خلاصه محتوا:
در این محتوا، محور بحث «صمدیت» و ارتباط آن با «آرامش» از منظر الهی و معرفتی بررسی میشود. ابتدا تأکید میگردد که یکی از راههای فهم دقیق نسبتها و مسائل توحیدی، تشخیص روابط بین اسماء و شئون الهی است؛ اسماء الهی در مقام ذات، عینیت دارند و غیرقابل تفکیکاند، اما هنگام ظهور و تجلی در مخلوقات، تفاوتهایی میان آنها ایجاد میشود؛ هر مخلوق توسط اسمی از اسماء الهی تدبیر میگردد. این تمایز اسامی صرفاً در مقام فعل ظاهر میشود، نه در ذات الهی.
اهمیت شناخت نسبتهای عمیق میان اسماء، به ویژه بین اسماء «صمد»، «غنی» و «قیوم» تأکید میشود. این سه اسم در امتداد و هم راستا بوده و هر سه ارتباط مستقیمی با مفهوم ثبات و آرامش دارند. ثبات و آرامش ناشی از صمدیت و غنای ذاتی خداوند است؛ زیرا خداوند قائم به ذات، بینیاز از غیر، و فاقد هرگونه کمبود یا فقدان میباشد، لذا ثبات و آرامش مطلق دارد. قیومیت نیز به معنای مقوم و تداوم بخش وجود موجودات است و این ویژگی در اسماء فِعلیه با ربوبیت حق پیوند دارد.
وجود هر گونه فقر ذاتی در مخلوق سبب حرکت، اضطراب و عدم ثبات میشود، حال آنکه غنا و صمدیت پروردگار منشأ آرامش و ثبات مطلق اوست. انسان به میزانی که مظهریت کمالات الهی پیدا کند، به همان اندازه آرامش و ثبات درونی خواهد داشت. آرامش حقیقی و مطلق منحصراً از ایمان و یقین به توحید و اسماء و صفات الهی نشأت میگیرد، در حالی که داراییهای مادی اگر با ایمان همراه نباشد، اضطراب و حیرت را موجب میشود. اشخاص کاملاً ربانی، مانند انبیاء و ائمه، نمونه آرامش و ثبات مطلقاند. در نهایت، اصالت آرامش روحانی در ایمان و یقین است و خداوند منشأ آن ثبات و آرامش مطلق میباشد.
مقدمه
- اهمیت شناخت نسبتهای معرفتی و توحیدی:
یکی از راههای اساسی در طرح مسائل معرفتی و معارف توحیدی، تشخیص نسبتهای میان اسماء الهی است. میان اسماء الهی و شئون الهی روابط وجودی عمیقی برقرار است. این شئون به هم پیوسته اند و در مقام ذات، قابل تفکیک و جداسازی نیستند. تمامی اسماء الهی در مقام ذات با یکدیگر و با ذات الهی عینیت دارند.
- ظهور و تمایز اسماء الهی در مقام فعل:
هنگامی که اسماء الهی ظهور و تجلی پیدا میکنند و به سطح خلقت میرسند، تمایز و تفاوتهایی میان آنها پدید میآید. هر شأنی از مخلوق، اسمی را میطلبد و هر اسمی شأنی از مخلوق را تدبیر میکند. اجزاء و ارکان هر شیء توسط اسماء الهی پرشده است و خداوند با اسماء خود تمامی ابعاد، قوا و اجزاء اشیاء را تدبیر مینماید. اسماء در مقام فعل تدبیر کننده مظاهر هستند.
- قاعده تمایز اسماء در مقام فعل:
تعدد و تمایز اسماء، همگی در مقام فعل الهی رخ میدهد و نه در مقام ذات. باید نسبتهای بین این اسماء در مقام فعل را تشخیص داد که این امر نیازمند بصیرت، حکمت و لطافت روحی است. نسبتهای عمیقی میان اسماء فعلیه، وصفیه و ذاتی وجود دارد و همچنین بین اسماء فعلیه و وصفیه با اسماء ذاتی پیوندی است. اسماء فعلیه از اسماء وصفیه و آنها نیز از اسماء ذاتی گرفته میشوند.
- اهمیت تشخیص نسبتهای اسماء برای شناخت ربوبیت:
تشخیص نسبتهای میان اسماء الهی، یکی از ابعاد مهم فهم ربوبیت است. فهم این نسبتها معنای ربوبیت الهی را برای انسان روشن میسازد. به عنوان نمونه، نسبت عمیقی میان صمدیت، غنای ذاتی و قیومیت وجود دارد. این سه اسم، «صمد»، «غنی» و «قیوم»، راستا و امتدادی مشترک دارند و در طول یکدیگر قرار میگیرند.
- ارتباط صمدیت، غنای ذاتی و قیومیت با آرامش و ثبات:
این سه اسم الهی با آرامش و ثبات، یعنی اسماء مطمئن و ثابت الهی، پیوند دارند. یکی از اسماء الهی «ثابت» بودن است و این ثبات بر پایه صمدیت، غنای ذاتی و قیومیت الهی استوار است. خداوند به دلیل غنا و صمدیت دارای ثبات است؛ او قائم به ذات خویش است و کمال مطلق دارد. به همین دلیل آرامش و طمأنینه مطلق نصیب او شده است.
- معنا و ابعاد قیومیت:
اسم قیوم هم میتواند از اسماء فعل باشد و هم از اسماء ذات؛ اگر قیوم را به معنای «مقوم» و تداومبخش بدانیم، از اسماء فعل محسوب میشود و امام، سلطان و مرجع اسماء فعل الهی است. قیومیت بهعنوان ربوبیت پروردگار نمود مییابد و تداوم و قوام همه موجودات به اوست. اگر قیوم را به معنای قائم به ذات بگیریم، از اسماء ذات است و قوام هر موجودی، مادی یا مجرد، به ذات الهی بازمیگردد.
- نسبت قیومیت، صمدیت و غنای ذاتی با آرامش:
بعد از فهم قیومیت، میتوان دریافت که قیومیت پروردگار با آرامش و ثبات رابطهای خاص دارد؛ خداوند به دلیل قیوم بودن، قائم به ذات بودن، صمدیت و غنای ذاتی، آرامش و ثبات مطلق دارد. موجودی که فاقد صمدیت باشد دچار تغییر و حرکت است، اما صمد کسی است که غنای ذاتی دارد و تغییر ندارد؛ ثبات دارد. منشأ تغییر در مخلوقات، فقر ذاتی و وجودی آنهاست که باید برای رفع این کمبود، متوسل به قیوم و کمال مطلق شوند.
- فقر ذاتی مخلوق و آرامش پروردگار:
مخلوقات به اندازه فقر ذاتی خود دچار حرکت، تغییر و نیاز به تکامل اند، اما خداوند قیوم، فاقد هرگونه کمبود و مستقلاً قائم به ذات خود است و به همین دلیل ثبات و آرامش مطلق دارد. هر موجودی که به غیر متکی باشد آرامش ندارد، اما خداوند فقط به ذات خود متکی است و عین ثبات و آرامش است. در جایی که فقر و کمبود باشد، ثبات و آرامش نخواهد بود، بلکه اضطراب و حیرت خواهد بود. پس غنای الهی موجب ثبات و آرامش میشود.
- نقش مظهریت کمالات الهی در آرامش انسان:
افراد به مقدار مظهریت اختیاری کمالات الهی، آرامش و ثبات پیدا میکنند. انسانهایی که به فنای مطلق و بقای مطلق میرسند، مانند انبیاء و ائمه، نمونه ای از آرامش، امنیت و ثبات مطلقاند. آرامش حقیقی در ایمان است و آسایش ظاهری در رفاه. خداوند نیز دارای یقین مطلق است و یکی از اسماء او «یقین» میباشد.
- یقین الهی و تأثیر آن بر آرامش:
داراییهای معنوی موجب ثبات و آرامش روحانی میشوند، اما داراییهای مادی اگر با ایمان همراه نباشند، اضطراب و حیرت به همراه خواهند داشت. غنی ترین افراد، اولیاء الهی و معصومیناند؛ فقرای حقیقی، ثروتمندان بیایمان هستند. ثروت مادی صرفاً آسایش میآورد؛ اما اگر با ایمان و یقین به اسماء الهی پیوند خورد، آرامش درونی را نیز به ارمغان میآورد.
- ایمان به توحید و آرامش حقیقی:
میزان آرامش انسانها به مقدار یقین آنها به توحید، رحمت و حکمت الهی و همچنین اسماء الهی وابسته است.