خلاصه محتوا:
انسان به طور طبیعی نسبت به حوادث و پدیدههای عالم بینظر نیست و بر اساس شاکله وجودی خود به آنها مینگرد. این نگاه برای شناخت حقیقت وقایع و تعیین نسبت خود با آنها ضروری است.
جهان بر اساس ربوبیت و حکمت الهی اداره میشود و هر حادثه، حامل پیامی از سوی خداوند است. برای سلوک الیالله، لازم است پدیدهها را درست در جایگاه واقعیشان دید و معنا کرد.
نگاه حکمی و عارفانه به حوادث آثار متعددی بر روح و رفتار انسان دارد، از جمله:
1. شناخت سنتهای الهی در پس حوادث: وقایع تلخ و شیرین، بیماری و سلامتی، فقر و ثروت، همگی جلوههایی از سنن الهیاند و این نگاه، امید به حکمت و لطف خدا را در انسان زنده نگه میدارد و یأس را میزداید.
2. پرهیز از ظلم: چون باور دارد خداوند به سرعت در برابر ظلم عکسالعمل نشان میدهد.
3. امید به لطف و رحمت الهی: حتی سختیها نشانههای رحمت خداوندند و این باعث رسیدن به مقام رضا و تسلیم میشود.
4. شناخت ساختار عالم ماده: جهانی پر از موانع، تضادها، سختیها و بیماریها، که باید با صبر و پذیرش با آن مواجه شد.
5. ایجاد آرامش و امنیت درونی: با تعمیق بینش توحیدی، اضطراب جای خود را به اطمینان قلبی میدهد.
6. رفع شک و تردید: نگاه حکیمانه، سوءظن و دودلی را به یقین تبدیل میکند.
7. پیدایش شکرگزاری: همهچیز، حتی تلخیها، نعمت الهی دانسته میشود و این وسعت وجودی میآورد.
8. تقویت صبر و استقامت: که در نهایت به مقام رضا و تسلیم منجر میشود.
9. یقین به رحمت، عدل و حکمت الهی: تمام عالم هدفمند و بر اساس عدالت اداره میشود.
10. یقین به ربوبیت الهی: همهی وقایع، تجلی ربوبیت خداوند هستند و این دید، مسیر زندگی را با نظام خلقت هماهنگ میکند و انسان را از حالت مقابله با عالم به همسویی با آن میرساند.
در نهایت، بینش حکیمانه و توحیدی موجب میشود انسان خود را همراه با حرکت عالم بداند، نه در تقابل با آن، و همین همسویی مسیرش را به سوی حق هموار میسازد.
- آغاز محتوا:
در این محتوا قصد داریم که به حوادث عالم هستی و پدیدههای تکوینی با دید علمی، معرفتی و حکیمانه نگاه کنیم و ببینیم این نوع نگاه چه دستاوردها و پیامدهایی در زندگی انسان خواهد داشت.
- ماهیت توجه و نظر انسان به عالم:
هیچ انسانی بدون توجه و نظر در این عالم نیست. همین که انسان هست، دارای توجه، نظر، ادراک و فهم است. انسان به دلیل برخورداری از عقل، نسبت به عالم هستی بیتفاوت نمیماند و به پدیدهها توجه و اظهار نظر میکند. سکوت و سکون مطلق در برابر حوادث از سوی انسان وجود ندارد، بلکه او با نظر دادن و توجه کردن، خود را آشکار میسازد.
- نگاه انسان از دریچه شاکله وجودی:
انسان به حوادث عالم توجه میکند، اما هر کس این کار را از دریچه وجودی و بر مبنای شاکله خود انجام میدهد. هر فرد بر اساس ساختار وجودی و مزاج خاص خود، نظرش را نسبت به عالم شکل میدهد. خداوند میفرماید: «کُلٌّ یَعمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ».
- هدف از توجه به حوادث:
علت توجه انسان به پدیدهها، شناخت حقیقت آنهاست. او میخواهد با تبیین و شفاف کردن حوادث، نسبت خود را با آنها مشخص کند و بداند این روابط چه تأثیری بر سلوک او دارد. این توجه، مبتنی بر درک و فهم شخص است و از این طریق میتواند نسبت خود را با عالم هماهنگ نماید.
- ماهیت حوادث عالم:
جهان هستی به اذن تکوینی خداوند و بر مبنای ربوبیت او جلوه میکند. خداوند عالم و حوادث آن را خلق میکند و هر حادثه، حامل پیام و معناست. انسان برای دریافت و فهم این پیامها نیازمند توجه، نظر، شناخت و درک است.
- ضرورت شناخت حوادث برای سلوک:
برای سیر و سلوک الیالله، دیدن درست حوادث و قرار دادن هر یک در جایگاه واقعی ضروری است. از آن جا که انسان در تکوینیات سیر میکند، باید آنها را بشناسد، نسبتش را با آنها تعیین کند و از طریق این مسیر به سوی حق حرکت نماید.
- آثار نگاه حکیمانه و معرفتی به حوادث:
وقتی انسان با حکمت و معرفت به حوادث مینگرد، آثار متعددی بر روح و رفتار او پدید میآید:
1. شناخت سنتهای الهی:
دیدن حوادث تلخ و شیرین، فقر، بیماری، رزق محدود یا گسترده، سعادت یا شقاوت به عنوان «سنن الهی» سبب میشود انسان مأیوس نشود و امیدش به حق تقویت گردد.
(انسان مومن و حکیم باید سننی که پشت حوادث وجود دارد را بشناسد و دستاورد اول، این است که مایوس نشود از حوادث و سختی ها و امید به حکمت الهی پیدا کند.)
۲. پرهیز از ظلم:
چنین انسانی میداند که خداوند عادل است و در برابر ظلم پاسخ میدهد، بنابراین از آزار و ستم به دیگران اجتناب میکند.
۳. امید به لطف و رحمت الهی:
در این دید، سختیها نشانه رحمت خداوند هستند. با این ایمان، انسان به مقام رضا و تسلیم میرسد و خواسته خویش را با اراده الهی هماهنگ میسازد. اِنَ مَعَل عُسرِ یُسرا: قطعا با هر سختی ، آسانی هست بنابراین امید پیدا میکنیم به لطف و رحمت الهی و با این نوع دید تمام سختی ها ، بیماری ها و تلخی ها را لطف و رحمت الهی می بینیم ، این دید باعث می شود که مایوس از سختی ها نشویم و راضی به قضا و قدر الهی می شویم و در نتیجه به مقام رضا و تسلیم می رسیم. رسیدن به مقام رضا و تسلیم در سیر و سلوک انسان به سمت خداوند، اساس تمام سلوک است. به مقام تسلیم رسیدن، یعنی زمانی که انسان به قوتی برسد که هر حادثه ای را بتواند تحمل کند و خواسته حق را در آن حادثه در نظر بگیرد.
۴. شناخت ساختار عالم ماده:
خداوند می فرماید: لَقَد خَلَقنَا اِلنسانِ فی کَبَد، ما انسان را در سختی آفریدیم. عالم ماده، سرشار از موانع، سختیها، فقر، بیماری، تضادها و تعارضهاست و نعمت ها با نغمت ها، تلخی ها با شیرینی ها همراهست. این شناخت حکیمانه سبب پذیرش و بردباری در برابر آن میشود.
۵. ایجاد آرامش و امنیت درونی:
بینش توحیدی اضطراب را به اطمینان قلبی بدل میکند: «أَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلوب». انسان هر اندازه دید حکیمانه داشته باشد و معرفتش بیشتر شود آرامش او بیشتر می شود. به بیان دیگر هرچه قدر یقین و بینش توحیدی در انسان ایجاد شود حوادث برایش معنا دار می شود، در نتیجه آرامش و امنیت او بیشتر می شود.
۶. رفع شک و تردید:
نگاه حکیمانه، سوء ظن و دودلی را به یقین تبدیل میکند و انسان را از غفلت نجات میدهد. پیدایش شک در انسان نشانه ضعف در بینش توحیدی و ایمان او هست. حکمت های توحیدی یقین آور هستند ، جهل برای انسان شک و تردید و اضطراب آور هست. پیدایش شک و تردید و اضطراب در واقع غفلت از شناخت ربوبیت و حکمت عالم می باشد.
۷. رسیدن به مقام شکر:
در دیدگاه حکیمانه همه چیز حتی تلخیها، نعمت دیده شوند، روح انسان وسعت پیدا میکند. کسی که حکمت و بینش توحیدی را دارا باشد همه چیز را نعمت می بیند و شکر گزاری در او بیشتر ایجاد می شود. شکر گزار بودن یک مقام سلوکی است. وقتی شکر گزاری در انسان افزایش یابد روح انسان نیز وسعت و جودی پیدا میکند.
۸. صبر و استقامت:
حکمت موجب تحمل سختیها و استمرار صبر میشود که این خود مقدمه رسیدن به مقام رضا و تسلیم است.
۹. یقین به رحمت الهی:
با چنین دیدی، عالم سراسر جلوه رحمت خداوند دیده میشود: «وَرَحمَتی وَسِعَت کُلَّ شَیء».
۱۰. یقین به عدل الهی:
تا انسان اهل حکمت نشود، تحقق عدالت را در عالم نمیبیند. نگاه حکیمانه ظهور عدل تکوینی و تشریعی را در همه حوادث آشکار میکند.
۱۱. یقین به حکمت الهی:
با نگاه حکیمانه به عالم انسان درمییابد که هیچ چیز در عالم بیهدف نیست: «رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً».
۱۲. یقین به ربوبیت الهی:
هر حادثه، تلخ یا شیرین، جلوهای از ربوبیت خداوند است. این بینش، جهت و معنا به زندگی بخشیده و انسان را با نظام خلقت هماهنگ میسازد، به نحوی که عالم را مخالف خود نمیبیند، بلکه همراه آن حرکت میکند.