آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • شیوه های تبیین و تدریس معارف برای مدرسین معارف

شیوه های تبیین و تدریس معارف برای مدرسین معارف

خلاصه محتوا:

این بحث به طور جامع درباره شیوه‌های مختلف تدریس و تبیین معارف برای اساتید و معلمان معارف اسلامی سخن می‌گوید. ابتدا بر اهمیت شناخت جایگاه استاد و ضرورت توجه به قواعد اساسی در تدریس تأکید می‌ شود. سپس سه شیوه اصلی برای طرح مباحث معرفتی را بیان می‌ شود:

– نخست صرفاً خبررسانی (انتقال اطلاعات سطحی و خبری بدون تحلیل)،

– دوم ارائه همراه با تحلیل عقلی و تبیین مبانی (تحکیم عقلانیت و پایداری باور)،

– سوم تحلیل عمیق ریشه‌ای با شناخت ابعاد تکوینی و معنوی موضوع (ایجاد پیوند میان عقل و قلب مخاطب).

هر یک از این سطوح باید متناسب با سطح وجودی و ادراکی مخاطب ارائه شود و جابجایی بین سطوح برای مخاطب نادرست خواهد بود.

سپس  ضرورت سطح ‌بندی و اولویت‌ بندی موضوعات معرفتی بر اساس ترتیب صحیح و متناسب با مخاطب اشاره شده و مثالی از مباحث نبوت، ولایت و امامت آمده.

در ادامه، مهم دانسته شده که اساتید باید از مثال‌های جدید و مرتبط با فن ‌آوری روز برای فهم بهتر بهره بگیرند. همچنین معارف دین را بر حسب عمق ‌شان به چهار دسته (بوییدنی، قورت دادنی، جویدنی و بسیار جویدنی) تقسیم شودو تاکید می شودد که هر دسته از مخاطبان متناسب با توان ادراک خود باید با نوع خاصی از معارف روبه ‌رو شوند.

طریقه انتخاب روش بیان و نوع مثال را هم متناسب با سطح و زمینه بحث و مخاطب ضروری می باشد. افزون بر این، گاهی یک موضوع با یک جلسه، گاهی چند جلسه و گاهی در قالب سلسله بحث‌های عمیق باید طرح شود.

در پایان، به تأثیر مثبت سری مباحث طولانی در تثبیت ملکات علمی، تقویت نظم، پشتکار، تربیت اراده، ایجاد محبت و انس، تمرین نقادی و خروج از سطحی ‌نگری اشاره شده و نتیجه این هست که حضور، استمرار و تعامل علمی حلقه ‌ای ماندگاری مطلوب و تربیتی عمیق در مخاطب ایجاد می‌کند.

  • طرح بحث: اهمیت شناخت جایگاه استاد و اصول کلی تدریس معارف:

بحث حاضر پیرامون شیوه‌ها و روش‌های تبیین معارف در سطوح مختلف به ویژه برای استادان رشته معارف اسلامی است. لازم است مدرسانی که در این جایگاه قرار دارند، به بیست قاعده کلیدی در تدریس معارف توجه کنند. این قواعد ماحصل سال‌ها تجربه تعلیم و تعلم است و توصیه می‌شود مورد توجه و یاد داشت دقیق قرار گیرد و همچنین به شاگردان آموزش داده شود.

  • سه روش اصلی در تبیین مباحث معرفتی:

الف) خبررسانی ساده: 

در این روش، برخی اساتید صرفاً به انتقال اطلاعات و اخبار بسنده می‌کنند. برای مثال به ذکر ویژگی‌ها و تعداد درهای بهشت یا جهنم اکتفا می‌شود . این نحوه کلاس ‌داری دارای آن روح ، جان و سیر معرفتی نیست. این  نحوه کلاس ‌داری برای مؤمنان عام است، برای افراد عامه است که از طریق این جور مباحث معتقد بشوند  و دیدگاه بسیار ضعیفی از این طریق پیدا کنند و مخاطب اطلاعات اجمالی و سطحی دریافت می‌کند. این شیوه نه عقل و نه قلب انسان را قانع می‌سازد چرا که فاقد تحلیل، بیان مبانی، قواعد، حکمت‌ها و ریشه‌های موضوع است.

ب) تحلیل و تبیین همراه با مبانی عقلی:

در این روش علاوه بر بیان خبر، مسائل تحلیل شده و مخاطب با مبانی آشنا می‌شود؛ یعنی قدرت تحلیل و تجزیه و ترکیب از طریق مبانی در او تقویت می‌گردد و عقلانیت وی افزایش یافته ، مطالب در ذهنش تثبیت می‌شود. اگرچه مخاطب ممکن است با حقیقت نهایی موضوع مواجه نشود، اما تحلیل عقلی یافته و بدون بررسی عقلانی موضوعات را نمی‌پذیرد. این شیوه موجب قدرت بخشی به مخاطب است.

ج) تبیین ریشه ‌ای و عمیق مسائل معرفتی:

در عالی‌ ترین سطح، استاد علاوه بر مبانی و تحلیل، ریشه‌ها و مبادی هر مسئله را نیز تبیین می‌کند و هر موضوع را در عمیق ‌ترین سطح معنوی و عقلی طرح می‌نماید. یک مبنا می‌تواند ریشه‌های مختلف داشته باشد، ریشه‌های تکوینی یک موضوع  ریشه‌های میانی و ملکوتی یا ریشه‌های بالاتر از ملکوت است.

 استاد یک موضوع را تحلیل در مرتبه عقلی می‌کند: یعنی با قواعد تجرد عقلی تحلیل می‌کند. زمانی هست که بالاتر از آن ریشه یک موضوع را در علم الهی، در اسماء الهی، با قضا و قدر، با اعیان ثابته طراحی و تبیین می‌کند. در واقع از باطنی ‌ترین مرتبه عالم هستی، (سطح عالم هستی) حوادث را می‌بیند، کلی‌ترین قواعد را می‌آورد که این شکل و  سطح از معارف از عمق توحیدی گوینده برمی‌خیزد که می‌تواند قلب و عقل شنونده را اشباع کند و در اینجا عقل و قلب را به هم وصل و پیوست معنوی ایجاد می‌کند. (مخاطب با تمام حقیقت روبرو می‌شود.) حکمت‌ها و بصیرت‌ها اینجا پیدا می‌شود. این شیوه بصیرت ، حکمت واقعی به بار می‌آورد و موجب آرامش و ثبات روحی برای مخاطب می‌شود.

در روش اول فقط خبر رسانی بود، خبری از تحلیل و تجزیه نبود. روش دوم تجزیه و تحلیل مبانی است، یعنی مخاطب با قواعد و مبانی آشنا می‌شود اما آن توان را هنوز پیدا نکرده است که ریشه‌های خود مبانی را تبیین و بنیان‌های خود قواعد تحلیل کند. مرحله سوم تخصصی ‌ترین حالت تعلم  و تعلیم است که استاد آن قوت وجودی و  قدرت را دارد که هر چیزی را با تبیین اسمائی و تبیین توحیدی ارائه بدهد.

این شکل سوم  مخاطب ویژه می‌خواهد زیرا استاد بنیادی ‌ترین مسائل معرفتی را می‌خواهد تبیین کند. مثل اعیان ثابته، قضا و قدر، اسرار قضا و قدر،  تبیین مسائل احدیت و واحدیت و این جور مسائل  احتیاج به قوت و احاطه استاد و قوت و احاطه مخاطب دارد.

  • تناسب محتوا و سطح مخاطبان:

باید دقت شود سطوح معرفتی و عمق مباحث متناسب با سطح ظرفیت مخاطب باشد و جابجایی بین سطوح صورت نگیرد. به عنوان مثال، نباید مباحث بسیار تخصصی برای مخاطبان عام و یا مسائل سطحی برای مخاطبان خاص بیان گردد. این امر می‌تواند منجر به عدم پذیرش، انکار یا دلزدگی مخاطب شود. بنابراین شناخت مخاطب و تناسب محتوا با وی مهم ‌ترین وظیفه مدرس است.

  • اهمیت اولویت ‌بندی موضوعات معرفتی:

علاوه بر سطح ‌بندی مخاطب، اولویت ‌بندی مباحث نیز ضروری است. یعنی باید مشخص شود ترتیب ارائه موضوعات چگونه باشد. اولویت بندی هم در معارف کلی  و هم در موضوعات جزئی وجود دارد. استاد باید مباحث معرفتی را  در سه سطح اولیه، میانی و نهایی اولویت بندی کند. مثل اینکه وقتی میخواهیم برای مخاطب بحث نبوت، رسالت، ولایت و امامت را طرح کنیم به ترتیب باید طرح کنیم. ابتدا باید بحث ولایت تکوینی و ولایت روحانی نبی  مطرح شود سپس بحث نبوت او، که دریافت شریعت است در مرحله سوم رسالت و امامت او باید طرح شود. اگر بالعکس این ترتیب باشد هیچ نتیجه ای نمی دهد و اصلا فضای بحث شفاف نخواهد شد پس بعد از سطح بندی اولویت بندی مسئله مهمی است.

مسائل معرفتی دین از کجا باید شروع کرد؟ مباحث معرفتی باید از توحید شروع شود.  توحید  در بین مسائل توحیدی یک موضوع کلی است و ریز موضوعات نیز باید تحلیل شود .

این اصل هم در موضوعات کلی (مانند آغاز مباحث معرفتی از توحید) و هم در موضوعات جزئی (برای مثال در موضوع توحید، شروع از اثبات توحید و سپس بیان جزئیات) باید رعایت شود و تشخیص داده شود که برای هر مخاطب با چه روشی بهترین اثربخشی را دارد.

  • ضرورت بکارگیری مثال‌های روزآمد و فنی:

توصیه می‌شود اساتید از مثال‌ها و مصادیق بروز شده متناسب با فناوری و زمان استفاده کنند. برای نمونه، بهره‌ گیری از فناوری‌های نوین نظیر هوش مصنوعی جهت نزدیک ‌سازی ذهن مخاطب به مفاهیم معرفتی پیشنهاد می‌شود. این امر ارتباط کار آمدتر با نسل جدید را تسهیل می‌کند.

  • سطح‌ بندی و عمق ‌یابی خود معارف دینی:

معارف دین از جهت عمق و سطح یکسان نیستند و باید در چهار سطح عمده تقسیم ‌بندی شوند:

  • برخی معارف تنها بوییدنی ( سطحی و گذرا مانند اخبار صرف) هستند؛
  • برخی قورت ‌دادنی (مثل ماست خوردن و نظیر اطلاعات معارف بدیهی)،
  • گروهی جویدنی (نیازمند تحلیل و اثبات تا حدود متوسط)،
  • بخشی بسیار جویدنی و عمیق (نیازمند  تامل فراوان اند مانند مباحث قضا و قدر یا مسائل اسماء و صفات الهی، اعیان ثابته)هستند.

استاد موظف است با توجه به ظرفیت ادراکی هر مخاطب، سطح ‌بندی موضوعات معرفتی را رعایت نماید و حتی در بحث‌های جزئی‌ تر مانند توحید افعال، صفات و ذات به همین ترتیب عمل کند.

  • اهمیت انتخاب مثال مناسب و قابل فهم:

برای تبیین هر موضوع، باید مثالی مستقل و روشن انتخاب شود. مثال‌ها باید محسوس و ملموس باشند (مثلا :حرارت خورشید و خنکی آب و فاعلیت های طبیعی) و از مسائل رایج و آشنا با زندگی مخاطب انتخاب گردند تا فهم مطلب تسهیل شود. اجتناب از مثال‌های مبهم و کلی، به ویژه در تبیین مسائل معرفتی، ضروری است.

  • انتخاب روش بیان متناسب با فضای بحث و مخاطب:

یک موضوع معرفتی را می‌توان به روش‌های مختلف مطرح کرد: عقلی، نقلی، ترکیبی از عقل و نقل، تاریخی یا صرفاً سیاسی.استاد در انتخاب نوع روش باید به دو چیز توجه کند:1- هم‌ راستا با ظرفیت مخاطب 2- متناسب با فضای غالب بحث باشد. اگر یک موضوع را به چند روش بتوان تبیین کرد این نکته مورد توجه است که برای هر مخاطب روش متناسب با او(مخاطب خاص ، مخاطب عام) و فضای حاکم را در تببین موضوع در نظر بگیرد.

برای مثال، در بحث ولایت باید مشخص شود که مسیر ورود به بحث از نگاه عقلی، تاریخی، یا سیاسی است و هرکدام نتیجه و مخاطب خاص خود را می‌طلبد.

در بحث ولایت شناسی : یک ولایت تکوینی داریم و یک ولایت سیاسی ، حاکمیتی داریم.  ولایت حاکمیتی یعنی ولایت حاکم اسلامی در مدیریت دینی یک جامعه دینی.

مطرح کردن  بحث ولایت باید متناسب با فضای موجود  طرح شود و از طرفی، تا زمانی که بحث ولایت تکوینی طرح نشود ولایت سیاسی فهمیده نمی شود. یعنی برای طرح موضوع ولایت یا باید از مسیر نبوت و امامت استفده کنیم تا به ولایت یک فقیه و حاکم دینی منتهی شود و یا  ولایت را از همان ابتدا سیاسی و اجتماعی طرح کنیم. (سیاسی طرح کنیم و سیاسی خارج شویم) روش دیگر اینکه بحث ولایت را عقلانی طرح کنیم ،عقلانی خارج شویم و روش دیگر اینکه تاریخی وارد شویم و سیاسی خارج شویم. تمامی موارد ذکر شده  شیوه ها و شکل های متفاوتی هستند که استاد و مدرس در تبیین مسائل معرفتی باید به آنها توجه کافی داشته باشد و از عمق آنها غافل نباشد.

 پس انتخاب نوع روش برای طرح مسائل معرفتی 1- متناسب با ظرفیت مخاطب هست 2- متناسب با فضای غالب بر آن جلسه هست، این موضوع را اگر با این سبک و روش طرح کنیم آثار آن بهتر است.

  • فرصت نقادی به مخاطب باید داده شود:

 نکته دیگری که وجود دارد این است که فرصت نقادی به مخاطب باید داده شود تا بحث شما پیراسته و تکمیل شود.

  • استفاده از تمام ظرفیت مخاطب :

 تمام ظرفیت مخاطب  به کار گرفته شود و به همه مخاطبین توجه شود، نه به یک فرد و یک شخص بلکه  به نقاد نیز بها داده شود، شخصیت و کرامتش حفظ شود.

  • مسائل معرفتی به قالب اخلاقی برای مخاطب بالا طرح نشود:

وقتی شما می‌خواهید سنگین ‌ترین مسائل معرفتی را برای مخاطبی که توان و قدرت فهم بالایی دارد طرح کنید نباید مسائل معرفتی را به شکل اخلاقی و حکایات مطرح کنید. (مخاطب سطح بالا  نه تنها می‌خواهد بحث را تجزیه و تحلیل  کند بلکه مبانی  و استدلال می‌خواهد و به دنبال ریشه مبانی می‌گردد). اما مسائل معرفتی را برای مخاطب عامیانه باید به شکل حکایت مطرح کرد. ( مخاطب عرفی و عامیانه مسائل معرفتی را در قالب حکایت می‌فهمند) اینجا حکمت در قالب حکایت‌ها گفته می شود که همان شیوه  قرآن است. مثل: بحث موسی و خضر که در واقع عمیق‌ ترین مسائل توحیدی ، نبوت‌ شناسی و ولایت ‌شناسی در داستان موسی و خضر (ع) مطرح شده است.

  • موارد اختلافی را در جلسات معرفتی نباید طرح کرد:

 موارد اختلافی را در جلسات معرفتی نباید طرح کرد. مثال: ضرورتی وجود ندارد که موارد اختلافی مذاهب فرقه های مختلف مطرح شود مگر اینکه جانب ‌داری صورت نگیرد. ( موارد اختلافی اقوام  مثل ترک و کرد و لر و بلوچ و  فرقه مختلف عرب و عجم ضرورتی ندارد که مطرح شود.) انسان در واقع صاحب عقل و فطرت هست و درک حقایق، ارتباطی با نگاه مذهبی و قومیتی ندارد.

  • جزئی‌ سازی  در مسائل معرفتی:

 بحث جزئی ‌سازی یعنی هر قاعده و مبنای کلی را استاد باید تکرار کند و مثال‌های متعدد بزند. پس باید مسائل کلی، جزئی‌ سازی شود. مثل: عینیت صفات حق با ذات که باید تکرار و تبیین شود، مثل: قاعده اتحاد عقل و عاقل یا عین ثابته که اینگونه قواعد دائماً احتیاج به مثال و تکرار دارد.

  • توجه به یکسان نبودن مخاطبین:

 استاد و گوینده باید توجه به یکسان نبودن مخاطبین داشته باشد. همیشه در یک جلسه معرفتی ممکن است غالباً هم سطح و همسان باشند، اما همسانی امر کلی است یعنی حدوداً همسان و یکسانند ولی اختلاف فهم دارند، سطوح مخاطب یکسان نیست. به همین خاطر برای مدیریت این نوع جلسات استاد باید مسائل معرفتی را برای مخاطب از روش ترکیبی استفاده کند. یعنی  بحث معرفتی را با قاعده و استدلال بگوید، همزمان تکرار کند،  بحث را تفصیلاً باز کند و از مثال استفاده کند. همراهی استدلال و مثال و تحلیل این موضوع را برای مخاطب  حل می‌کند و در عین حال در این جمع‌ها بیشتر باید پرسش و پاسخ و نظرخواهی انجام شود. در نتیجه هر وقت جمعی صد درصد یا نزدیک به نود درصد همسان هستند کمتر سوال پرسیده می‌شود، اما وقتی اختلاف سطح بین مخاطبین وجود دارد پرسش و پاسخ در این جلسات بیشتر هست.

  • ایحاد ملکات معرفتی:

استاد در طرح مسائل معرفتی، ملکات معرفتی  ایجاد می‌کند و این ملکات معرفتی در واقع یعنی شاکله سازی معرفتی و این یک سیر روحانی است. بعضی جلسات علاوه بر اینکه ملکات معرفتی ایجاد شده ، ملکات خلقی هم ایجاد می‌شود، در آن جلسات فضیلت‌های اخلاقی القا می‌شود و ملکات خلقی تکرار و تعبیه می‌شود و یک انس روحانی، معرفتی و حبی بین شاگرد و استاد ایجاد می‌شود،  حب بین استاد و شاگرد سیر و سلوک است و از طریق محبت استاد به شاگرد و شاگرد به استاد یک سیر سلوکی و روحیه دینی شکل می‌گیرد.    این موضوع یکی از اهداف شکل گیری جلسات معرفتی می باشد.

  • گوینده باید سخنان خود را پالایش کند:

نکته دیگری که مطرح هست این است که گوینده باید دائم سخنان خود را پالایش و پیراسته کند و از اصل پایش سخنان خود هم قبل از گفتن هم  بعد از گفتن غافل نشود. پایش مباحث از دو جهت مورد توجه است. 1- از جهت شکلی  2- از جهت عمقی.

 از جهت شکلی یعنی فصاحت و تنظیم زمان، از جهت عمقی هم عمق سخنان خود را نقد کند و نظر دیگران را هم در این ارتباط جستجو کند .

  • مدیریت جلسات و شیوه‌های ارائه مباحث:

باید تشخیص داده شود که یک موضوع معرفتی را در قالب یک جلسه، چند جلسه یا سلسله مباحث مفصل ارائه کرد. مباحث عمیق، پیچیده و مخاطب ‌پسند را باید به صورت سلسله ‌ای و تدریجی طرح کرد؛ به ویژه مباحث اخلاقی و معرفتی عمیق همچون قضا و قدر و اسماءالهی نیاز به مدت طولانی دارند تا بر مخاطب اثرگذار باشند.

  • لزوم توجه به اقتضائات زمان و شرایط جامعه:

در کنار مباحث محوری و سلسله‌ وار، ضروری است برخی موضوعات معرفتی متناسب با اقتضائات روز و مسائل جامعه نیز به صورت محدود (در قالب دو یا سه جلسه) طرح شوند تا استاد و مخاطب از تحولات محیطی غافل نمانند.

  • رشد معنوی و علمی مخاطب و متناسب بودن عمق ارائه استاد:

هرچه مخاطب در مسیر علمی و معرفتی پیشرفت می‌کند، استاد نیز ملزم است معارف جدیدتر، عمیق‌تر و متناسب با وسعت فکری و روحی مخاطب ارائه کند. از تکرار مباحث خود داری شود و سطح علمی کلاس پابه ‌پای مخاطب ارتقاء پیدا کند.

  • در نظر گرفتن جایگاه شاگرد و استاد توسط مدرس:

استاد باید علاوه بر نقش خود به عنوان مدرس، خود را در جایگاه شاگرد نیز تصور کرده و سبک بیان و عمق مطلب را از دید مخاطب بسنجد و نقد کند تا اطمینان حاصل نماید عمق و شیوه بیان برای مخاطب مناسب و قابل فهم بوده است.

  • آثار مثبت جلسات سلسله‌ ای و مستمر معرفتی:

 مهم‌ترین آثار مثبت طرح جلسات سلسله‌ ای و مستمر مباحث معرفتی عبارتند از:

  • تثبیت ملکات علمی و معنوی در مخاطب؛
  • تربیت نظم و نظم ‌پذیری؛
  • پرورش اراده و پشتکار علمی و استمرار طلبی؛
  • ایجاد محبت و انس میان شاگردان و استاد و تقویت همبستگی علمی؛
  • تمرین نقادی، پالایش افکار و دوری از سطحی ‌نگری؛
  • تمرین وحدت و توجه به یک موضوع محوری معرفتی؛
  • ایجاد سلوک قلبی و عقلی و تمرین توجه و تمرکز؛
  • فراهم ساختن زمینه جهاد علمی و تبیین؛
  • آموزش پذیرش حق ؛
  • ایجاد انس با علم و معنویت و دوری از دلبستگی‌های دنیا.

به اساتید توصیه می‌شود تا حد امکان از سخنرانی‌های پراکنده یک یا دو جلسه‌ای اجتناب کرده و مباحث معرفتی را در قالب کلاس‌های منظم و پیوسته ارائه کنند تا این اثرات ارزشمند در مخاطبان نهادینه شود.

گفتارهای مشابه