چکیده محتوا:
این محتوا به بررسی مفهوم خیر و شر از دو منظر کلنگر و جزءنگر میپردازد. در نگاه جزءنگر، تمرکز بر جزئیات، افراد، پدیدهها، جداییها، تفاوتها و نقایص است و صرفاً شرور و کاستیها دیده میشوند. اما در نگاه کلنگر، حکمتها، اسرار توحیدی، کلیات وجودی، پیوستگیها، وحدت، کمالات و زیبایی عالم دیده میشود. در این دیدگاه، عالم جز تجلیات اسماء الهی و خیر محض نیست. خلقت اضداد نیز نه تنها شر نیست، بلکه حکیمانه، ضروری برای تکامل و سر توحیدی است که به دلیل نیاز به مظهریت اسماء متقابل الهی پدیدار میشود. هر موجودی بر اساس اقتضای ذاتی خود که خیر است عمل میکند و شر امری عارضی و نسبی است. خلقت اضداد و خیر و شر، تدبیر و مدیریت عالم و اقتضای ربوبیت الهی است و عالم بدون ترکیب خیر و شر و اضداد، ناقص است. وجود مساوی با خیر است و هر درجهای از وجود، درجهای از خیر است. در نهایت، نگاه کلنگر، نگاهی جامع و ترکیبی است که خیر و شر را مکمل یکدیگر میبیند و نه متقابل.
نگاه جزءنگر به خیر و شر:
در نگاه جزءنگر، تمرکز اصلی بر جزئیات عالم هستی، شامل افراد، اشخاص و پدیدههای منفرد است. در این دیدگاه، جداییها، تفکیک اشیاء، تمایزات میان آنها و پخش و پراکنده بودنشان مورد توجه قرار میگیرد. همچنین، تفاوتها، نقایص، ضعفها، شرور و کاستیها در این نوع نگاه برجسته میشوند. ماهیات، حدود، تعینات، کثرات، اختلافها، خطاها و بیهودگی اضداد نیز در نگاه جزءنگر قابل مشاهده هستند.
نگاه کلنگر به خیر و شر:
در مقابل نگاه جزءنگر، نگاه کلنگر قرار دارد که نقطه مقابل این اندیشه است. در این نگاه، حکمتهای الهی، اسرار توحیدی و کلیات وجودی عالم دیده میشوند. نگاه کلنگر، عالم را از بالا مورد مشاهده قرار میدهد و در آن، پیوستگیها، اتصالها و ارتباط اشیاء با یکدیگر و با حق دیده میشود. وحدت، یگانگی و یکپارچگی عالم در این نگاه مشهود است. در نگاه کلنگر به جنبههای وجودی و کمالات اشیاء توجه میشود و عالم جز خیر محض و جمال و جلال الهی دیده نمیشود. عالم در این نگاه، تجلیات اسماء الهی است. اشتراکات وجودی اشیاء، نقاط قوت و جنبههای حقانی آنها در نگاه کلنگر مورد تأکید قرار میگیرند و در پدیدهها جز ربوبیت، حکمت و هدفمندی دیده نمیشود. سیر و تکامل اشیاء، کمک دهی و امداد آنها به یکدیگر و ربط آن ها به حق، از ویژگیهای این نگاه است.
تفاوت نگاه کلنگر و جزءنگر:
در حالی که نگاه جزءنگر صرفاً شرور و نقایص را میبیند، نگاه کلنگر جلال و جمال عالم را مشاهده کرده و عالم را زیبا میبیند. بر اساس نگاه کلنگر، هر شیء در خدمت کل هستی و کل هستی نیز در خدمت آن شیء است. همه پدیدهها مکمل یکدیگرند و به هم امداد میرسانند.
خلقت اضداد از منظر کلنگر:
در نگاه کلنگر، خلقت اضداد حکیمانه و خیر است. زیبایی عالم به اضداد آن است و تکامل عالم نیز در گرو وجود اضداد است. اشیاء در نگاه کلنگر مقابل هم نیستند، بلکه مکمل هم در سیر صعودی هستند و موانع وجودی محسوب نمیشوند.
شاکله خداوند و خلقت:
هر آنچه خداوند آفریده، بر اساس شاکله خودش است که همان اسماء الله است. شاکله خداوند رحمت، حکمت، علم، صمدیت و غنای ذاتی است. بنابراین، خلقت عالم خیر، هدفمند و زیباست. خلقت اضداد نشانه حکمت، جمال، هدفمندی، و تدبیر الهی است و نه شر. برای تکامل اشیاء، خلقت اضداد ضروری است.
خلقت اضداد و سر توحیدی:
خلقت اضداد نه تنها شر نیست، بلکه سر توحیدی دارد. خداوند برای تجلی اسرار توحید خود، اضداد را در عالم آفریده است. اسماء متقابل الهی نیاز به مظاهر دارند و اگر اضداد آفریده نشوند، اسماء متقابل مظهر پیدا نمیکنند. بنابراین، خلقت اضداد بر اساس مظهریت اسماء متقابل الهی است. به عنوان مثال، اسماء اول و آخر، ظاهر و باطن، محیی و ممیت، و جلال و جمال نیازمند مصداق در عالم هستند. وجود اضدادی مانند گل و خار، ضار و نافع، و رحیم و جبار برای تجلی این اسماء ضروری است. اگر شری در عالم هست، سر توحیدی آن، اسماء متقابل الهی است.
خیر بودن ذات موجودات و عارضی بودن شر:
هر آنچه خداوند آفریده بر اساس خیر است، زیرا شاکله، طبع، ذات و وجود خداوند خیر محض، مطلق و نامتناهی است. خداوند بر اساس شاکله خود فاعلیت و ربوبیت دارد و میآفریند. هیچ موجودی در حد ذات خود شر و بد نیست و نقص ندارد. شر به ذات وجود ندارد، زیرا شاکله خداوند شر نیست. شر مطلق نیز وجود ندارد. ذات هر شیء، شاکله آن شیء را ظاهر میسازد و ذات خداوند کمال محض و خیر محض است. بنابراین، ذات هیچ شیئی شر نیست. شر در مقام فعل اشیاء و آن هم در نسبت به دیگران امری عارضی و وجودی است، اما وجود عارضی دارد و در مقام مقایسه معنا پیدا میکند، نه در مقام ذات اشیاء. از این رو، خلقت شیطان و اضداد بر اساس خیر الهی است.
اقتضائات ذاتی اشیاء:
اشیاء دارای اقتضائات ذاتی هستند که همان شاکله آنهاست. اگر هر شیئی بر اساس اقتضائات ذاتی خود عمل کند، شر نیست، زیرا طبق شاکله و ذات خود عمل کرده است. ضدیت آب و آتش، اقتضای ذات آنهاست و این اقتضای ذات شر نیست، بلکه کمال است. آتشی که نسوزاند، طبق طبع خود عمل نکرده است. شیطان نیز بر اساس اقتضای ذاتی خود عمل میکند. اگر عالم را بر اساس اقتضائات ذات اشیاء ببینیم، شری نخواهیم دید.
ضرورت خلقت اضداد و تدبیر عالم:
خداوند ضروریات عالم را بر اساس نیاز عالم میآفریند و عالم را مدیریت میکند. پاسخ دادن به ضرورتها و نیازهای عالم، مدیریت و ربوبیت حق را نشان میدهد. ربوبیت خداوند حکیمانه و عالمانه است. ضرورت عالم، ملک ، شیطان ، خیر و شر است. بنابراین خلقت شیطان نیز جلوه حکمت، ربوبیت و تدبیر الهی است. عالمی که شیطان نداشته باشد، ناقص و غیرهدفمند است. بهترین شکل عالم، آفریدن شیطانی است که در ترکیب با ملک، عالم را کامل و احسن میسازد. آفریدن اضداد و خیر و شر، ضرورت عالم، تدبیر و مدیریت عالم و اقتضای ربوبیت الهی است.
قاعده ملاصدرا: وجود مساوی خیر است:
بر اساس قاعده مرحوم ملاصدرا، وجود مساوی با خیر است و هر درجهای از وجود، درجهای از خیر است. حق، وجود محض و خیر محض است و بر اساس اقتضای ذاتیاش که خیر است عمل میکند. بنابراین، هر چه آفریده است خیر است. خلقت اضداد، شیطان و ملک نیز خیر محض است. شیطان و ملک در مقام فعل و انجام رسالت خود ضد هم هستند و در این مقام شر پدیدار میشود. وجود هر دو برای عالم ضروری است و برای هدفمندی و تکامل عالم نیاز است. عالمی که فاقد شیطان و ملک باشد، تعالی و تکامل نخواهد داشت.
نگاه کلنگر، نگاه ترکیبی و جامع:
با نگاه کلنگر، کل عالم زیبا، کامل و بدون نقص و شر دیده میشود. اما با نگاه جزءنگر، شر، ضرر، آفت، بیماری، نقایص و حدود نمود پیدا میکنند. نگاه کلنگر، نگاهی ترکیبی و جامع است که خیر و شر را با هم میبیند و آنها را مکمل یکدیگر میداند، نه متقابل یکدیگر. اشیاء با اضدادشان شناخته میشوند؛ اگر شر نباشد، خیر شناخته نمیشود، اگر باطل نباشد حق شناخته نمیشود و… اضداد در عالم مقابل هم نیستند، بلکه مکمل هم هستند و همگی در خدمت یکدیگرند. تکامل و زیبایی عالم در گرو خلقت اضداد است و اگر اضداد نباشند، عالم زیبا نیست و زیبایی آن شناخته و ظاهر نمیشود.
تدبیر عالم از طریق خلقت اضداد:
تدبیر و مدیریت عالم از طریق خلقت اضداد امکانپذیر است. ربوبیت حضرت حق جز با خلقت اضداد امکانپذیر نیست. برای مدیریت عالم، آب و آتش، شیطان و فرشته، روشنایی و تاریکی، سردی و گرمی، خیر و شر باید با یکدیگر باشند.
این نگاه حکیمانه به موضوع خیر و شر است. اسماء متضاد ریشه در ذات حق و مرتبه واحدیت دارند و زیبایی حق به جامعیت اسماء متقابل است. اسماء متقابل برای مدیریت عالم ضروری هستند و خداوند عالم را بر اساس اسماء خودش و از طریق اضداد مدیریت میکند. اسماء متضاد نیاز به مظاهر متضاد دارند. وجودات به اندازه طهارت وجودی خود، جامعیت اضداد را میپذیرند و میشناسند. انسان به اندازه طهارتش اضداد را میشناسد و هرچه طهارت بیشتر باشد، شناخت اضداد و جامعیت بیشتر است. خداوند که طهارت مطلق است، جامع اضداد مطلق است و منشأ اضداد خود حق و اسماء حق است. ساختار وجودی اشیاء جمع خیر و شر و اسماء متقابل را دارد. در عالم هدفمندی وجود دارد و خلقت اضداد هدفمندی را نقض نمیکند، بلکه در راستای حکمت الهی است. اضداد مقابل هم نیستند و به هدف خود میرسند. هر موجودی به اقتضای ذات خود عمل میکند و خلقت اضداد مخالف حکمت الهی نیست.