خلاصه محتوا:
در این محتوا با بیانی عرفانی و فلسفی جایگاه و حقیقت قوه خیال در مراتب وجودی انسان بررسی میشود و به ارتباط آن با تجرد نفس، غیب و شهود، مرگ ارادی، و علم حضوری پرداخته می شود. به باور او، روح انسان دارای دو ساحت است: از یک سو در مرتبه جسم قرار دارد و از سوی دیگر در مرتبه علوّ و تجرد. هر چه انسان در سعه وجودی رشد کند، قدرت جمع میان غیب و شهود در او افزونتر میشود و میتواند در تمام مراتب وجودی خود حاضر گردد.
خواب، بیهوشی، هیپنوتیزم و حتی مرگ طبیعی، شکلهای گوناگونی از انصراف نفس از بدن و قطع تعلق از عالم مادهاند. قوه خیال در میان بیداری و خواب، پیوسته فعال است و نقشی برزخی میان عالم حس و عقل دارد. این قوه واسطه تنزل معقولات و ارتقای محسوسات است و در هر دو قوس صعود و نزول ایفای نقش میکند؛ یعنی هم معانی کلی را به صورت محسوس درمیآورد و هم محسوسات را تا مرحله عقل و تجرد تعالی میبخشد.
در شناخت رؤیا و تعبیر خواب نیز فهم کارکرد قوه خیال ضروری است، چرا که این قوه با حواس ارتباط دارد و ادراکات جزئی و کلی را صورت سازی میکند. در مراتب ادراک، نفس ناطقه با معلوم خود متحد میشود و ادراک، نوعی اتحاد عالم و معلوم است. اما علم حضوری به عالم ماده تنها زمانی ممکن است که انسان از جسمانیت فاصله بگیرد و به تجرد نفس دست یابد.
صورتهای خیالی ذاتاً محاکاتگر معانیاند، ولی هنگامی که آلوده به اوهام و اغراض نفسانی شوند، از حقیقت فاصله میگیرند. قوه خیالِ تطهیرشده، حقایق را بهدرستی تمثل میدهد و حتی در عبادات، نماز و حرکات بدنی نیز فعالیت آن نقش آفرین است. خیال، نیروی محرکه و تنظیم کننده اعمال عبادی است؛ بدون آن، انسان قادر به انجام هیچ عمل عبادی نیست.
در بخش پایانی، تأکید میشود که تمرکز انسان امروز بر ماده و تکنولوژی، او را از ارتباط حقیقی با ساحت مجرد خود بازداشته است. تا هنگامی که انسان راه ارتباط وجودی با ملکوت و حقیقت نفس خویش را نیابد، نیازهای مادی و ابزارگرایانه جایگزین شناخت وجودی او میشود. راه بازگشت، توجه عرفانی به حقیقت نفس ناطقه و شکوفایی رابطه درونی با غیب است که از آن، علم و شهود اصیل پدید میآید.
آغاز محتوا:
مقدمه:
هر اندازه که انسان سعه وجودی پیدا کند و بتواند جمع میان غیب و شهود را تحقق بخشد، روح او به سبب وسعت وجودی خویش در عین عُلُوّ، تنزل نیز دارد. روح انسان از یک سو در مرتبه جسم و بدن حضور دارد و از سوی دیگر در مراتب عالیه علوّ و تجرد. به تعبیر حکمی، «روح انسان مسافری است در دو نشئه؛ دارای دانایی در علوّ است و در عین حال در نشئه ماده فرود آمده است». این دو بُعد بیانگر سعه وجودی و مراتب گسترده روح انسان هستند.
- جمع میان غیب و شهود و حضور همهجانبه روح :
انسان میتواند مظهر «لایَشغَلُهُ شَأنُ عَن شَأن» حق گردد و شأنی از شئون او، شأن دیگر را از تأثیر بازندارد. حقیقت انسان در هیچ مرتبهای از وجود خود غافل نیست. او میتواند در تمام مراتب خویش حضور و تجلی یابد و قوت وجودی پیدا کند.
- حقیقت خواب و صور طبیعی بدن:
خواب، وصفی از اوصاف بدن طبیعی است و نه اوصاف نفس. همان گونه که کری (نشنیدن) وصف گوش است و کوری وصف چشم، خواب نیز وصف بدن است، نه وصف نفس یا قوای آن.
- انصراف نفس از عالم ماده:
انسان تا زمانی که از عالم ماده منصرف نشود، نمیتواند به حقایق دست یابد. این انصراف به چند گونه روی میدهد:
۱. مرگ ارادی،
۲. مرگ طبیعی،
۳. هیپنوتیزم و تنویم مغناطیسی،
۴. خواب طبیعی،
۵. غش و بیهوشی.
در تمامی این موارد، نفس از بدن منصرف میشود و در نتیجه به مراتب بالاتر از عالم ماده توجه مییابد.
- نقش قوه خیال میان بیداری و خواب:
قوه خیال، هم در خواب و هم در بیداری فعال است. این قوه دائماً در جولان و تجلی و صورت گری است؛ ذاتاً میل به تصویرسازی دارد و واسطه میان غیب و شهود است.
- برزخیت و جایگاه میانمرتبه قوه خیال:
قوه خیال، واسطه تنزل معقولات و ارتقای محسوسات است. معانی کلی و حقایق عقلانی را از مرتبه بالا به پایین تنزل میدهد تا به مرتبه حس مشترک برسند و در آن جا تشخص و صورت مادی بیابند. همچنین محسوسات را از پایین به بالا ارتقا میدهد تا به مرتبه عقل دست یابند. از این جهت، قوه خیال همان برزخ جامع میان عقل و حس است و در هر دو قوس صعود و نزول نقش دارد.
- پیوند قوه خیال با تعبیر رؤیا و شناخت:
مبانی تعبیر خواب، مبتنی بر شناخت صحیح قوه خیال است. این قوه با مدرکات حسی ارتباط مستقیم دارد و آنچه را حواس درک میکنند، به صورتهای خیالی درمیآورد. معانی جزئی و کلی، هر دو در قوه خیال به شکل محسوس و ملموس تصویر میشوند. ازاین رو در عالم تمثلات که حقایق در قالب مثال ظاهر میشوند، پای قوه خیال در میان است.
- نقش قوه خیال در اتحاد عالم و معلوم:
در باب ادراک، نفس ناطقه با معلوم خود متحد میشود. این اتحاد نه تنها در ادراک حسی، بلکه در ادراک خیالی و عقلی نیز برقرار است. هر نحوه ادراکی، عبارت از حضور معلوم نزد عالم است؛ و این حضور، تنها هنگامی ممکن است که میان آن دو مناسبت و سنخیت وجودی برقرار شود. برای آن که معلوم نزد عالم حاضر گردد، باید در درون ذات انسان تجرد پیدا کند تا امکان علم حضوری به آن حاصل آید.
- علم حضوری و محدودیت ادراک مادی:
مرحوم صدرالمتألهین بر این باور است که ما نسبت به عالم ماده در حالی که جسمانیت آن حفظ شده باشد، علم حضوری پیدا نمیکنیم؛ زیرا جسم با جسم، علم حضوری ندارد. تنها هنگامی که تجرد حاصل شود، آگاهی حضوری ممکن است. علم حضوری ما به عالم ماده پیش از ایجاد، در علم الهی تحقق دارد. این نکته، از ظرایف مباحث فلسفی صدرایی است.
- حقیقت صورتهای خیالی و تطهیر آنها:
صورتهای خیالی ذاتاً محاکات معنا هستند؛ یعنی از معنا حکایت میکنند. اگر قوه خیال تطهیر نشده باشد، صور خیالی آلوده به اوهام و اغراض میشوند و به جای حکایت از معنا، خودسرانه و جزاف گونه عمل میکنند. اما اگر خیال از آلودگیها پاک شود، به سرشت اصلی خود بازمیگردد و صورتگریهای دقیق و صادقانه انجام میدهد.
- نقش خیال در عبادت و حرکت انسان:
قوه خیالِ مؤمن، الفاظ نماز را به حقایق مربوط به آن تبدیل میکند و از معارف الهی تمثلات میسازد. چون خیال به مخزن خود مراجعه میکند، صورت را حاضر و انشاء مینماید. حرکت بدن به ویژه حرکات عبادات همه از آثار قوه خیال است. خیال محرک بدن است و بدون فعالیت آن هیچ عبادتی تحقق نمییابد.
- غفلت از حقیقت و جایگزینی تکنولوژی:
امروزه به سبب توجه فراوان انسان به عالم ماده، بیشتر تمثلات خیال او از جنس محسوسات زمینی است و در این جهت وحدت و قوت یافته است. ولی اگر انسان بتواند کانال وجودی خویش را به سمت ملکوت بگشاید و رابطه درونی خود را با نفس مجردش برقرار کند، نیاز او به ابزارهای مادی کاهش مییابد. علم به غیب، ثمره همین ارتباط است.
انسان امروز به جای رفع فقدان از منبع وجودی خود، در پی رفع نیازهای مادی است. تکنولوژی در حقیقت میکوشد جای شناخت انسانیت انسان را پر کند. همین امر نشانه غفلت بشری از حقیقت خویش است.
- توجه عرفانی به حقیقت نفس:
برای دستیابی به ارتباط واقعی با ساحت مجرد وجود، باید با نگاه عرفانی به حقیقت نفس خویش بنگریم. در این ساحت، حقیقت انسان در عالیترین مرتبه تجلی میکند و انسان از آن بهره مند میشود. اگر انسان به حقیقت خود آگاه شود، نفس او معارف حقیقی را در مییابد و قوه خیال نیز میتواند این حقایق را در مثال و تمثل به ظهور برساند و رهاوردهای توحیدی را نازل کند.