طریق تغذیهٔ درست امکان پذیر است.
شرط سوم، سلامت بدن است. بدن بیمار برای سلوک مناسب نیست. وقتی بدن بیمار شود، نفس برای تدبیر بدن پراکنده گشته و وحدت خود را از دست میدهد. بدنی که نابینا یا ناشنوا یا فلج باشد، یا اعضای اصلی آن مانند قلب، مغز، کبد، کلیه و ریه دچار اختلال باشند، بدنِ مناسبی برای سیر و سلوک نیست، زیرا چنین عیوبی نفس را مشغول تدبیر جزئیات مادی میسازد و مانع تمرکز سلوکی میشود.
شرط چهارم، قوت و استواری بدن است. سلوک نیازمند بدنی قوی است. بدن ضعیف توان تحمل ریاضت، عبادت، گرسنگی و بلاها را ندارد. لذا بدنی که سالم، قوی، معتدل المزاج و طبیعی باشد، بدنی سلوکی است. بدنی که از سلامت و قوت برخوردار نباشد، مظهر اسم «سالم» الهی نیست و تناسب خود را با حق از دست میدهد. اما اگر روح و بدن هر دو سالم باشند، میان آنها هماهنگی برقرار است و بدن در مسیر عبودیت همراه نفس حرکت میکند و دچار سستی در عبادت نمیشود.
بدن مرتبهٔ نازلهٔ نفس است و در واقع نفس از استمرار حرکت جوهری در بدن پدید آمده است. به تعبیر دیگر، نفس از رحم بدن متولد میشود، همانگونه که فرزند از رحم مادر زاده میشود. از اینرو بدن به نفس ناطقه تعلق دارد و بدان محبت و توجه میورزد.
- بخش دوم: عوامل تخریبکنندهٔ بدن
در این قسمت، به عوامل تخریب کنندهٔ بدن انسان پرداخته میشود. این عوامل دهگانه اند و دانستن آنها برای کسانی که میخواهند بدن خود را در مسیر عبادت و سلوک به کار گیرند، ضروری است. این عوامل، بدن را از حالت طبیعی خارج کرده، آن را ضعیف، نامتعادل و بیمار میسازند.
۱. ریاضتهای طاقت فرسا و غیرشرعی: این گونه ریاضتها، برخلاف عرفان شیعی، بدن را ویران میسازند. اسلام چنین ریاضتهایی را نمیپذیرد، زیرا ریاضت حقیقی همان عمل به احکام شریعت است. ریاضت خارج از چارچوب احکام شرعی هیچ معنا و ارزش عرفانی ندارد.
۲. بیماریها: بیماریها از عوامل اصلی تخریب بدن هستند.
۳. کار کشیدن بیش از حد از بدن: افراط در کار جسمانی باعث فرسودگی و تلاشی بدن میشود و آن را از صلاحیت سلوک خارج میسازد.
4. داروهای مصنوعی: داروهای شیمیایی و غیرطبیعی نیز بدن را از سنخیت با نفس دور کرده و سبب تخریب ساختار طبیعی آن میشوند.
5. غذاهای مصنوعی: همانند داروها، موجب ضعف و بینظمی در بدن میگردند؛ در مقابل، غذاهای طبیعی که مستقیماً از مواد طبیعی و متصل به ملکوت حاصل میشوند (حبوبات، سبزیجات، گوشتهای حلال، میوهها و غیره)، ساختار بدن سلوکی را میسازند.
6. اذکار نامناسب دراویش: برخی از اذکار و تمرینهایی که در خانقاهها داده میشود، بدن را ضعیف و پراکنده میسازد، تا جایی که نفس از تدبیر بدن بازمیماند.
7. خُلقهای ناپسند: صفاتی چون حسادت، کینه و بدخویی ساختار بدن را متلاشی میسازند.
8. خلأها و تمرینات روحی مرتاضان: روشهایی که موجب خروج روح از بدن میگردند، بدن را در نهایت منحل میکنند، زیرا تدبیر نفس نسبت به بدن قطع میشود.
9. پرخوری مداوم: پرخوری تمرکز نفس را به معده محدود ساخته و باعث تلاشی بدن میشود.
10. خیال پردازی: جسیمترین عامل تخریب بدن است. خیال پردازی مداوم باعث انتقال تمرکز نفس از بدن به قوهٔ خیال میگردد. استمرار در این حالت موجب انصراف کامل نفس از بدن و مرگ میشود.
بنابراین هر چه بدن از خوراکها، داروها و عادات مصنوعی دورتر باشد، سنخیت بیشتری با نفس پیدا کرده و قابلیت سلوکی بیشتری مییابد. غذاهایی که طبیعت به طور مستقیم و بدون دخالت مصنوعی پدید میآورد، بدن را لطیف و آمادهٔ خدمت به روح میسازد.
- بخش سوم: عوامل لطیف شدن بدن انسان :
بدن انسان چگونه لطیف میشود؟ لطافت جسم و موجودات از راههای گوناگون حاصل میگردد:
۱. کاهش مادّه و جرم بدن: هرگاه جسم بخشی از مادّهٔ خود را از دست دهد، لطیفتر میشود. مانند چوبی که در اثر آتش به دود و شعله تبدیل میشود، یا آبی که با حرارت به بخار مبدل میگردد.
۲. کاهش اعراض جسم: هرچه اعراض جسم کمتر شود، لطافت آن افزونتر میگردد.
۳. اعتدال مزاج: با رسیدن بدن به تعادل در مزاج، جسم به مرز تجرد نزدیک میشود.
۴. توجه نفس مجرد: میزان توجه و عنایت نفس به بدن در لطیف شدن آن اثر دارد؛ هرچه نفس، مجردتر و متمرکزتر باشد، بدن متناسب با حقیقت او لطیف تر میشود.
۵. تغذیهٔ طبیعی: استفاده از غذاهای طبیعی که مستقیماً از طبیعت حاصل میشوند، موجب لطافت بدن میشود.
۶. عبادت و به ویژه روزه داری: عبادت بدن را به سوی لطافت سوق میدهد و آن را به حقیقت تجرد نزدیک میکند.