خلاصه محتوا:
ابتدا با طرح این سؤال که آیا هر چیزی که لطیف تر است، ساری تر هم هست یا خیر، محتوا را آغاز کرده و با ارائه نمونههایی از ماده مانند آب، نور، دود و بخار، مطرح می شود هرچه لطافت یک شیء بیشتر باشد، قدرت سریان و گسترش آن نیز افزایش مییابد؛ به عنوان مثال، نور از آب و آب از سنگ لطیف تر است و به همین دلیل سریان بیشتری دارد.
این قاعده نه فقط درباره اموری مادی، بلکه درباره امور معنوی و مجرد مثل روح، فرشتگان و نفس ناطقه نیز صدق میکند. روح هر انسان به اندازه لطافتی که دارد، در مراتب و شئون مختلف سریان یافته و حضور پیدا میکند. هر چه یک حقیقت لطیف تر باشد، جریان و اثرگذاری آن هم بیشتر است. همچنین، موجودات مجرد به دلیل لطافت برترشان، ، در عالم خود و حتی در عالم ماده نیز حضور و سریان دارند ولی ماده فقط در عالم خویش ساری است.
در ادامه، به تفاوت نوع سریان در موجودات اشاره میشود؛ سریان مادی همچون آب و دود، با جاری شدن یا پراکندگی همراه است؛ اما سریان مجردات، به صورت حضور و اشباع معنوی است که آثار گسترده تر و عمیق تری دارد. سریان روحانی و وجودی، از انواع جسمانی و مثالی فراتر میرود.
یکی از نتایج مهم دیگر، دشواری احساس و شناخت موجودات لطیف تر است؛ به طوری که هرچه شیء لطیف تر و غیر مادی تر باشد، کمتر با حواس ظاهری قابل احساس و شناخته شدن است و هرچه قدر مادی تر باشد، احساس و شناخت آن آسان تر خواهد بود. بنابراین خداوند که عین لطافت نامتناهی است، پنهان ترین و غیرمحسوس ترین حقیقت هستی است و ارتباط با او فقط در پرتو اسمای الهی ممکن میشود.
در نهایت، تأکید میشود که هرچه موجودی لطیف تر است، شناخت آن دشوارتر و تبیینش مشکل تر خواهد بود؛ لذا شناخت مادیات برای انسان آسان تر از شناخت مجردات و شناخت سایر مراتب وجود است.
مقدمه:
- نسبت میان لطافت و سریان:
این سؤال مطرح است که آیا هر چیزی که لطیف تر هست، نسبت به چیزهای دیگر سریان بیشتری دارد یا نه؟ در ادامه برای تبیین این مسئله به نمونه هایی پرداخته می شود.
- مثالهایی از لطافت و سریان در عالم ماده:
آب در عالم ماده لطیف تر از سنگ است و به واسطه این لطافت، قابلیت سریان و جریان بیشتری دارد. نور لطیف تر از سنگ و همین طور از آب است و به همین سبب، سریان وسیعتر و پوشش فراگیرتری بر اشیاء دارد. نور از آب نیز لطیف تر است و لذا میزان سریان نور بیش از آب است. دود نیز لطیف تر از چوب میباشد و به همین جهت، سریعاً ساری و پراکنده میگردد. بخار آب، لطیف تر از آب است و به همین منوال ساری تر میشود. این قاعده درباره موجودات مجرد نیز صدق میکند.
- لطائف مادی و لطائف معنوی:
نکته اول: جهان آکنده از لطائف مادی و معنوی است؛ لطائف مادی همچون نور، آب، صوت و هوا و لطائف معنوی و مجرد مانند نفس ناطقه، ملائکه و سایر موجودات مجرد. هر چه انسان لطافت روح بیشتری داشته باشد، به همان میزان سریان معنوی او نیز بیشتر است و در مراتب و مظاهر گوناگون حضور یافته و گسترش مییابد.
- مساوی بودن لطافت و سریان:
هر چه لطافت یک موجود بیشتر باشد، جریان و حضور آن نیز بیشتر است. انسان لطیف، موجودی جاری است و بالعکس، انسانی که فاقد لطافت باشد، موجودی ساکن و متوقف خواهد بود. لذا لطیف ترین حقیقت، ساری ترین حقیقت جهان هستی است.
- برتری سریان موجودات مجرد بر مادیات:
موجودات مجرد نسبت به مادیات لطیف ترند و بنابراین از سریان بیشتری برخوردار هستند. در عالم ماده، سریان محدود به حوزه مادیات است، ولی موجودات مجرد، افزون بر حضور در عالم مجردات، در عالم ماده نیز سریان دارند؛ چنان که فرشتگان در هر دو عالم حضور و سریان دارند و پوشش معنوی گستردهای میبخشند.
- تفاوت انواع سریان:
گاه سریان مادیات به شکل جاری بودن دیده میشود، مانند آب؛ یا به شکل پراکندگی، نظیر دود ،نور یا صوت. اما سریان مجردات به معنای حضور گسترده آنهاست و نه امتداد جرمی. موجودات مثالی امتداد جرمی ندارند اما امتداد حجمی دارند و موجودات عقلی، نه امتداد جرمی دارند، نه حجمی، بلکه فقط امتداد وجودی دارند که باعث میشود سریان آنها حتی بیشتر از موجودات مثالی باشد. بنابراین، در تمامی عوالم اعم از جبروت، ملکوت و مادیت، این سریان برقرار است.
- سریان و امتداد روح:
روح انسان هرچه لطیف تر باشد، امتداد بیشتر و حضور گسترده تری خواهد داشت. کل عالم هستی، ظهور و امتداد روح حق است. خداوند که عین لطافت و سریان است، عوالم را با روح و اسماء خود پوشانده است و این سریان، نامتناهی و بی پایان است.
- درجه احساس شدن موجودات نسبت به لطافت:
هر قدر یک شی لطیف تر باشد، کمتر احساس میشود. احساس سنگ آسان تر از آب است، زیرا آب لطیف تر است. حس کردن بخار دشوارتر از حس کردن آب و حس کردن دود دشوارتر از حس کردن چوب است، چون دود لطیف تر است. نور نیز به علت لطافت بیشتر، کمتر به حس درمیآید. به همین ترتیب، عصب لطیف تر از نور است و حس کردن آن دشوارتر میگردد. علم لطیف تر از عصب و نور است و حتی احساس آن نیز مشکل تر است. بنابراین، احساس روح از همه دشوارتر خواهد بود. به همین قاعده، احساس خداوند غیرممکن است، زیرا او عین لطافت نامتناهی است.
- باطن بودن و پنهانی موجودات لطیف تر:
هرچه موجودی لطیف تر باشد، باطن تر(مخفی تر) و مستورتر است. پس مجردات نسبت به مادیات پنهان تر و غیرمحسوس ترند. در امور مادی مثلاً میدان مغناطیسی پنهان تر از خود جسم است؛ انرژی نیز از جسم، به خاطر لطافت بیشتر، مستورتر است. گازها نیز نسبت به مواد جامد لطیف تر و پنهان ترند. مجردات را فقط با قوا و حواس برزخی میتوان ادراک کرد. موجودات عقلی حتی از موجودات مثالی نیز لطیف تر و لذا باطن تر و غیرمحسوس تر هستند. خداوند لطیف ترین و باطن ترین حقیقت است و ذاتاً هیچ نحو ارتباط مستقیمی از سوی غیر او با او ممکن نیست مگر از راه اسمای الهی، چراکه فقط خود او نامتناهی را به طور کامل درک میکند.
- وحدت و کسرت در مراتب وجود:
حقیقت هرچه باطن تر و پنهان تر باشد، وحدانیت بیشتری دارد و هرچه ظاهرتر باشد، کسرت آن بیشتر خواهد بود. بنابراین، حقیقتی که پنهان و باطن است، وحدت نامتناهی دارد و در مقابلش هیچ کسرت و مقابلی متصور نیست.
- راه ارتباط با باطن عالم:
انسان برای ارتباط با باطن و غیب، باید از باطن خود یعنی نفس ناطقه مدد بجوید. در واقع، توجه به ذات حق و راهیابی به غیب هستی، عبرت گیری از نفس و باطن انسان است.
- دشواری تبیین و شناخت لطائف:
هرچه چیزی لطیف تر باشد، تبیین و شناخت آن مشکل تر است. چون هرقدر شی لطیف تر باشد غیب تر و وحدانی تر می شود. لذا شناخت کسرت و مادیات آسان تر از شناخت وحدت و امور مجرد است. به همین سبب، شناخت ما نسبت به مادیات بیشتر از معرفت ما نسبت به مجردات، فرشتگان و حتی خداوند است. خداوند از بعد ذات، مجهول مطلق و ناشناخته ترین حقیقت وجود است اما از بعد آثار، معلوم ترین حقیقت به شمار میآید. روح انسان نیز به دلیل لطافت و غیب بودنش، کمتر شناخته میشود در حالی که جسمش که مادی و ظاهر است، شناخت آن آسان تر است.