خلاصه محتوا:
در این محتوا به تحلیل عمیق و دقیق معنای صلوات و ابعاد ادبی، معنوی و توحیدی آن پرداخته می شود. ابتدا به جایگاه فعل «صَل» در عبارت «اللهم صل علی محمد و آل محمد» اشاره میشود و سه ریشه و معنای اصلی آن، یعنی اتصال، اکرام و دعا، شرح داده میشود. سپس تبیین میشود که در این دعا، هر سه معنای مزبور، همزمان مطالبه میگردد تا کامل ترین خیرات و کمالات نصیب ائمه گردد.
در ادامه کیفیت افاضه این کمالات از جانب خداوند به اهل بیت مطرح میشود؛ توضیح داده می شود که کلام انسانی و دعای ما صرفاً قالبی است برای طلب معنا و حقیقت، اما در کلام الهی، سخن گفتن خدا عین فعل و ایجاد است. خداوند با اراده خویش، بی واسطه و بدون محدودیت زمانی و مکانی، وجود و کمالات را انشاء میکند؛ یعنی خواستن خداوند مساوی با تحقق اراده و فعلیت یافتن آن در عالم است و هیچ مانعی این تحقق را به تأخیر نمیاندازد.
سپس به کیفیت تجلی فیض الهی برای اهل بیت پرداخته میشود؛ تأکید میشود که افاضات حضرت حق به شکل تصرف و اشراق نوری است، نه انتقال مادی. خداوند روح اهل بیت را با جذبه و سیر خاصی در مراتب مختلف ملکوت، اسماء الهی و نهایتاً ذات خود، سیر میدهد و هر مرحله با تجلی خاص همراه است، که سلسله فناهای افعالی، صفاتی و ذاتی را رقم می زند.
در ادامه، تفاوت کیفیت صلوات بر معصومین بسته به گوینده بررسی میشود. اگر گوینده فردی غیرمعصوم (مؤمن، عارف یا ولی الهی) باشد، ظرفیت، نیت و روحانیت گوینده و همچنین مضمون دعا و شخصیت مخاطب، تعیین کننده کیفیت پاسخ الهی است. اما در صورتی که خود معصوم دعا میکند، هیچ مانع تکوینی وجود ندارد و عالیترین تجلیات ذاتی الهی بر او افاضه میگردد. در پایان نیز بیان میشود که خود چهارده معصوم نیز در مرتبه اطلاق کمالات با هم تفاوت دارند و صلوات هر معصوم برای خود، رهاورد و تجلی ذاتی خاص را در پی دارد.
آغاز محتوا:
- نکته ادبی درباره ریشه کلمه “صَل” در صلوات:
در ابتدای محتوا، توضیح داده میشود که واژه “صَل” در عبارت “اَللهُم صَل علی مُحمَد و آل مُحمَد” یک فعل امری است که ممکن است سه ریشه و معنا داشته باشد. نخست اگر از “وَصِلَه” گرفته شود، به معنای ایجاد اتصال و ارتباط است، یعنی از خداوند درخواست میشود تا بین خود و اهل بیت، پیوند و ارتباط خاصی برقرار فرماید. معنای دوم، اگر مأخوذ از “صَلَیَه” باشد، به معنای اِکرام و تَکریم و عزیز داشتن است؛ در این صورت، طلب ما از خداوند، ارجمند ساختن و عظمت بخشیدن به اهل بیت خواهد بود. معنای سوم، اگر از “صَلَوَه” مشتق باشد، به معنای دعا، نیایش و توجه است. بدین ترتیب، “صَلِ” میتواند هر سه معنا را دربرداشته باشد، به گونه ای که از خداوند، تمام خیرها و کمالات را برای اهل بیت طلب میکنیم.
- کیفیت مطلوب کردن کمالات الهی برای اهل بیت:
در این بخش، تأکید میشود که ما تقاضا داریم خداوند این واقعیت کامل و مقام والا را به اهل بیت عطا فرماید و خداوند نیز بر اساس لطف و رحمت بینهایت خود، پاسخ گوی چنین تقاضایی خواهد بود. سؤال مهم، چگونگی کیفیت تکریم و انعطاف و ارتباط دادن الهی با اهل بیت است؛ یعنی وقتی ما دعا و طلب را مطرح میکنیم، خداوند چگونه این حقیقت را بر اهل بیت ارزانی میدارد؟
- تفاوت کلام انسان و کلام خداوند در انشاء و ایجاد:
در این بخش، تبیین میشود که انسان هنگام ارسال درود، صرفاً از الفاظ و اصوات برای حمل معنا بهره میبرد و جوهره دعا، معنایی ورای لفظ است؛ اما حتی خود این معنا نیز ذاتی و اصیل نیست، بلکه در حقیقت معنایی که در لفظ هست اصالت دارد. کلام انسان قاب و ظرفی است برای طلب، اما این الفاظ فاقد اثر انشائی و ایجاد خارجی هستند. اما کلام خداوند، عین فعل و تحقق و ایجاد است. “قُولُهُ فِعلُهُ”؛ یعنی خداوند با اراده خود، چیزی را میخواهد و همزمان آن چیز تحقق مییابد.
- انشاء ذات و کمالات؛ جعل الهی و کیفیت وجودی:
در ادامه توضیح داده میشود که جعل و خلق الهی به وجود هر چیز تعلق میگیرد نه به ماهیتش. خدای متعال وجود و حقیقت اشیا را پدید میآورد.مرحوم حیکم ابن سینا این قاعده را با این جمله به خوبی بیان کرده است، می فرماید:ما جَعَلَ الله مِشمِشَهُ ، مِشمَشَهُ بَل اوجَدُها: وجود مجعول است نه ماهیت، خداوند هستی بخش موجودات هست نه ماهیت بخش ، چیستی از دل هستی بیرون می آید و خداوند عینیت و فعلیت می دهد به اشیا ، ابتدا جعل خدا به ذات و حقیقت مربوط است و سپس به صفات و کمالات موجودات تعلق میگیرد. در نتیجه، وقتی در صلوات از خدا طلب مقام و کمال برای اهل بیت میشود، خداوند این کمالات توحیدی را در روح آنان انشاء میکند.
- اطلاق و نامعین بودن درخواست در صلوات:
واژه “صَلِ” در دعا اطلاق دارد، یعنی نوع و مقدار عطای الهی را محدود یا معین نمیکند. ممکن است تمام خیرها، عظمتها و کرامتها را برای اهل بیت طلب کنیم، چه از حیث نوع و چه از حیث اندازه و کیفیت. از خداوند تنها طلب میشود که اهل بیت را به نهایت درجه ممکن عزیز و کریم و عظیم بدارد.
- عینیت اراده و ایجاد نزد خداوند:
“اراده حق، عین ایجاد است”. یعنی هرگاه خداوند چیزی را اراده کند، همان لحظه آن چیز تحقق مییابد و بین اراده و مراد الهی هیچ فاصله و مانعی وجود ندارد. تفاوت انسان با خداوند این است که انسان برای تحقق ارادههای خود نیازمند زمان، مکان، ابزار و مهارت است، اما خداوند خواستن و شدن را همزمان و بی واسطه در اختیار دارد. خواستن خداوند شدن وتحقق است یعنی به محضی که خداوند بخواهد کاری را انجام دهد تحقق می یابد، خواستن او شدن اوست. در نتیجه اراده خداوند مراد اوست و هیچ مانع تکوینی بین اراده و مراد خداوند قرار ندارد.
- عدم تفکیک اراده و ایجاد الهی:
اراده فعلی و ایجاد الهی قابل تفکیک از هم نیستند. خداوند یک اراده ذاتیه دارد یک اراده فعلیه ، یک علم ذاتی دارد و یک علم فعلی، علم ذاتی خداوند شناخت خداوند نسبت به ذات خود می باشد و علم فعلی خداوند یعنی همان معلوم خارجی است به عبارت دیگر علم فعلی او همان تحقق یافته خارجی است (مثل اشیاء خارجی). علم فعلی، قدرت فعلی و اراده فعلی خداوند با تحقق خارجی خلقت یکی(عالم هستی) هستند. در نتیجه عالم هستی عین اراده فعلی خداوند است؛ پس او با همین اراده، تجلی و اشراق و تصرف مینماید.
- کیفیت فیض دهی و سیر دادن روح اهل بیت:
چگونگی اعطای فیض الهی به روح ائمه و اهل بیت: دادن فیض دو گونه تصور می شود یا از طریق انتقال می باشد یا به شکل تصرف می باشد. منتقل کردن مربوط به اشیاء مادی است و در مورد مسائل معنوی اعطا فیض به شکل انتقال مادی نیست، بلکه با تصرف و اشراق نوری است. با تصرف خداوند در روح ائمه ، روح آنها واجد مقامات توحیدی می شود یعنی خداوند روح آنان را در مراتب وجود سیر میدهد و همواره این سیر با جذب و کشش الهی است. بنابراین دادن کمالات به ائمه یک نحوه سیر دادن محسوب می شود. خداوند روح اهل بیت را با احاطه اطلاقی خودش سیر می دهد، خصیصه حضرت حق نامتناهی بودن است. اطلاق ارادی دارد یعنی احاطه نامتناهی بر هر شیئی دارد . خداوند یک احاطه علمی دارد و یک نوع احاطه وجودی بر اشیاء دارد او با احاطه علمی القا علم بر آنها دارد و با احاطه وجودی هستی بخشی می کند . بنابراین خداوند با احاطه اطلاقی علمی و با احاطه اطلاقی وجودی یک نحوه تصرفی در روح ائمه دارد و روح آنها را با جذبه سیر می دهد. سیر دادن تدریج ندارد ولی ترتیب دارد.
ترتیب سیر جذبه ای نیز رعایت میشود: اول سیر در مراتب عالم (ملکوت و جبروت)، سپس سیر در اسماء الهی و سرانجام سیر در ذات حضرت حق که عالی ترین مرحله اتحاد و فناست.
- مراتب سیر و تجلیات فنا:
تنوع تجلیات الهی بر روح اهل بیت در سه مرتبه تبیین میشود: ابتدا تجلیات افعالی در هنگام سیر در عوالم (ملکوت و جبروت)، سپس تجلیات صفاتی در سیر اسماء و صفات، و نهایتاً تجلیات ذاتی در هنگام سیر در ذات. سیر خداوند همان تجلی کردن حضرت حق هست. در هر مرحله اهل بیت فنایی را تجربه میکنند: فنای افعالی، صفاتی و ذاتی.
- تفاوت گوینده صلوات و کیفیت اجابت دعا:
گوینده صلوات یا معصوم است یا غیرمعصوم (مؤمن، عارف، ولی الهی). در مورد افراد غیرمعصوم، خداوند به ظرفیت گوینده، مضمون دعا و ظرفیت مخاطب (اهل بیت) توجه میکند و به فراخور حال هر کس، پاسخ میدهد.
اما اگر خود معصوم صلوات بفرستد: خلقت نوری آنها واحد و یکسان است ، آنها در خلقت نوری سیر و سلوک نداشته اند و خلقت نوری آنها با اراده تکوینی حق هست نه با اراده اختیاری خودشان . در خلقت نوری آنها شاکله سازی نیست بلکه خداوند خلقت نوری آنها را براساس شاکله خود قرار داده است. خلقت نوری آنها مقام سعودی و شخصی آنها نیست و وقتی با سیر و سلوک به آن مراتب و درجات تکوینی و حقیقی می رسند با خلقت نوری خودشان یگانه می شوند (کُلُنا نُورُ واحد) . وقتی معصوم در سیر صعودی ارادی تقاضای دعا و طلب میکند (به عبارتی صلوات می فرستد)، تقاضای رحمت و تجلی بر روح خودش را می کند) و چون گوینده خودش مقام عصمت، یقین مطلق به توحید ، یقین مطلق به لطف و حکمت الهی و مقام صبر مطلق را دارد در نتیجه تمام ویژگی های استجابت دعا را دارا می باشد و هیچ مانع تکوینی ندارد، دعایش حتماً مستجاب بوده و عالی ترین تجلیات ذاتیه نصیب او میشود.
- تفاوت مقامات چهارده معصوم و صلوات بر خود:
همه چهارده معصوم مشمول عصمت و جامعیت اسماء الهیاند، اما تفاوت آنان در اطلاق و وسعت کمالات است. لذا صلوات هر معصوم بر خود، تجلیات ذاتی خاص به همراه دارد و عالیترین مراتب تجلیات نوری و ذاتیه نصیب او میشود.
- نکته پایانی درباره صلوات معصوم برای دیگر معصومین:
مسائل دقیق تری حول نحوه صلوات معصومین برای دیگر معصومین و کیفیت دریافت فیوضات توسط آنان مطرح میشود که فهم عمق آن محتاج تفقه و بصیرت و حکمت است.