آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • نحوه تأثیر اسما الهی بر عالم هستی و انسان

نحوه تأثیر اسما الهی بر عالم هستی و انسان

خلاصه محتوا:

در این محتوا با تمرکز بر نقش اسما الهی در نظام هستی و انسان، سه محور اساسی  مطرح می شود: (۱) هر اسم الهی به نحوی در عالم نقش نظام ‌سازی دارد؛ (۲) هر اسم، راه و طریق ویژه‌ ای را برای ارتباط مخلوقات با خداوند و نیز برای حرکت انسان در مسیر تکامل فراهم می‌کند؛ (۳) هر اسم موجب شکل ‌گیری شاکله و هویت ویژه‌ای در مخلوقات، به‌ ویژه انسان، می‌شود.

اسماء الهی کانال ارتباطی میان خداوند و عالم هستی هستند و همه‌ ی ارتباط و مدیریت حق بر عالم از طریق این اسماء برقرار می‌شود. هر اسم با فیض و تدبیر ویژه خویش، در نظام تکوین و تشریع، نقش‌آفرینی می‌کند. بنابراین هر اسم هم راه است و هم راه‌ ساز، هم نور است و هم نورآفرین، هم نظام است و هم نظام‌ ساز، و همین ویژگی‌هاست که اقتضائات گوناگون در جهان هستی، شریعت و ساختار انسان را پدید می‌آورد.

هر انسان مؤمن، با تکرار و ارتباط تدریجی با اسم خاصی از اسما الهی، رفتارش به تدریج متناسب با آن اسم شکل می‌گیرد و کم‌ کم سراسر وجود و روح او به آن اسم و کمال الهی مزیّن می‌شود. به عبارتی، هر اسم اقتضائات ویژه خود را بر انسان تحمیل و ظهور می‌دهد؛ مثلا کسی که با اسم «رحیم» اُنس می‌گیرد، رحمت در وجودش شکل می‌گیرد و آن را به دیگران تسری می‌دهد.

همچنین نظام ربوبیت الهی، مجموعه تجلیات اسما را در عالم و فعل الهی سامان می‌دهد. این نظام هم در عرصه تکوین (مانند نظام آب، خاک، آتش) و هم در عرصه تشریع (احکام دینی و فقهی) جاری و حاکم است و هر چیزی دارای نظام ویژه خود، متناسب با ساختار و بافت وجودی خویش است.

ادامه محتوا به نقش عقلانیت، فهم و شاکله وجودی انسان در مواجهه با عالم اختصاص دارد. به تعبیری، نگاه انسان به هستی، بازتابی از اندیشه، ملکات و شاکله اوست و حتی سخن و کلام آدمی منعکس ‌کننده عمق روح و ادراکات اوست. نورانیت و لطافت اسما و آثارشان در عالم و در باطن انسان، امکان تداخل، نفوذ و ارتباط سطوح مختلف را فراهم می‌آورد و هرچه لطافت بالاتر، ارتباط و نفوذ عمیق ‌تر خواهد بود.

در پایان، تأکید می‌شود که نورانیت و معنویت، شرط فهم حقایق و فضایل است و هر انسان متناسب با سهم خویش از نور الهی می‌تواند مراتب معنویت و نور اشیا را ادراک کند.

 مقدمه و آغاز بحث:

موضوع بحث  پیرامون نظام ‌سازی، شاکله ‌سازی و طریق ‌سازی با اسماء الهی است. سه مطلب اساسی در این موضوع بیان خواهد شد: نخست، هر اسمی به ‌نوعی در عالم هستی نقش نظام ‌سازی ایفا می‌کند؛ دوم، هر اسمی راه و مسیر ویژه ‌ای برای انسان ایجاد می‌کند؛ سوم، هر اسمی به نحوی شاکله ‌ای خاص را شکل می‌دهد.

  • ارتباط اسماء الهی با خداوند و مخلوقات:

در این رابطه، نکات مهمی وجود دارد که توجه به آن‌ها ضروری است. اولین نکته : راه ارتباط موجودات و به ‌ویژه انسان با خداوند، همان مسیر اسماء الهی است. تمام عالم هستی از طریق اسماء الهی با حق تعالی مرتبط می‌شوند. ارتباط خداوند با اسماء، با مخلوقات و مظاهر، نیز از طریق اسماء الله برقرار است؛ پس اسماء الهی راه و مسیر ارتباطی و کانال حق و مظاهر هستند و خداوند از طریق آن‌ها فیض خود را به مخلوقات می‌رساند. به تعداد اسما، راه‌های ارتباط مخلوقات با حق متکثر است: رزاقیت، صورت ‌پردازی، تعلیم، اراده و سایر اسماء، هرکدام راه و کانالی برای ارتباط خالق و مخلوق محسوب می‌شوند.

  •  اسماء الهی؛ راه‌ سازان و راه‌ها:

هر اسم الهی در عین آن که راه و مسیر ارتباطی را پایه‌ گذاری می‌نماید، خود نیز همان راه و مسیر است؛ بدین معنا که اسماء الهی، هم راه ایجاد می‌کنند و هم راه هستند. آن‌ها مانند مسیر نورانی‌اند و فیض و اشراق الهی از طریق آن‌ها نازل می‌شود.

  •  اسماء الهی و ساختار نظام نوری در عالم:

نکته دوم : هر اسمی با ظهور و تجلی خویش، شکل خاصی از نظام در عالم ایجاد می‌کند؛ نظامی که ماهیت نوری دارد. نظام هستی نظام نور است: “اللهُ نُورُ السَماوات وَ اَلارض”. در این نظام، راه نیز همان نور است و طریق و کانال ارتباطی هم نور است. حرکت انسان در این نظام، همان حرکت انفاسی و سیر در نور است. بنابراین، به تعداد اسما، نظامات نوری و الهی متکثری در نظام تکوین داریم، همان گونه که به فراخور اسماء، راه‌ها و کانال‌های ارتباطی متعددی با حق برقرار است.

  • اسماء الهی؛ نظام‌ساز، نورساز، و راه‌ساز:

اسماء الهی در حقیقت هم نظام‌ ساز، هم نوردهنده، هم راه‌ ساز و هم خود راه و نظام هستند. به عنوان مثال، اسم “علیم” نظام علمی را در عالم بنیان می‌گذارد؛ اسم “رزاق” نظام رزق و روزی را پایه ‌گذاری می‌کند؛ اسم “محیی” نظام احیا و زنده‌ سازی را برقرار می‌سازد و اسم “ممیت” نظام اماته را شکل می‌دهد. از این رو، اسماء الهی هم نظام‌ ساز، هم نظام ، هم راه ‌ساز، هم راه، هم نورساز و هم نور هستند. تمام کمالات از اسماء الهی نشأت می‌گیرد و هیچ فضیلتی بیرون از آن‌ها وجود ندارد.

  •  تجلیات اسماء الهی در انسان:

هنگامی که انسان مومن با اسمی از اسما ارتباط می‌گیرد و مداومت بر آن دارد، در رفتار، اندیشه و عملش، آن اسم نمود می‌یابد. به تدریج خلق او الهی شده و بعدها مظهر آن اسم می‌شود، به گونه‌ ای که قلب و روح او مقام و مرتبه آن اسم الهی را می‌یابد. تمامی کمالات بدین ‌سان از طریق اسماء الهی به انسان افاضه می‌گردد؛ وقتی خلق و رفتار انسان به اسم نزدیک شد، روح و سرشت او نیز به همان اسم متخلق و متصف می‌شود و انسان تحت تدبیر الهی آن اسم قرار می‌گیرد و مدیریت الهی از طریق اقتضائات آن اسم تجلی پیدا می‌کند.

  •  نمونه‌ ای از تجلی اسم رحیم در انسان:

اگر شخصی با اسم “رحیم” موانست پیدا کند و آن را مکرر بر زبان ‌آورد، به تدریج صفت رحمت در خلق و رفتار او پدیدار می‌شود و سراسر وجودش مظهر رحمت الهی می‌گردد. ادامه این مسیر سبب می‌شود تا روحانیت و نورانیت اسم “رحیم” وجود او را فراگیرد و نهایتا قادر می‌شود ویژ‌گی‌های رحمت را به دیگران نیز منتقل کند. این فرآیند تا آنجا پیش می‌رود که شاکله و وجود فرد از جنس همان اسم می‌شود و تجلیات فراوان آن را دارا می‌گردد. از این جهت هست که می گوییم هر اسمی یک راه نوری و یک نظام نوری است.

  • بحث نظام ربوبیت و مجموعه تجلیات اسما:

در تبیین نظام کلی حاکم بر عالم، روشن می‌شود که ساختار و مدیریت عالم تحت نظام ربوبی است و این ربوبیت شاخه‌ ها و زیرمجموعه‌های بی ‌شماری دارد. ساختار سازی، شاکله سازی و هویت سازی موجودات تحت تدبیر نظام روبوبی است. مجموعه تجلیات هر اسم، نظام نوری آن اسم نامیده می‌شود که احکام و آثار خاص خود را دارد. خداوند متعال با ربوبیت خود تمامی تجلیات را در مراتب فعل خود ظاهر می‌نماید و اسماء خویش را آشکار می‌سازد. هر اسمی یک راه نوری هست به اشکال  و ابعاد متعدد و با درجات متفاوتی تجلی می کند مثل تجلی اسم رحیم برای انسان که رعفت و رحمت را به همراه دارد خلق و عمل  انسان را رحیمانه می سازد و اسم رحیم در تمام وجود هر مخلوقی منعکس می شود. تجلی اسم رحیم در عالم شریعت و تکوین  هزاران جلوه رحمت الهی را در احکام باعث می شود. خداوند هر گیاه و میوه ای را برای نفع رساندن به انسان تعبیه می کند و این یعنی تجلیات اسم رحیم. تجلیات اسم جلال برای هر مخلوقی این هست که سبب می شود ابزار دفاعی برایش ساخته می شود. در نتیجه هر اسمی به اقتضای ذات خود عمل می کند و آثار آن در عالم ظاهر می شود. پس تجلیات هر اسمی تمام احکام را پوشش می دهد همانطور که تجلیات هر اسمی تمام نظام تکوین را پوشش می دهد که به اینها نظام روبوبیت گفته می شود . در واقع، نظام ربوبیت همان مجموعه تجلیات و نظام‌ سازی اسماء در مقام فعل و اشیا است.

  • تأثیر اسماء الهی در نظام تکوین و شریعت:

هر اسمی با تجلیات خویش، هم عرصه تکوین (مانند نظام آب و خاک و گیاهان و غیره) و هم عرصه تشریع (مانند نظام احکام شریعت و فقه) را تحت پوشش قرار می‌دهد. ساختار آفرینش و نظام‌های تشریع‌ در آموزه‌های دینی، هر دو متأثر از تجلیات اسماء الهی هستند. بنابراین، شاکله فقه و شریعت نیز توسط اسماء الهی شکل می‌گیرد.

  •  تبعیت انسان و موجودات از نظام اسمائی:

احکام هر شیء همان نظام نوری خاص آن است و این احکام، متناسب با ساختار و بافت وجودی آن شیء می‌باشد. انسان نیز در ساحت تکوین تابع نظامات الهی و در ساحت تشریع تابع نظامات شرعی و الهی می‌شود؛ برای مثال، بهره ‌مندی انسان از میوه‌ها، آب، آتش و دیگر عناصر طبیعی، تابع ساختار، طبیعت و احکام مخصوص هر یک است.

  •  شاکله ‌سازی اسماء الهی و تأثیر آن بر انسان:

در جمع‌ بندی بخش اول ، تأکید می‌شود که هر اسم الهی علاوه بر آنکه نظام‌ ساز، شاکله‌ ساز و طریق ‌‌ساز است، خود نیز نظام، شاکله و طریق می‌باشد. اعمال، نیات، ملکات و ادراکات انسان‌ها متناسب با شاکله و ملکاتشان است؛ اسماء الهی نیز تجلیات متناسب با شاکله‌ها و ملکات افراد دارد.

  • عقلانیت، شاکله و بازتاب آن‌ها در نگاه و گفتار انسان:

بر اساس نظام نوری مطرح شده، هویت انسانی با عقلانیت شکل می‌گیرد. نگاه انسان به عالم، بازتاب ساختار اندیشه و شاکله اوست. بدین معنا که انسان با درک، ملکات و شاکله منحصر به فرد خویش، نگریستن به جهان را تجربه می‌کند. سخن و کلامی که از زبان فرد صادر می‌شود، بازتاب عمق فهم، وسعت روح و شاکله وجودی او است؛ بدین ترتیب، کلام آینه روح انسان است.

  • نورانیت اسماء الهی و نقش آن در ادراک:

با نور نفس ناطقه، انسان می‌تواند نور اشیا را مشاهده کند؛ سهمی از نور الهی در هر شیء وجود دارد، چرا که هر اسمی صاحب سهمی از نور الهی است. نگاه نوری به عالم، موجب کشف فضایل و نیز امراض و ظلمت‌ها در عالم می‌گردد. هر انسانی که سهمی از نورانیت داشته باشد می تواند نور اشیاء را ببیند و احساس کند چون ادراک، سنخیت و تناسب می خواهد و با نور حسی فقط نور های حسی مادی دیده می شود اما با نور معنوی ، معنویت اشیاء دیده می شود. نور مومن را با نورانیت خودمان می توانیم ببینیم یعنی به اندازه ای که نورانیت و معنویت داشته باشیم می توانیم نور افراد مومن را تشخیص دهیم و قضاوت کنیم. کسی که ظلمت روحی دارد نورانیت و روحانیت مومن و اشیاء را نمی فهمد همچنین حق را نیز نمی فهمد. هر فضیلتی نور است (علم و ادراک نور است).

  •  لطافت نور و تداخل انوار:

لطافت و شفافیت نور الهی، امکان تداخل و ارتباط عمیق بین انوار و سطوح مختلف هستی را فراهم می‌آورد. نورها، به دلیل لطافت، می‌توانند با هم ترکیب شوند و هر چه لطافت بالاتر باشد، امکان نفوذ و ارتباط عمیق ‌تر است. برای نمونه، روح انسان چون لطیف ‌تر از بدن است، در بدن نفوذ و سَریان دارد؛ اما بدن بر روح تأثیری ندارد. لطافت مراتب مختلفی دارد و به تناسب لطافت هر شیء، میزان ارتباط و نفوذ آن شیء نیز متفاوت خواهد بود.

  •  نورانیت، معنویت و ادراک فضایل و حقایق:

هر کس به اندازه‌ سهم خود از نورانیت و معنویت می‌تواند نورانیت و فضایل عالم را درک و مشاهده کند. اگر کسی فاقد نورانیت باشد، نه فقط امور معنوی، بلکه حتی نور جمادات را نیز احساس و درک نمی‌کند. العلم نور، علم و ادراک نور است؛ وضو هم نور است. نورها در عالم به سبب لطافتشان محدودیتی در تداخل و ارتباط ندارند و هر چه انسان نورانی‌تر و لطیف ‌تر باشد، قدرت ارتباط معنوی بیشتری خواهد داشت.

گفتارهای مشابه