آثار حکمی استاد مهدی خدابنده

  • سایر
  • سیر در صمدیت الهی به روش حب

سیر در صمدیت الهی به روش حب

خلاصه محتوا:

در این محتوا توضیح داده می شود که راه رسیدن به وحدت الهی تنها از مسیر عشق می‌گذرد و حب، کلید اصلی سیر و سلوک روحانی است. برای فهم این موضوع، ابتدا معنا و جایگاه اسم «صمد» به عنوان یکی از اسماء ذاتی خداوند بررسی می‌شود؛ اسماء ذاتی کامل ‌ترین و جامع ‌ترین اسماء هستند و اثرگذاری آن‌ها شدت بیشتری دارد. 

«صمد» به معنای کامل و بی‌نیاز مطلق است و با اسماء «غنی» و «قیوم» هماهنگی دارد. ذات الهی بی‌نهایت است و در ذات، رتبه و درجه معنا ندارد، ولی در مقام تجلی اسماء، درجات و مراتب پدید می‌آید. در مرتبه «احدیت» فقط ذات است و اسماء حضور بی‌تمایز دارند؛ اما در مرتبه «واحدیت» هر اسم تجلی کامل دارد و هیچ اسمی بر دیگری غلبه ندارد (تعادل اسماء). غلبه و مغلوبیت اسماء تنها در جهان خلق و مراتب ممکنات رخ می‌دهد و علت ایجاد کثرت مراتب هستی همین غلبه اسمی است. 

رابطه انسان با خدا در سه مرحله شکل می‌گیرد:

1. توحید افعالی: دیدن فاعلیت و ربوبیت خدا در همه پدیده‌ها و نفی استقلال هر فاعل دیگر.

2. توحید صفاتی: دیدن همه کمالات و صفات در عالم به عنوان تجلی صفات الهی و نفی استقلال ذاتی آن‌ها.

3. توحید ذاتی: مشاهده اینکه ذات همه موجودات قائم به ذات حق است و همه به حقیقت به یک ذات یگانه برمی‌گردند. 

سیر در اسماء ذاتی (مثل صمد، غنی، قیوم) دشوارترین مرحله سلوک است و نیاز به طهارت مطلق روح و امکانات کامل دارد. تنها معصومان و انبیاء می‌توانند به شکل کامل در این مسیر گام نهند و برخی اولیاء نیز در حدی محدود به این مراتب راه می‌یابند. مهم‌ترین زاد و توشه این راه، عشق است؛ عشقی که در قالب اطاعت کامل و فداکاری مطلق در برابر خدا ظهور می‌کند. نمونه اعلای این مسیر، امام حسین(ع) است که همه هستی خود را در راه خدا تقدیم کرد و در نتیجه، مشمول کامل ‌ترین تجلیات اسماء ذاتی شد. 

ثمره سلوک عاشقانه در صمدیت این است که روح انسان به تجلی اسم صمد تبدیل می‌شود و حالت «کمال و بی‌نیازی درونی» در او پدیدار می‌گردد. مراتب ضعیف ‌تر این تجلی نیز برای اولیاء ممکن است، هرچند کامل ‌ترین ظهور آن خاص معصومان است.

  • آغاز سخن و محور بحث:

این محتوا مربوط به تبیین «محبت به عنوان راهی برای سیر در صمدیت الهی» است. به بیان دیگر، از طریق عشق می‌توان به وحدت الهی رسید و این مرحله تنها با روش محبت امکان‌ پذیر است. محبت، کلید اصلی امور معنوی و سفرهای روحانی به شمار می‌آید. پیش از ورود به شرح این موضوع، لازم است مقدمه‌ای مفصل برای درک آن مطرح شود.

  • معنای اسم «صمد» و جایگاه آن:

«صمد» یکی از اسماء ذاتی خداوند است. اسماء ذاتی، نسبت به سایر اسماء، کامل ‌ترین و جامع ‌ترین اسماء حقیقی هستند. از همین رو اثرگذاری آن‌ها شدیدتر از سایر اسماء است. «صمد» به معنای کامل بودن از هر جهت و نداشتن هیچ گونه نقص یا خلأ است. خداوند در همه ابعاد کمال، کامل مطلق است. در سوره توحید می‌خوانیم «اللّهُ الصَّمد» و این شامل همه اسماء الهی در ذات می‌شود. صمدیت هماهنگی خاصی با اسماء «غنی» و «قیوم» دارد و از اسماء ذاتی حق است. 

  • بی‌نهایت بودن ذات و تفاوت مراتب:

ذات الهی، که همان اسماء حقیقی او هستند، بی‌نهایت و مطلق است و مرتبه ‌گذاری در آن معنا ندارد؛ زیرا بی‌نهایت فراتر از درجه و رتبه است. در مرتبه ذات، همه کمالات و صفات به طور بی‌پایان وجود دارد. وقتی وجود به شکل بی‌نهایت درآید، همه چیز (علم، قدرت، کمالات) به صورت نامحدود و غیرقابل مقایسه خواهد بود. 

اما در حوزه تجلی اسماء، درجات و مراتب معنا پیدا می‌کند. اسماء در مقام ظهور تشکیک پذیر هستند و درجاتی را دارا هستند. اسم «صمد» از اسماء ذاتی است و نسبت به اسماء صفاتی و افعالی کامل ‌تر است و اثر بیشتری دارد. هدف نهایی سیر و سلوک آن است که سالک به مقام قرب الهی و قرب به اسماء الهی برسد؛ این قرب، قرب وجودی است نه زمانی یا مکانی. یعنی ما می خواهیم قرب روحانی به خداوند، افعال و صفات او پیدا کنیم.

  • تجلی اسماء در مرتبه احدیت و واحدیت:

اسماء، در حیث استقرارشان در ذات، دارای تجلی خاص هستند. در مرتبه احدیت، ذات الهی همان تجلی تام است و اسماء تمایز نمی‌یابند. در مرتبه واحدیت، هر اسم تجلی کامل خود را برای ذات دارد و این تجلی به طور مطلق و در تعادل است. ظهور اطلاقی اسماء الله درمقام واحدیت وقتی اطلاقی شود، دیگر مرتبه و درجه آنها نزد خداوند معنا ندارد،   مرتبه و درجه جایی مطرح است که مطلق و مقید مطرح باشد. وقتی مواردی مانند علم نامتناهی مطرح باشد درجه معنایی ندارد یا  وقتی قدرت نامتناهی طرح شود برای قدرت درجه ای قائل نمی شویم زیرا نامتناهی و تمامیت قدرت است. در نتیجه درجه و رتبه در ذات خداوند معنایی ندارد زیرا ذات حق نامتناهی هست. فیض خداوند یعنی اسماء الله ، در رابطه با  خلق خداوند درجه بندی و رتبه بندی می شود. وقتی هر اسمی ظهور کامل در مقام واحدیت برای خداوند داشته باشد (معنای ظهور اطلاقی: این است که؛ هیچ اسمی بر دیگری غلبه ندارد). این حالت را «تساوی اسماء» یا «تعادل اسماء» می‌نامند. 

غلبه و مغلوبیت اسماء، تنها در مراتب عالم خلق رخ می‌دهد. غلبه در مقام احدیت و واحدیت معانایی ندارد و خداوند منزه از غالبیت هست و غلبه در مقام ظهور فیض برای مظاهر می باشد، اسماء در مقام ظهور خارجی و خلقی بر هم غالب می شوند. خداوند، با اعطای غلبه یک اسم بر دیگری، مراتب را پدید می‌آورد. به همین دلیل کثرت مراتب در جهان ناشی از همین تفاوت غلبه اسماء است.

  • نمونه‌های غلبه اسمی در مراتب هستی:

در عالم ماده، اسماء افعالی غالب‌اند و اسماء ذاتی در مرتبه فرع هستند. در عالم مثال، اسماء صفاتی غالب ‌اند و افعالی تابع ‌اند (مغلوب هستند). در عالم عقل، اسماء ذاتی غالب ‌اند و سایر اسماء تابع(مغلوب هستند). حضور ذات خداوند در همه مراتب یکسان است، اما تجلی اسماء نسبت به موجودات، محدود به ظرفیت‌ آن ‌هاست. پس چینش عالم براساس غلبه اسمائی می باشد و غلبه اسمائی به معنی نفی حضور اسماء دیگر نمی باشد.

  •  ارتباط با اسماء با توجه با جامعیت آنها:

به اندازه وسعت و جامعیتی که هر اسمی دارا باشد ارتباط با آن مشکل تر می باشد به بیان دیگر هر اسمی که جامع تر باشد ارتباط با آن سخت تر هست. اسمائی مانند: الله ، غنی، رحمان، قیوم، صمد و… که جامع تر می باشند و وسعت وجودی بیشتری دارند ارتباط با آن ها مشکل تر است.

  • مراحل ارتباط با خدا:

ارتباط وجودی با خداوند سه مرحله دارد: 

1. توحید افعالی: مشاهده فعل خدا در همه موجودات و نفی استقلال هر فاعل دیگر؛ همه فاعلیت‌ها و ربوبیت‌ها قائم به خداست.  خداوند در هر مظهری حاضر و ظاهر می باشد. (در نتیجه یقین به فاعلیت و ربوبیت خداوند همان توحید افعالی می باشد ، مظاهر و مخلوقات استقلال در فاعلیت ندارند بلکه به قوت الهی فاعلیت و تاثیر دارند.)

2. توحید صفاتی: مشاهده همه کمالات و صفات به عنوان تجلی صفات الهی و نفی استقلال آن‌ها. کسی که به این یقین می رسد که تمام کمالات و صفات از خداوند هستند و استقلالی برای کمالات و صفات موجودات قائل نمی شود به مقام توحید رسیده است .

3. توحید ذاتی: مشاهده این حقیقت که ذات هر موجود قائم به ذات حق است و همه به یک ذات برمی‌گردند.

ابتدا باید در اسماء حق یعنی در اسماء فعلیه سیر کرد در مرحله دوم در صفات حق یعنی صفاتی که در مظاهر ظهور کرده است (سیر در اسماء وصفیه) ، در مرحله سوم سیر در ذات حق (سیر در اسماء ذاتیه) داشته باشیم. (سیر در ذات حق سیر در اسماء ذاتیه یعنی سیر در اسماء صمدیت و غنی بودن و… می باشد و هر اندازه اسماء کامل تر باشد سیر انفوسی در آنها شرایط کامل تری را می خواهد.)

سیر در اسماء ذاتی:

مرحله سوم، که همان سیر در ذات و اسماء ذاتی است (مانند صمد، غنی، قیوم)، دشوارترین مرحله سلوک است و کامل ‌ترین روح و طهارت مطلق را می‌طلبد. تنها پیامبران، امامان و اندکی از اولیاء به شکل کامل به این مرتبه می‌رسند.

  • عشق به عنوان زاد و توشه سلوک در صمدیت:

مهم ‌ترین ابزار و زاد و توشه برای سیر در اسماء ذاتی عشق است؛ عشقی که با اطاعت کامل و فداکاری مطلق همراه است. محبت حقیقی از تکلیف و ریاضت فراتر است و در پرستش عاشقانه جلوه می‌کند. 

نمونه کامل این حقیقت، امام حسین(ع) است که همه وجود خود و فرزندانش را در راه خدا فدا کرد و به کامل‌ ترین تجلیات اسماء ذاتی رسید.

  • نتیجه سیر عاشقانه:

ثمره سلوک عاشقانه در صمدیت این است که روح انسان آینه تجلی اسم صمد می‌شود. بدین معنا که سالک احساس «کمال و بی‌نیازی» درونی می‌کند. این تجلی برای معصومان کامل است و برای اولیاء ممکن است به شکل ضعیف‌ تر محقق شود.

گفتارهای مشابه