آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • مختصات و ویژگیهای احکام شریعت

مختصات و ویژگیهای احکام شریعت

خلاصه محتوا:

این محتوا به بررسی ویژگی‌ها و مختصات احکام شریعت اسلامی می‌پردازد و نگاهی عمیق به نقش و کارکرد این احکام در سیر معنوی انسان دارد. در ابتدا بیان می‌شود که شریعت مجموعه‌ای از دستورات و برنامه‌هایی است که توسط خداوند برای تقرب انسان به پروردگار تعیین شده و تمامی احکام دینی را باید به چشم یک برنامه جامع سلوک و بندگی نگریست، نه صرفاً به عنوان تکلیف. این دیدگاه به انسان کمک می‌کند تا عاشقانه به احکام عمل کند و همه ابعاد شریعت را اصل بداند.

ویژگی دوم احکام شریعت، هویت انصرافی آن‌هاست؛ به این معنا که احکام موجب می‌شوند روح انسان از توجه به ظاهر و کثرات عالم ماده به سمت باطن، وحدت و عالم قدس سوق پیدا کند. هرکدام از احکام، عاملی برای انصراف روح از ماده و توجه به مراتب عالی ‌تر وجود محسوب می‌شوند که این انصراف با نسبت‌ها و شدت‌های مختلف، متناسب با نوع حکم در فرد حادث می‌شود.

سومین ویژگی، هویت تنزیهی و پالایشی شریعت است. احکام الهی جوری طراحی شده‌ اند که روح انسان را از آلودگی‌ها، گناهان و تعلقات ناپاک پاک می‌کنند و عاملی برای آزادسازی روح از قیود مادی و کسب طهارت حقیقی هستند. هر عبادت و حکمی، ابزاری برای مقابله با یک یا مجموعه ‌ای از گناهان و تعلقات دنیوی است.

ویژگی چهارم شریعت، تعلق ‌زدایی از انسان است. یعنی احکام دین ریشه‌ تعلق به دنیا و محبت‌های پراکنده و کاذب را در وجود انسان می‌سوزانند و او را به سوی حب واحد، یعنی عشق به رب ‌العالمین، هدایت می‌کنند. کثرت عبادات به دلیل کثرت تعلقاتی است که در زندگی دنیوی برای انسان ایجاد می‌شود و فلسفه تعدد عبادات نیز همین است.

پنجمین ویژگی احکام شریعت، جامعیت آن است. شریعت تمام ابعاد و نیازهای روح و جسم انسان را پوشش داده، ظرفیت وجودی انسان را به طور کامل غنی می‌کند و به همه ساحت‌های فردی و اجتماعی او پاسخ می‌دهد و هماهنگ با مراتب هستی و مراتب وجود انسان عمل می‌کند.

ویژگی ششم، توازن در کمال دهی است. احکام شریعت موجب رشد متوازن ابعاد مختلف روحی، جسمی، فردی و اجتماعی انسان می‌شوند، به نحوی که افراط یا تفریطی در هیچ بعدی رخ نمی‌دهد و نهایتاً شریعت می‌خواهد حب به دنیا و استقلال طلبی انسانی را اصلاح کند، نه اینکه دنیا را حذف کند.

در پایان تأکید می‌ شود که اگر انسان به این ویژگی‌های شریعت توجه داشته باشد، نگرش او به شریعت سراسر عشق و عبودیت می‌شود و ارتباطی عمیق ‌تر و اصیل ‌تر با احکام الهی برقرار خواهد کرد.

  •  مقدمه:

احکام شریعت موهبتی الهی برای تقرب بندگان به سوی خداوند است؛ نعمتی که خداوند برای هدایت و رشد معنوی انسان‌ها قرار داده است.

  • تبیین نقش و ماهیت شریعت:

شریعت در حقیقت، برنامه‌ ای برای سیر و سلوک است؛ همه حقیقت شریعت بر محور سلوک و بندگی استوار شده است. بنابراین، مومن و شخص متعبد باید به تمامی احکام دین به عنوان برنامه ‌ای برای سیر و سلوک انفسی و تعالی معنوی نگاه کند. این نگاه موجب می‌شود که انسان همه احکام شریعت را، نه صرفاً تکالیف، بلکه راه و شیوه ‌ای برای بندگی و نزدیک شدن به خدا بداند و عاشقانه به اجرای آنها بپردازد. نخستین ویژگی احکام شریعت، همین نگرش سلوکی به تمامی احکام است؛ بنابراین برای سالک همه احکام اصلی و بنیادین هستند و چیزی به عنوان فرع وجود ندارد؛ همه ابعاد شریعت اهمیت و ضرورت دارند.

  • هویت انصرافی احکام شریعت:

دومین ویژگی احکام شریعت عبارت است از هویت انصرافی آنها. به این معنا که احکام شریعت روح انسان را از ظاهر به باطن و از کثرت‌های عالم ماده به وحدت عالم قدس و غیب منصرف می‌سازند. این حرکت از کثرت به وحدت، درجات و مراتبی دارد و برحسب احکام مختلف،  انصراف می‌تواند شکل‌های گوناگون داشته باشد. به عنوان مثال، روزه، نماز، جهاد و خمس هر یک با شیوه و نسبت خاصی روح انسان را از عالم ماده به سوی عالم غیب و خداوند سوق می‌دهند. بنابراین، هر یک از احکام شریعت روشی متفاوت برای انصراف روح محسوب می‌شوند و شدت این انصراف‌ها نیز متفاوت است.

  • مراتب و مراحل انصراف:

در هر یک از احکام الهی، اصل انصراف وجود دارد که با نسبت‌های مختلف پیاده می‌شود. در واقع، روح انسان از افعال به سمت ذات حق سیر می‌کند؛ از عالم مُلک به سوی مَلکوت سوق داده می‌شود. این انصراف مراتبی دارد: از افعال حق به صفات، از صفات به ذات و از عالم خلق به سوی حق تعالی. در هر مرتبه، تمرکز و توجه، باید رفته ‌رفته از کثرات و مظاهر به حقیقت و منبع هستی متوجه شود تا به ذات الهی برسد.

  • هویت تنزیهی و پالایشی شریعت:

سومین ویژگی شریعت، برخورداری از هویت تنزیهی و پالایشی است. احکام الهی به گونه ‌ای طراحی شده‌اند که روح انسان را از هر ظلمت، بدی، زشتی و گناه پاک می‌کنند. بنابراین، عمل به احکام شریعت، راه مقابله با گناه و آزاد شدن از آلودگی‌هاست. هر عبادتی برای مهار یک یا چند گناه و هر حکمی برای پالایش و تزکیه دل انسان از تعلقات دنیوی است. در مقابل افزون شدن گناهان، عبادات و اعمال نیکو مطرح می‌شوند و میزان طهارت و پاکی، عامل افزایش انصراف روح به عالم غیب و ملکوت است؛ به این معنا که ارواح پاک ‌تر زودتر متوجه عالم غیب می‌شوند.

  • احکام شریعت و تعلق‌زدایی:

چهارمین ویژگی احکام شریعت، تعلق ‌سوزی است. یعنی احکام دین تعلقات زائد و محبت‌های کاذب را از جان انسان می‌زدایند. با اجرای این احکام، نه تنها انسان از گناه رها می‌شود و از کثرات عالم ماده جدا می‌گردد، بلکه از حب دنیا و تعلق به مظاهر دنیوی نیز فاصله می‌گیرد. اسلام انسان را از تعدد حب و علاقه به محبوب‌های متعدد نجات داده و او را به سوی حب واحد، یعنی محبت به رب ‌العالمین، سوق می‌دهد. اساساً در تمامی احکام الهی، جنبه نفی و حذف تعلقات دیده می‌شود. ورود به عالم ماده، همراه با ایجاد تعلقات است و عبادات متعدد برای رفع و نابودی این تعلقات وضع شده‌اند. وقتی انسان حب واحد داشته باشد یعنی حب به حضرت حق تمامی تعلقات را نفی می کند. هدف نهایی شریعت، رسیدن به مرحله ‌ای است که محبوب حقیقی در دل انسان جای گیرد و همه محبت‌های غیر الهی محو شود. اگر دیدگاهمان به شریعت اینگونه باشد که هر حکمی از آن انسان را از تعلقات دور می سازد و به حق وصل می نماید آنگاه در مقابل آن نخواهیم بود .

  • جامعیت احکام شریعت:

پنجمین ویژگی احکام شریعت، جامعیت آن است؛ بدین معنا که شریعت تمامی ابعاد و استعدادهای روح و جسم انسان را پوشش می‌دهد، همه ظرفیت‌های وجودی انسان را غنی می‌کند و پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی، دنیایی و اخروی انسان است. شریعت با مراتب مختلف هستی و مراتب وجودی انسان هماهنگ است و هر مرتبه ‌ای از احکام، بخشی از وجود انسان را پوشش داده و تعالی می‌بخشد.

  • توازن در کمال ‌دهی:

ششمین ویژگی شریعت، ایجاد توازن در کمال ‌دهی است. احکام الهی باعث اعتدال و رشد متوازن روح و جسم انسان می‌شوند و از افراط و تفریط در هر بُعد جلوگیری می‌کنند. بدین صورت، اگر انسان به تمام احکام شریعت پایبند باشد، توازن میان ابعاد روحانی و جسمانی، دنیا و آخرت، فرد و اجتماع و حتی بین جنبه‌های ملک و ملکوتی وجودش برقرار خواهد شد. شریعت نه دنیا را نفی می‌کند و نه حب دنیا را مستقل می‌پندارد، بلکه هدف آن اصلاح حب به دنیا و نفی استقلال ‌طلبی انسان است.

  • نتیجه :

در پایان، تأکید می‌شود که با داشتن این نگاه جامع و عمیق به شریعت و احکام الهی، انسان سراسر مصداق عبد و عبودیت می‌گردد و شریعت را برنامه ‌ای برای بندگی و سلوک به ‌الله خواهد دانست؛ نگاهی فراتر از صرف تکلیف. این نگرش، فهم انسان را از شریعت عمیق‌تر و عمل او را عاشقانه ‌تر خواهد کرد.

گفتارهای مشابه