خلاصه محتوا:
در این محتوا بر این نکته تأکید میشود که چهره رحمانی اسلام نه تنها یک ویژگی یا بخش خاص، بلکه حقیقتی فراگیر و بنیادین در ذات شریعت و خلقت است. تمام عالم و موجودات، چه در ظاهر و چه در باطن، بر پایه شاکله الهی که همان رحمت است آفریده شدهاند. همچنین، همه احکام فقهی و اخلاقی اسلام، حتی در جزئیترین ابعاد، جلوهای از رحمت الهی دارند و هر عبادت، اعم از توجه به حق یا خلق، در نهایت ریشه در این رحمت دارد. واجبات، مستحبات، و حتی ممنوعیتها و ترک محرمات همگی حکمتی دارند که برگرفته از نفع و ضرر انسان است، اما این حکمت در مرتبه باطنیتر، تابع رحمت بیکران الهی است.
حتی محدودیتها، تأخیر در اجابت دعاها، یا پیشامدهای به ظاهر دشوار هم باطن رحمت دارند و این نگاه توحیدی ایجاب میکند که انسان به همه امور از این زاویه نگریسته و آنها را تابع رحمت الهی بداند. همه مخلوقات مظهر رحمت نامتناهیاند، ربوبیت خداوند مبتنی بر رحمت است و حتی امور به ظاهر منفی مانند خلقت شیطان یا جهنم، در باطن یا در نهایت، بر حکمت و رحمت الهی مبتنی هستند.
نکته کلیدی دیگر، تعدد راههای سلوک و عبادت در اسلام به سبب تفاوت طبیعت و مزاج انسانهاست، و این نیز خود جلوهای از رحمت است تا هر فرد بتواند متناسب با شاکله خود به سوی خداوند حرکت کند. در نهایت، حتی عدل و حکمت هم به رحمت بازمیگردند و همه چیز در شریعت و اخلاق باید بر همین نگاه استوار شود.
- مقدمه :
تاکید این محتوا بر چهره رحمانی اسلام است، به این معنا که سراسر اسلام تبلور رحمت میباشد. اسلام بر شاکله حق مبتنی است و خداوند ذاتی با رحمت نامتناهی دارد. همانگونه که شاکله ذات حق، رحمت است، جهان هستی نیز بر اساس همین شاکله آفریده شده و بنابر این همه موجودات و مظاهر، بر اساس رحمت الهی شکل گرفته اند.
- ذات رحمت الهی در آفرینش و احکام:
هیچ شئ یا موجودی صرفاً بخشی از وجودش مظهر رحمت نیست، بلکه در تار و پود، اجزای اصلی و فرعی، قوا و ادراکات، روح و جسم، ظاهر و باطن، سراسر وجود یک شئ، رحمت الهی تعبیه شده است. بنابراین عالم و فطرت انسان مطابق با شاکله الهی است و این شاکله چیزی جز رحمت نیست.
- تجزیه سلوک و عبادت به دو شاخه اصلی:
اگر به محتوا و روح شریعت بنگریم، میبینیم که اصل عبودیت در دو بخش خلاصه میشود: توجه به حَق و توجه به خَلق. توجه به حَق، یعنی بندگی، عبادت، راز و نیاز، تلاوت قرآن، توسل به اهل بیت، توجه و تمرکز و ذکر که همگی در این عنوان میگنجند. توجه به خَلق در برگیرنده محبت، دستگیری، رفع گرفتاریهای مادی و معنوی انسانها و دیگر موجودات است. سلوک حقیقی نهایتاً در این دو عنوان خلاصه میشود.
- هماهنگی عبودیت کامل با ربوبیت کامل حق:
عبودیت تام انسان باید همگام با ربوبیت تام الهی باشد و تمام افعال و تدبیر خداوند بر مبنای رحمت است؛ لذا عمل انسان نیز در توجه به حق و خدمت به خلق، برای تحقق عبودیت و به تبع بهره مندی از رحمت الهی است.
- ضرورت بررسی احکام فقهی از منظر رحمانی:
لازم است کتابی بر محور تبیین احکام فقهی با نگاه رحمانی تبیین و هر یک از احکام و عبادات را از همین زاویه تحلیل کرد. همه عبادات و احکام فقهی، در حقیقت ابواب رحمتاند و هر کدام بیشمار مرتبه از ابعاد رحمت الهی را دربردارند؛ در موضوعاتی چون نماز، روزه، جهاد، حج و غیره ابعاد گسترده رحمت الهی نهفته است.
- حکمت و نظام احکام در خدمت انسان:
تمام احکام فقهی با حکمت ویژهای برای نفع یا دوری از ضرر انسان وضع شدهاند. همه دستورات واجب بودن یا حرام بودن اعمال، ریشه در رحمت و به ثمر رساندن نفع جسمی، روحی، دنیوی و اخروی برای انسان دارد؛ حتی احکام مستحب و مکروه نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
- رابطه حکمت و رحمت الهی:
حکمت احکام و وقایع، در مرتبهای پایین تر از رحمت قرار میگیرد؛ یعنی حتی اگر خداوند نعمتی را امساک نماید، این خود جلوهای از رحمت اوست ،حکمت مرتبه نازله رحمت است، هر چند که ظاهر امر ممکن است متفاوت باشد. همه اعطاها و امساکها، بیماریها، بلاها، فقر و حوادث، باطن رحمت دارند و ناظر به بهره مندی بیشتر و بالاتر از رحمت الهی هستند. تاخیر در اجابت ، پاداش و شفا نیز نوعی رحمت است.
- تقدم رحمت الهی بر غضب و عدل و حکمت:
در روایات و دعاها تاکید میشود که رحمت خداوند بر غضب او پیشی گرفته است؛ این سبقت نه برای عدل و نه برای حکمت، بلکه تنها برای رحمت بیان شده است. بنابراین، زوایای باطنی اعمال، حکمت و عدل، همه به رحمت بازمیگردند. در هر عملی رحمتی مخفی هست که نیاز به حکمت ، بصیرت و فهمیدن دارد. اسم حکیم و حکمت تابع رحمت الهی است.
- نامتناهی بودن مظاهر رحمت:
رحمت خداوند نامتناهی است و تمام مظاهر خلقت نیز به همین صورت اند. ذات، صفات، افعال و ویژگیهای هر شیء، همه جلوه رحمت الهیاند و بر این اساس، همه موجودات به اعتبار رحمت او وجود و بقا یافته اند و قیومیت الهی از راه رحمت تحقق مییابد.
- ربوبیت مبتنی بر رحمت:
همه تدبیرها، افعال و ربوبیت خداوند، نهایتاً در مظاهر رحمت تجلی مییابند؛ حتی خلقت موجوداتی مانند حیوانات وحشی، میکروبها، جن و شیطان، بر پایه حکمت و رحمت است. آغاز و بقای هر چیز با رحمت الهی گره خورده و حیات عالم و انسان فقط از راه رحمت ادامه پیدا میکند.
- تکثر طرق سلوک نتیجه رحمت:
در مسیر سلوک، برای رسیدن به خداوند یک راه منحصر وجود ندارد، بلکه تکثر در راههای سلوک، به دلیل تفاوت مزاج، خلق وخو، ادراکات، نیات و شاکله انسانهاست و این نیز عین رحمت است تا راه برای همه باز باشد. هرکس مطابق شاکله، مزاج و استعداد خود باید سلوک کند و نباید یک مدل طریقت برای همه تحمیل شود. هر کسی یک نوع حبی پیدا میکند و آن بر اساس شاکله و طبع هر شخص متفاوت می باشد و در نتیجه تفاوت حب ها نمایان می شود.
- مصادیق گوناگون راههای سلوک:
اشخاص مسیر خود را در سلوک انتخاب میکنند؛ برخی با تلاوت قرآن، برخی با توسل به اهل بیت، برخی از راه اندیشه و معرفت نفس، عدهای با خدمت رسانی به خلق و دیگران با ریاضت و دعا این راه را ادامه میدهند و تعدد این طرق، خود نشانهی رحمت الهی است. تعدد مزاج ها باعث تعدد طریقه سلوک می شود.
- تبیین رابطه عدل و رحمت:
حتی عدل الهی در نهایت مبتنی بر رحمت است؛ جهنم که ظاهرش عذاب و تجسم عدل است، باطنش تطهیر و نهایتاً رحمت برای مخلوقات خواهد بود، زیرا سبب پاک سازی و بهره مندی نهایی از غیب و معارف میشود. پس حکمت و عدل نیز به رحمت منتهی میشوند.
- اصل عبودیت در سایه رحمت:
تمام اذکار، آداب سلوک و اصول عبودیت، باید با رویکرد رحمت تفسیر شود. رعایت حقوق الهی و خلق، حقی برای انسان در مسیر سلوک است و هر نوع ظلم به نفس یا دیگران از مسیر رحمت خارج است. رعایت حقوق نفس، دیگران و حق، خود تجلی رحمت است. هیج نحوه ظلمی در سلوک نباید متوجه انسان ، دیگران و حق باشد.