خلاصه محتوا:
در این محتوا، به بررسی علل عقب ماندگی مسلمانان از کاروان علم و دانش جهانی پرداخته میشود. تأکید می شود که با وجود پیشینه غنی علمی و صنعتی مسلمانان در گذشته، چند عامل موجب رکود رشد علمی و صنعتی امت اسلامی شده است. محور اصلی بحث، سرگرم شدن مسلمانان به اختلافات فرقهای، قومی، ملی و جناحی است که این اختلافات انرژی، استعداد و ظرفیت مسلمین را هدر داده و وحدت و تمرکز آنها بر تولید علم و فناوری را کاهش داده است.
اختلافات مذهبی (اعم از فِرَق اهل سنت و شیعه)، اختلافات قومی و قبیلهای (مانند نزاع ترک و کرد و سایر اقوام)، همچنین مشغولیت به اختلافات ملی و تقسیم منابع از عوامل تضعیف وحدت و فرسایش ظرفیت مسلمانان معرفی میشوند. اختلافات سیاسی و جناح بندیهای داخلی نیز تأثیر منفی بر رشد علمی گذاشتهاند.
مسئله انشعاب فِرَق عرفانی و صوفیانه نیز به عنوان مانعی معرفی میشود که موجب دور ماندن افراد از مسائل اجتماعی و علمی گردیده است. همچنین تفکر صنفی و منطقهای تصمیم گیرندگان، نبود نگاه کلان و جهانی، و عدم حمایت مناسب مالی و اجتماعی از نخبگان علمی و صنعتی، از موانع اصلی برشمرده شدهاند.
نارسایی در هماهنگی دانشگاهها با صنعت، نداشتن بانک اطلاعات نخبگان و اختراعات، و نبود سازمانی مشترک برای همافزایی علمی و صنعتی کشورهای اسلامی، از کاستیها یاد شدهاند. فقدان اعتماد میان کشورهای مسلمان و حمایت برخی کشورها از قدرتهای خارجی نیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
همچنین تاکید می شود که باید به ظرفیتها و استعدادهای متقابل در جهان اسلام اعتماد کرد، به جای انزواطلبی، بر مسئولیت اجتماعی و رشد علمی تأکید داشت و فناوریها و دستاوردهای علمی را با هم به اشتراک گذاشت. اختلافات بینادیانی نیز نباید مانع همکاری علمی شوند و باید نگاه فراگیر حتی با کشورهای غیرمسلمان برقرار باشد. در نهایت، ضرورت تفکیک عقاید مخترع از دستاوردهای علمی و بهره برداری از همه توانمندیهای علمی دنیا مورد تأکید قرار میگیرد.
مقدمه:
در این محتوا میخواهیم بررسی کنیم که چه عواملی سبب شده است تا مسلمانان در پیشرفتهای علمی آن گونه که شایسته و لازم بوده، رشد و پیشرفتی نداشته باشند، با توجه به آنکه پیشینه علمی، تحقیقاتی و صنعتی خوبی داشتند. این توقف و کندی حرکت علمی چه دلایلی میتواند داشته باشد؟
- نقش اختلافات مذهبی:
نکته اصلی این است که دشمن همواره ما را مشغول به اختلافات مذهبی کرده است. مشغول شدن و مشغول کردن به اختلافات مذهبی مانند اختلاف احناف، شوافع، مالکیه، حنبلیه و فِرق مختلف شیعه اعم از زیدی، اسماعیلی و شیعه دوازده امامی، موجب شده که مسلمانان استعداد و ظرفیت شان در تحلیل برود و دچار فرسایش شود و درگیر جنگهای داخلی، نزاعها، رقابتها و دشمنی با یکدیگر گردند. این موضوع باعث شد که همبستگی، وحدت جهان اسلام با توطئه دشمن و بیتوجهی مسلمانان از بین برود. مسلمانان به جای اینکه به وحدت امت اسلامی بیندیشند و به آیه «واعتصموا بحبل الله جمیعا» توجه نمایند و ملتی واحد باشند، از این اصل غافل ماندند و ظرفیت آنها هدر رفت.
- اختلافات قومی و قبیله ای:
مسئله دیگری که همچون همین موضوع است، سرگرم شدن به اختلافات قومی و قبیلهای است؛ مانند بحث ترک و کرد و لر و بلوچ و قزاق و تاجیک و پشتو و فارس و لر، کُماج، گرج، عرب و عجم. این مسائل نیز موجب غفلت و نزاع داخلی شد که ناشی از طراحی دشمنان و جهل و بیخبری ماست. انرژیهایی که باید صرف تولید علم میشد، دچار فرسایش و تحلیل رفت.
- اختلافات ملی و تقسیم منابع:
بُعد دیگر ماجرا، سرگرم شدن به اختلافات ملی و داخلی است، که در هر کشوری نیز رخ میدهد. مسلمانان مشغول مسائل ملی خود میشوند، مانند اینکه در تقسیم و تخصیص امکانات داخلی و مادی هر کشور مسلمان، بین استانها و مناطق اختلاف وجود دارد که کدام استان چه میزان امتیاز و امکانات دریافت کند. این موضوع نیز باعث تحلیل رفتن ظرفیتها میشود.
- اختلافات سیاسی و جناحی:
مطلب دیگر مشغولیت به اختلافات سیاسی و جناحی داخلی است که این موضوع به شکل ایجاد دوقطبی یا چندقطبی در جامعه رخ میدهد. مانند دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا در برخی کشورها، که با تکثر احزاب سیاسی همراه است. این تکثر احزاب و اختلافات سیاسی موجب تکه تکه شدن جامعه اسلامی گردیده است؛ هرچند تکثر احزاب میتواند مزایایی نیز داشته باشد و همه حس مسئولیت کنند از اصل حاکمیت دینی حمایت کنند، اما پراکندگی سیاسی گسترده میتواند وحدت عملی مسلمانان را تضعیف کند. این مسئله در کشورهای اسلامی نظیر لبنان با احزاب متعدد، افغانستان، سوریه، ترکیه و غیره وجود دارد.
- انشعابات عرفانی و صوفیانه:
مسئله دیگر، مشغول شدن به انشعابات فِرق عرفانی و صوفیه است. فِرق عرفانی متعددی وجود دارد؛ صوفیهای گنابادی، نعمتاللهی، نقشبند یه و عرفانهای خانقاهی. این فرق عمدتاً به مسائل اجتماعی و سیاسی و علمی و صنعتی کاری ندارند و موجب دور ماندن افراد از تولید علم و مسئولیت پذیری اجتماعی میگردد. حتی عرفانهای سنتی با آنکه بهترین نوع اند، اما غالباً نوعی غفلت و مسئولیت گریزی از مسائل اجتماعی در پی دارند.
- تفکر صنفی، منطقه ای، و نبود نگاه کلان:
تفکر صنفی و منطقه ای و ناحیه ای است؛ تفکری که درمراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی مانند قوه مقننه و مجریه دیده میشود، موجب کاهش ظرفیت تحقیقاتی و تولیدی جهان اسلام میشود. به جای تصمیم گیریهای کلان ملی و جهانی، ما دچار محدودنگری هستیم. مدیران و قانون گذاران باید جهانی فکر کنند تا قوانین و تصمیماتشان جهان شمول و گسترده باشد و نه صرفاً محدود به داخل.
- ضعف حمایت مالی و اجتماعی از نخبگان:
از دیگر موانع، نبود حمایت کافی مالی و اجتماعی از تولیدکنندگان علمی و صنعتی است. کم لطفی نسبت به اهل علم و صنعت، موجب توقف تولید علم میشود. عدم هماهنگی مناسب بین مراکز علمی و دانشگاهی با صنعت، یا ضعف حمایت از نخبگان علمی و نبود امتیازات مناسب برای آنان، به رکود علمی انجامیده است. باید همواره تمرکز نخبگان بر تولید علم حفظ شود.
- نبود بانک اطلاعات و شناسایی نخبگان:
یکی دیگر از مشکلات که هرچند امروز کمتر شده اما قبلاً بیشتر بوده، نبود بانک اطلاعات نخبگان است؛ یعنی ما نیاز به شناسایی نخبگان علمی و صنعتی در همه رشتهها و بهره گیری از ظرفیت آنان داریم.
- نبود نگاه جهانی در تصمیم سازی:
رهبران و مدیران کلان کشور و تصمیم سازان باید نگاه جهانی را سرلوحه قرار دهند تا قوانین شان تنها محدود به کشور خود نباشد، بلکه جهان شمول و فراگیر و بر جهان اسلام متمرکز شود.
- تمرکز ناکافی بر دستاوردهای علمی و صنعتی:
در هر کشوری نیز باید تولیدات علمی و صنعتی تحت پوشش یک بخش کلان دولتی و متمرکز قرار بگیرد تا حمایت کافی از آن صورت گیرد. عدم اطلاع کافی از اختراعات سایر کشورهای مسلمان و نبود بانک اطلاعات اختراعات جهان اسلام، ضعف محسوب میشود. ما نیازمند داشتن بانک اطلاعات نخبگان داخلی و اختراعات جهان اسلام (با رعایت مسائل امنیتی) هستیم.
- گرایش به قدرتهای فرامسلمان و نبود ارتباط میان مسلمانان:
تمایل برخی کشورهای مسلمان به قدرتهای صاحب زور و علم و صنعت غیرمسلمان، همچنین حمایت از آنها، باعث کندی حرکت جهان اسلام در تولید علم میشود. کشورهای مسلمان باید با یکدیگر مرتبط و به یکدیگر کمک کنند، پوشش علمی و صنعتی به هم بدهند و به شکل منسجم همکار باشند. نبود اعتماد میان مسلمانان، روحیه خودباختگی و اعتماد به نفس پایین، مشکلات مهمی در این عرصه است.
- لزوم تاسیس نهاد علمی مشترک و تقویت همافزایی:
لازم است یک نهاد بینالمللی تحقیقاتی جهان اسلام تأسیس شود تا نخبگان هر ساله گرد هم آیند و همافزایی علمی و صنعتی پدید آید. همچنین مسلمانان باید به ظرفیتهای فکری و علمی یکدیگر ایمان و اعتماد داشته باشند و شناسایی استعدادهای درونی و همراهی علمی صورت گیرد.
- آسیبهای تفکر انزواطلبی و نبود اتصال میان فناوری نو و گذشته:
تفکر انزواطلبی خانقاهی که کمال را ترک حضور در جامعه میداند، آفت بزرگی برای پیشرفت علمی و صنعتی است. مسئولیت پذیری و خدمت به خلق، خود نوعی سیر و سلوک عرفانی است و نباید به دامن انزواگری رفت.
تداوم پیشرفت علمی نیز نیازمند تجمیع دستاوردهای علمی-تحقیقاتی مسلمانان گذشته و اتصال آن با پیشرفتهای جدید است؛ باید یک نهاد یا مرکز مشترک برای ثبت و بارگذاری تمامی اختراعات و دستاوردها وجود داشته باشد.
- ضرورت همکاری معنادار با غیرمسلمانان:
بعضاً دشمن با دامن زدن به اختلافات بین ادیانی (مانند اسلام و مسیحیت و یهودیت) مانع همکاری علمی و صنعتی میشود. اما باید تا جای ممکن با دانشمندان و دستاوردهای مفید سایر کشورها و ادیان نیز علمی و فناوری را به اشتراک گذاشت تا تولیدات علمی تکمیل شود.
- اهمیت قائل شدن برای اصل علم فارغ از عقاید مخترع:
مسئله دیگر، تفکیک عقیده مخترع یا مکتب فکری مخترع از دستاورد علمی-صنعتیِ وی است. باید به دستاورد علمی هر فرد فارغ از مذهب و عقیده او بها داد و از علم و فناوری او بهرهمند شد. فناوریها میتوانند مکمل هم باشند و کشف یک فناوری زمینه پیدایش فناوریهای مرتبط دیگر را فراهم کند.
- جمعبندی مباحث:
تأکید بر فهرست بندی، دسته بندی و نظام مند کردن فناوریهای موجود، توجه به نقاط اشتراک و افتراق آنها و حرکت به سمت دروس جدید علمی. هدف اصلی، احیای تمدن علمی و صنعتی اسلامی با هم افزایی کامل استعدادهای جهان اسلام در سطح جهانی و حتی ارتباط مسئولانه با سایر ملتها مطرح میشود.