خلاصه محتوا:
این محتوا به بررسی علل و عوامل ارتقا دهنده کیفیت و عمق معارف، به ویژه برای مدرسان و محققان حوزه معارف، میپردازد. در ابتدای بحث تأکید میشود که انسان نباید درباره موضوعی که نسبت به آن یقین ندارد، اظهار نظر یا قضاوت کند. سپس به بیان ده عامل اساسی که تأثیر مستقیمی بر کیفیت، عمق و جامعیت کارهای تحقیقی و معرفتی دارند پرداخته می شود:
۱. حجم کار روزانه: تأکید بر این که کار تحقیقی و معرفتی نباید بیش از حد ظرفیت انسان باشد، زیرا منجر به خستگی جسم و روح و کاهش کیفیت و عمق کار میشود.
۲. تعدد موضوعات: کار بر روی چند موضوع به طور همزمان، حتی اگر مرتبط باشند، تمرکز و عمق پژوهش را کاهش میدهد. ابتدا باید یک موضوع واحد به نتیجه برسد، سپس به موضوعات مرتبط پرداخته شود.
۳. همزمانی موضوعات نامرتبط: کار بر روی موضوعات نامرتبط در یک زمان، افت شدید کیفیت و جامعیت پژوهش را به دنبال دارد.
۴. ترکیب کار فکری با کار غیر فکری: کارهای فکری و تحقیقاتی نباید همزمان با فعالیتهای جسمانی یا عملی باشد تا تمرکز و توان ذهنی کاهش نیابد.
۵. اجتناب از تمرکز روی جزئیات: تمرکز بیشازحد روی جزئیات و مصادیق، ذهن پژوهشگر را پراکنده میسازد؛ باید بر کلیات و ساختارهای کلان تمرکز شود.
۶. رعایت ترتیب موضوعات و ارتباطات مفهومی: فهم دقیق یک موضوع و سپس بررسی ارتباط آن با موضوعات دیگر اهمیت بسزایی دارد و رعایت ترتیب منطقی در ارائه مباحث برای وضوح و انسجام ذهنی لازم است.
۷. ورود نکردن به مسائل غیرتخصصی: پرداختن به مباحثی که فرد در آن تخصص و تفقه ندارد، اشتباه است و کیفیت پژوهش را پایین میآورد.
۸. پرهیز از خیال پردازی و پراکندگی حواس: پژوهشگر باید خیال پردازی و صورت سازی ذهنی مفرط نداشته باشد و همیشه بر معقولات متمرکز بماند.
۹. عدم جایگزینی احساسات و تبلیغات به جای تحقیق: پژوهش معرفتی و تبلیغی دو ماهیت جدا دارند؛ تمرکز بر تبلیغات یا احساسات، کار تحقیقی را تضعیف میکند.
۱۰. عدم غرق شدن در مسائل سیاسی جزئی: پژوهشگر باید مبانی سیاسی را درک کرده و ارائه دهد، اما از توقف در مصادیق و جزئیات سیاسی خودداری کند.
در پایان تأکید میشود که تنها درباره موضوعاتی که یقین و دانش کافی وجود دارد باید صحبت شود، وگرنه بیان احتمالات و تردیدها جایگاهی در آموزش معرفتی ندارد.
- مقدمه به بحث و پرهیز از طرح مطالب بدون علم و یقین:
«وَ لاتَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِه عِلم»؛ انسان نباید موضوعی را که نسبت به آن یقین ندارد، مطرح سازد. یعنی باید از بیان مسائل بدون علم و یقین خود داری نماید و به هیچ وجه درباره آن قضاوت ننماید. در مورد هر چیزی که یقین کامل وجود ندارد، لازم است از اظهار نظر خودداری شود.
- اهداف و موضوع بحث:
بحث حاضر پیرامون علل و عواملی است که موجب ارتقا کیفیت تدریس یک استاد معارف میشود؛ همچنین بیان میگردد چه عواملی موجب میشوند یک موضوع معرفتی عمق بیشتری یابد. این بحث ویژه مدرسان معارف است. مجموعاً ده علت و عامل مهم ذکر میشوند که بر کیفیت و عمق کار معرفتی، به ویژه کار معرفتی تحقیقی، اثرگذار هستند. این عوامل به اختصار مورد تبیین قرار میگیرند.
- تعادل در حجم کار روزانه:
نخستین عامل آن است که برخی اوقات حجم کار روزانه افزایش مییابد و ساعات کاری زیاد میشود؛ این امر حتی اگر در حوزه مباحث معرفتی و تحقیقی باشد، موجب کاهش کیفیت و عمق کار خواهد شد. بنابراین، در اندیشیدن و تحقیق نباید افراط صورت گیرد؛ بلکه باید تعادل رعایت گردد، زیرا جسم و روح انسان ظرفیت محدودی دارد و در صورت خستگی، نمیتواند موضوعات را به طور جامع و عمیق دریابد. از این جهت، باید حجم کار روزانه یک محقق متعادل باشد و بیش از حد نباشد.
- تعدد موضوعات مرتبط با هم:
عامل دوم، تعدد موضوعاتی است که یک محقق همزمان انتخاب میکند. پرداختن همزمان به چند موضوع، حتی اگر مرتبط با هم باشند: مانند بحث توحید، نبوت و اخلاق روح انسان را پراکنده میسازد و جامعیت و عمق پژوهش را کاهش میدهد. وسعت و عمق کار در نتیجه این پراکندگی آسیب میبیند و فهم کامل حاصل نمیشود. بنابراین، برای تحقیق موثر باید وحدت موضوعی بر پروژه حاکم باشد.
- تعدد موضوعات نامرتبط:
عامل دوم، تعدد موضوعات نامرتبط به هم به صورت همزمان است، مانند پرداختن به مسائل سیاسی، اخلاقی و معرفتی به طور همزمان. این وضعیت نیز کیفیت، عمق و جامعیت پژوهش را به شدت کاهش میدهد. حتی زمانی که موضوعات مرتبط با هم هستند، باز هم پراکنش ذهنی موجب کاهش عمق پژوهش خواهد شد. بهتر است ابتدا یک موضوع تا انتها و با دقت تبیین گردد، سپس به موضوعات مرتبط بعدی پرداخته شود. وحدت موضوعی، جامعیت، وسعت و عمق بیشتری به کار میبخشد.
- پرهیز از همزمانی کار فکری و غیر فکری:
اصل سوم آن است که کارهای فکری و پژوهشی نباید همزمان با کارهای غیر فکری و عملی صورت پذیرد، زیرا پژوهش و تحقیق تمام انرژی و توان روح انسان را نیازمند است و در صورت تداخل با کارهای جسمانی، تمرکز و جامعیت ذهنی کمرنگ خواهد شد. لازم است که روح انسان در یک شأن و بعد متمرکز گردد تا بتواند وسعت و جامعیت ادراکی خود را حفظ کند.
- پرهیز از تمرکز بر مصادیق و جزئیات:
اصل چهارم حاکی از آن است که اهل تحقیق نباید بر روی جزئیات و مصادیق تمرکز کنند، بلکه باید تمرکز بر کلیات باشد تا پژوهش شکل محققانه و حکیمانه به خود بگیرد. پراکندگی ذهن در جزئیات، مانع از شکل گیری بنای کلی و منسجم معرفتی خواهد شد.
- تبیین لوازم و جوانب موضوع قبل از ورود به ارتباطات و موضوعات موازی:
پنجم اصل آن است که باید ابتدا موضوع اصلی با لوازم و جوانبش به درستی تبیین گردد و تنها پس از روشن شدن کامل موضوع، ارتباط آن با موضوعات موازی مطرح شود. بررسی و تبیین ارتباط یک موضوع با سایر موضوعات، پیش از تبیین درست خود آن موضوع، بیمعناست. برای مثال که وقتی داریم اصل توحید را توضیح می دهیم : اول اصل وجود خدا اثبات می شود سپس یگانگی خداوند و سپس نسبت صفات خداوند با ذات و نسبت خداوند با عالم هستی و نسبت اسماء با عالم و نسبت عوالم با یکدیگر و کیفیت تدبیر عالم ، که همگی باید مرتبط با هم و به ترتیب تبیین شود. بنابراین رعایت ترتیب موضوعات و پرداختن به جوانب هر مسئله الزامی است تا هم گوینده و هم شنونده دچار پراکندگی ذهنی نشوند.
- پرهیز از ورود به مباحث غیر تخصصی:
ششمین نکته آن است که نباید وارد مسائلی شد که نسبت به آنها تخصص و تفقه وجود ندارد یا ارتباطی با حوزه پژوهش ندارد. ورود به زمینههای غیرتخصصی، کیفیت و دقت پژوهش را کاهش میدهد. پژوهشگر باید صرفاً در زمینههایی ابراز نظر کند که تخصص و تفقه کافی دارد.
- تمرکز و پرهیز از خیالپردازی:
هفتمین عامل آن است که پژوهشگر باید از پراکندگی حواس و خیال پردازی اجتناب ورزد. پژوهشگری که وقت خود را به تولید و بسط بیپایان صور خیالی اختصاص دهد، از معقولات و حقیقت یابی دور میماند. باید روح خویش را از حوزه جزئیات به سوی کلیات و از آن جا به ساحت معانی کلی و ذات کلی مجرد سوق داد.
- پرهیز از جایگزینی احساسات و تبلیغ به جای تحقیق:
هشتمین نکته و عامل مهم آن است که پژوهشگر نباید اجازه دهد احساسات یا رویکرد تبلیغی بر عرصه تحقیق و معرفت غلبه یابد. احساسات و تبلیغات جایگاه مخصوص به خود دارند، اما اگر جای تحقیق و تعقل را بگیرند، کیفیت پژوهش کاهش مییابد. مبلغ توانا کسی است که ابتدا محقق شاخص باشد و سپس توان تبلیغ داشته باشد.
- ورود به مسائل سیاسی با رعایت حدود:
نهمین اصل آن است که استاد و محقق نباید آن قدر در مسائل جزیی سیاسی غرق شود که از پژوهش معرفتی باز بماند. پژوهشگر باید مبانی سیاسی را به خوبی درک و برای دیگران تبیین کند، اما تشخیص مصادیق را باید بر عهده مخاطب بگذارد. اگر در جزئیات سیاسی غرق شود، از قواعد و مبانی کلان سیاسی غافل خواهد شد.
- اجتناب از طرح مسائل مشکوک و فاقد یقین:
دهمین عامل آن است که نباید مطالبی را که نسبت به آنها شک و تردید وجود دارد یا احتمال داده میشود، مطرح ساخت. تنها باید درباره مسئائلی سخن گفت که یقین عقلی، دلیل منطقی و امکان ارائه مستدل دارند.